۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

نوربند قلاع

هوتل نوربند قلعه، دیروز رسمن افتتاح شد.
این هوتل را موسسه شهداء که مسئول و موسس آن داکتر صاحب سیما سمر می باشد احداث نموده است.
نوربند قلاع دارای 20 سوئیت دو نفره بوده و  آماده پذیرش مهمانان و توریستان در تمام ایام سال می باشد و از تمام سهولت های یک هوتل لوکس چهار ستاره برخوردار می باشد.

اینترنت 24 ساعته، غذاهای داخلی و خارجی، برق و سیستم گرمایشی مدرن-بخاری ذغالی ترکی- منظره ای زیبا در کنار رودخانه و در مجاورت شاهمامه و صلصال-جنب استادیوم ورزشی فوتبال- از خصوصیات این هوتل می باشد.

یکی از برجستگی این هوتل این است که عواید و درآمد آن صرف آشیانه سمر در بامیان و جاغوری خواهد شد.
در این آشیانه ها برای حدود 200 طفل یتیم و بی سرپرست و نیز زنان بی سرپرست زمینه زندگی، تعلیم و تربیه فراهم شده است.

در بامیان قبلن یک هوتل دیگر با این مشخصات یکی دو سال پیش افتتاح گردید-راه ابریشم- که مدیریت آنرا زوج افغانی-پنجشیری- جاپانی بر عهده داشتند که زمستان ها تعطیل بود و برای هر تخت شبانه روز 80$ قیمت داشت اما مسئولین نوربند قلاع گرچه هنوز نرخ گذاری نکرده اند اما می گویند از نرخ راه ابریشم کمتر خواهد بود.

از ویژگی دیگر این هوتل بافت سنتی آن می باشد که سقف آن از چوب و دیوارها هم از خشت خام ساخته شده است.

این هوتل یک سالن کنفرانس به ظرفیت 200 نفر را دارد که آماده برای کنفرانس، سمینار، ورکشاپ و محافل خوشی می باشد.

۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

تشکر از هموطن

دیروز که پست "خدا داد" را نوشتم، بیشتر هدفم این بود که صدای وجدان خود را آرام کنم، که حداقل در برابر جیغ و گریه خداداد ساکت ننشسته ام و آن صدا را منعکس کرده ام و نهیبی زده باشم بازهم به امثال خودم که فقط به فکر خود و فرزندان خود نباشند!

امروز یکی از خوانندگان وبلاگم از آمریکا برایم ایمیل زده است و خواهان چگونگی کمک به "خداداد" شده است، من بخاطر این احساس پاک و انسانی این دوست، اشک ام در آمد و راههایی را برای چگونگی کمک برایش نشان دادم.

من چند بار دیگر هم که قصه هایی از زندگی کسانی که با درد و رنج دست و پنجه نرم می کنند- به ویژه دانشجویان دانشگاه- نوشته بودم که آن موقع نیز هموطنانی برایم ایمیل یا تلفن زدند و مشکل آنها را به نحوی حل کردند.

به این هموطنان و به این احساسات پاک انسانی عشق می روزم، از این روحیه انرژی می گیرم و خستگی وبلاگ نویسی هم برطرف می شود و با انگیزه بیشتر خواهم نوشت.

۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

خدا داد

خداداد چهار روز است که در همسایگی ما بدنیا آمده است، پدرش شاگرد یک مغازه است و ماهی 5000 افغانی در آمد دارد، والدین خداداد همراه شش خاله و  مادر بزرگ اش زیر یک سقف  اجاره ای زندگی می کنند.

پدر خداداد، پس از اینکه کاکایش از دنیا رفت و از او هفت دختر ماند، داماد، سرپرست و مرد خانواده آنها شد.

شب ها برودت هوا به چند درجه زیر صفر می رسد و خانه خداداد سرد است نه سوختی دارد و نه بخاری و بدتر از همه که در این مدت مادر خداداد شیر کافی هم ندارد، خداداد دایمن گریه می کند و جیغ می زند.

خداداد در شرایط مکانی و زمانی مناسبی به دنیا نیامده، خدا به داد خداداد برسد!
آیا خدا چنین شرایط را به خداداد داده است یا من و شما؟
اگر از لحاظ زمانی نتوان برای آمدن خداداد کاری کرد شاید از لحاظ مکانی بتوان شرایطی را فراهم کرد که حق خداداد است.
روزانه صدها خداداد با این شرایط در این ملک به دنیا می آیند، آنها حق دارند مانند نوزادان دیگر از تمام امکانات و سهولت ها برخوردار باشند.

قدر بخاری های گرم خانه تان را بدانید و مواظب عزیز نوربند تان باشید، برای خداداد، خدایی هست!

۱۳۸۹ آبان ۱, شنبه

باز هم بی طرفی بی بی سی

بخش دری رادیوی بی بی سی در تحلیلی از لیست کسانی که بر اساس نتایج اولیه به پارلمان دوم راه یافته روز چهار شنبه هفته گذشته گفت که تعداد نمایندگان هزاره، دو برابر شده است!

معلوم نیست که مبنای کتگوری بندی ژورنالیست محترم کدام معیار است؟ هزاره های دور قبل 30 بودند و حالا که خیلی زیاد شده باشند، تعدادشان به 40 نفر رسیده است، اگر مبنا را نمایندگان شیعه مذهب بدانیم که دور قبل 43 نفر بوده و دور جدید هم 50 نفر می باشند، چطور دو برابر شده؟ 

وانگهی اگر فی صدی جمعیت هزاره را آنچه را که در کنفرانس بن قبول شده مبنا قرار دهیم- حدود 20%، از مجموع 250 نماینده می بایست 50 نفر آن هزاره باشد نه 30 نفر.
به نظر می رسد که ژورنالیست محترم در این گزارش اهداف دیگر داشته است که می تواند ادعای بی طرفی بنگاه خبرپراکنی بی بی سی را خدشه دار کند.

خزان و زیبایی هایش

 دیروز که داشتم می رفتم خانه چند عکس از خزان بامیان گرفتم، به نظر خودم که عکس های بدی نیست و خزان بامیان هم زیباست، تمام عکس ها را اینجا گذاشته ام.

کنکور 89

صدها جوان از اقصی نقاط ولایت دایکندی و بامیان از یکی دو روز گذشته به قصد امتحان کنکور وارد بامیان شده اند.
این امتحان قرار است امروز، فردا و پس فردا برگزار گردد.


 دوسال پیش هنگام برگزاری کنکور به داکتر ستیغ وکیل دایکندی که اینجا آمده بود، گفتم  وکیل صاحب کوشش کنید به جای اینکه صدها جوان دو شبانه روز را منزل زنند 5 تا 10 هزار افغانی هرکدام مصرف کنند و به بامیان بیایند، آن 5 نفر ممتحن وزارت جلیله تحصیلات عالی را به دایکندی ببرید، وکیل صاحب گرچه فکر می کرد این کار ناشدنی است -چون دایکندی دانشگاه ندارد- اما برایش استدلال کردم که هر پالیسی که ایجاد زحمت برای مردم کند می شود، آنرا تغییر داد و این کار از وظایف شماست؛ او قول داد که تا سال آینده حتما" این کار را می کند اما حالا که دو سال از آن موضوع می گذرد می بینیم که چنین کاری نشده و باز صدها جوان آواره شهر بامیان شده است و گویا وکیل صاحب نامبرده امسال رأی نیاورده است!

به مسئولین محترم بامیان هم ربطی ندارد و وظیفه شان نیست که فکری به حال صدها جوان مهمان بامیانی و دایکندی  که برای کنکور آمده، حداقل جای بود باش فراهم کنند و چنین است که در سرمای زیر صفر بامیان این جوانان، علاف به اصطلاح هوتل های داخل بازار باشند.
این هم سند از سرمای زیر صفر شب گذشته، این عکس را امروز صبح در مسیر راه خانه- محل کار؛ زیر شهر غلغله گرفتم

۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

عکس های این وبلاگ

برخی از خوانندگان شکایت دارند که عکس های این وبلاگ را نمی توانند ببینند، برای احترام به این خوانندگان صفحه ای را بنام این وبلاگ در سایت flickr  باز کردم و کوشش خواهم کرد، عکس هایم را در آنجا هم بگذارم.
اولین مجموعه عکس های پست لیسه مسکلی و ایران و عکس خانم M.J را گذاشته ام.

۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

حاشیه های جلسه کنفرانس

1- در سومین جلسه گروپ کاری کنفرانس انکشافی بامیان هیچ فرد مسلح خارجی نه در سالن و نه در بیرون سالن و نه در سرک های اطراف دیده نمی شد، تا دیروز فکر می کردم و خوشحال بودم که  ظرفیت نیروهای پلیس و امنیت ملی اینجا رشد کرده و نیازی به نیروهای خارجی ندارند، اما از 9-10 نفر بادیگاردی که فاروق وردک دیروز همراه خود آورده بود، دانستم که بیچاره مقاماتی که در کنفرانس  آمده بودند بادیگارد نداشتند و الا آنها هم دریغ نمی کردند.

2- خانم M.J نماینده USAID وظیفه کنترل زمان را در جلسه کنفرانس بر عهده داشت، زمانی که استاد اکبری- دومین سخنران، سخنان اش به درازی کشیده شد، وی با چمچه و کاسه اش هشدار داد که سبب شد، استاد گپ های خود را زود جمع و جور کند.

تعهدات جامعه بین المللی

در سومین جلسه گروپ کاری کنفرانس انکشافی بامیان نمایندگان برخی سفارت خانه ها هم اشتراک داشتند و از اون ها هم خواسته شد تا تعهدات شان را درباره بامیان ذکر کنند.

جاپان:
همکاری در ساخت موزیم، اعمار مرکز صلح و معارف.

موسسه جایکا، جاپان:
اجرای پروگرام فعال ساختن اجتماعات محلی و اقتصاد محلی با همکاری وزارت انکشاف دهات در چند ولایت افغانستان از جمله بامیان.

هندوستان:
از 2006 تاکنون به صدها محصل افغانی بورس تحصیل اعطا کردیم که 32 نفر آنها از بامیان هستند و در سال آینده نیز بنا است 300 بورس تحصحیلی دیگر در مقاطع لیسانس، ماستری و دکتری به ویژه در بخش زراعت داده خواهد شد که امید است از بامیان هم شامل باشد.
سال گذشته 100 پروژه کوچک در افغانستان اجرا کردیم که متأسفانه از بامیان کدام پروپازلی نداشتیم، امید است سال آینده داشته باشیم.

سفارت آمریکا:
برنامه ای همراه شاروالی داریم تا این نهاد بتواند خدمات بیشتر را ارایه دهد، سرک پروان-بامیان، بند برق توپچی و برنامه فرصت کاریابی برای سکتور خصوصی از دیگر پلان های کاری سال آینده ما برای بامیان است.

نیوزیلند:
هشت ملیون دالر در سه سال  آینده در بخش زراعت به مصرف خواهیم رساند.

نمایندگان سفارت ناروی و کوریا هم گفتند با دولت مطبوع شان صحبت خواهند کرد.

از سفارت های ایتالیا، آلمان، استرالیا، سوئیس، پولند، مالیزیا، اتحادیه اروپا و سنگاپور علی رغم اینکه دعوت شده بودند، کسی اشتراک نداشت.
از سازمان های بین المللی و دونر هم مانند بانک جهانی، بانک انکشاف آسیایی، پی آر تی بگرام، بنیاد آقاخان، یونسکو، USAID, UNEP, DIFED, UNDP, KOICA, DAVID JEA که نامشان در آجندا بود، کسی نیامده بوده بود یا تعهدی نداد.

کرزه یا کرزی؟

دیروز سفیر صاحب جمهوری اسلامی ایران نام رئیس جمهور را کرزه (به فتح ز) تلفظ نمود نه یکبار بلکه چهار بار.
اول به گوش های خودم شک کردم، صدا را بنا بر عادت روزنامه نگاری ام ثبت کرده ام و باز با دقت گوش کردم و تلفظ همان بود که ذکر کردم.

در فصاحت، بلاغت و سواد سفیر صاحب شکی نیست، چرا نام شخصیت اول مملکت ما را درست تلفظ نمی کند؟ اگر مانند رئیس جمهور و دیگر مقامات کشورشان "کرزای" می گفت باز یک چیزی اما "کرزه" نمی دانم چه معنا می دهد.

به هر حال اگر از روی سهو باشد بازهم برای یک سفیر کشور همسایه، همزبان که چهار سال است در افغانستان است چنین تلفظی عیب است.

۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

لیسه مسلکی و ایران

داکتر فداحسین مالکی سفیر جمهوری اسلامی ایران و داکتر فاروق وردک امروز لیسه مسلکی بامیان را افتتاح کردند.
این لیسه  24 اتاق درسی داشته در دو طبقه ساخته شده و در دو رشته برق و ساختمان دانش آموز می پذیرد و در طبقه دوم اش برای 50 نفر امکانات لیلیه فراهم شده است.
برق، آب، شوفاژ، کتابخانه، لابراتوار، کلینیک، اتاق کامپیوتر و اتاق سمعی و بصری از دیگر امکانات این لیسه است که ظرفیت 500 دانش آموز را دارد که توسط موسسه ایرانی  امداد انصار تمویل شده و یک شرکت داخلی آنرا ساخته است.
این لیسه در شهر نو بامیان ساخته شده است.

مالکی گفت نزدیک به 4 ملیون برادر افغان امروز در کشور ما زندگی می کنند و سر سفره هرچی باشد ایرانی و افغانی استفاده می کنند، روابط ما تاریخی و عمیق است و دیگران علی رغم شیطنت نمی توانند به آن لطمه بزنند. ( البته سفیر صاحب خبر نداره که از اول ماه عقرب سوبسایدی ها در ایران برداشته می شه و برادران ایرانی که غمی ندارند به هرکدامشان 80 هزار تومان از طرف دولت پرداخت می شه و 4 ملیون افغانی است باید این بار سنگین را به تنهایی تحمل کنند!)

 سفیر ایران افزود که این موسسه تاکنون 19 پروژه را در افغانستان تطبیق کرده که چهار تای آن در بخش معارف بود که دو مکتب دیگر در پنجاب و ورس اعمار نموده که به زودی افتتاح خواهند شد.

مالکی هم چنین گفت: مدارس افغان-ایران را به زودی در جلال آباد، قندهار، کابل و مزار شریف کلنگ زنی خواهند کرد و یکی را هم به خانم والی و شورای ولایتی بامیان هدیه خواهند کرد که هرجا آنها بخواهند به زودی کار ساخت آنرا شروع خواهند کرد.

وی هم چنین اعلام آمادگی کرد که اگر خانم والی زمینی در اختیار آنها قرار دهد یک شفاخانه مدرن، 100 بستر با هزینه 20 ملیون دالری را در بامیان خواهند ساخت.

سفیر جمهوری اسلامی ایران وجود سرقنسولگری را باعث ارتباطات و کمک بیشتر خواند و خواستار آن شد که خانم والی اگر ساختمانی را که قبلا" آن کشور به حیث قنسولگری در بامیان استفاده می کرد در اختیار آنها بگذارد، آنها به زودی با هماهنگی وزارت خارجه آنرا فعال خواهند کرد.

وی هم چنین گفت به زودی بزرگترین کلینیک پزشکی ایران و نیز مرکز توانبخشی معلولین در کابل شروع به کار خواهد کرد و نیز بزرگترین دانشگاه بین المللی افغانستان توسط ایران (در هرجا که دولت اجازه دهد) ساخته خواهد شد.

به نظر می رسد که برخی ها تمایل ندارند که ایران در بازسازی بامیان سهم بگیرد.

همگی به احترام سرود ملی دو کشور ایستاده شده اند

  کارگاه  برق
کارگاه ساختمان
انبوه عکاس و خبرنگار که برخی ها همراه سفیر و وزیر آمده بودند، برخی خبرنگار بامیانی بودند و برخی هم نفهمیدم که چه کسانی بودند، شاید از علاقه مندان جمهوری اسلامی بودند که تجمع  و عکس گیری شان سبب نقص حقوق حاضرین مجلس می شد.

یکی از بادی گارد های سفیر صاحب
و بادی گاردهای وزیر صاحب

تعهدات دولت

در جلسه دیروز نمایندگان وزارت خانه هایی که دیروز آمده بودند، علی رغم خسیسی تعهدات زیر را برای سال آینده برای بامیان قول دادند.

وزارت مبارزه با مواد مخدر:
بامیان مانند بیست ولایت دیگر  از بابت عدم کشت تریاک سالی 1 ملیون دالر تشویق مستحق است و دو ملیون از سالهای گذشته دارد و امسال هم یک ملیون دیگر، ما آماده دریافت پیشنهادات ولایت برای مصرف این پول هستیم.

وزارت ترانسپورت:
معین صاحب همراه تیم تخنیکی وزارت، به جای شهیدان، منطقه ای دیگر از شیبرتو (نه محل سابق) را برای میدان هوایی بامیان تثبیت کردند.

وزارت شهرسازی:
شش پروژه دیزاین و پروپازل آن تهیه شده که تقدیم ولایت می گردد. (کانالیزاسیون آب و فاضلاب شهر جدید، آسفالت سرک های داخل شهری، سیزده بلاک رهایشی برای کارمندان دولت، بهسازی ساحات غیر پلانی مانند زرگران و ...، کمپلکس فرهنگی، شش شهرک معملین، شهرک صنعتی).

وزارت فواید عامه:
سروی و دیزاین پنج پل در ولایت بامیان آماده شده است.

وزارت آب و برق و انرژی:
دو بند برق کالو در شیبر، لغکی در کهمرد شامل 110 بند کوچک و متوسط  در کل  افغانسان می باشد که وزارت با یک کمپنی کانادایی جهت انجام مطالعات مقدماتی  به امضاء رسانده است.

وزارت انکشاف دهات:
مرحله سوم NSP  برای 75 شورا پلان شده که شامل 150 پروژه می گردد؛ 351 چاه سطحی و 630 مبرز یا توالت در پلان داریم.
بازسازی پل کجاب، اعمار پل چیجین ورس، سرک تگاب برگ و پل دهن لیگان از دیگر پروژه های این ریاست در سال آینده در بامیان است.
ساخت 18 پروژه برق آبی کوچک هم در مرکز بامیان از دیگر پلان های سال آینده است.

وزارت زراعت:
توزیع 2000 متریک تن گندم بذری اصلاح شده برای دهقانان ولایت در سال آینده.

وزارت اطلاعات و فرهنگ:
ساخت کتابخانه عمومی، به شرطی که وزارت مالیه پول بدهد.

اداره ارگان های محل:
ساخت تعمیر اداری و رهایشی در سیغان و شیبر به ارزش 1/3 ملیون دالر.

ساخت تعمیر برای شورای ولایتی البته مشروط به پیدا کردن پول!

از وزارت خانه های امور زنان، مالیه، معادن و صنایع و معارف علی رغم اینکه دعوت شده بودند کسی تشریف نیاورده بود و در نتیجه تعهدی هم ندادند.

۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

سومین جلسه برای انکشاف بامیان

سومین جلسه گروپ کاری کنفرانس انکشافی بامیان ختم شد.
البته وزیر صاحب ها و سفیر صاحب های کمتری نسبت به سال گذشته شرکت کرده بودند، برخی ها تعهداتی دادند و برخی ها هم حاشیه روی کردند و برخی ها(خارجی ها) هم گفتند با دولت مطبوع خویش مطرح خواهند کرد.

نماینده سفارت ناروی از اینکه می دید در ولایتی امن مثل بامیان سرمایه گذاری جدی نشده تعجب کرده بود!

داکتر حسن عبدالهی، سرپرست معینیت وزارت انکشاف شهری که از دوستان سابق است، گفت که فلان و فلان پروژه را دیزاین کرده و پروپازل آن آماده است و ... در فرصت ناهار بهش گفتم مرد حسابی از اینهمه دیزاین و پروپازل یک وعده عملی می دادی با توجه به اینکه وزارت تان هم از پالیسی سازی به اجرایی تبدیل شده.
او گفت امسال یازده ملیون دالر بودجه در دست داریم، پنج ملیون آنرا در بامیان مصرف خواهیم کرد، ایجاد کمپلکس فرهنگی که شامل سینما، سالن کنفرانس، استادیوم ورزشی و ... است در اولویت است، گفتم این وعده را به جمعیت می دادی خیلی خوب بود، گفت در بعد از ظهر اگر فرصت شد، اعلان می کنم که متأسفانه فرصت نشد؛ در ختم کنفرانس به والی صاحب گفتم که معین چنین گفته، شما هم تأکید کنید که یادش باشد، گفت: حتما"

نماینده وزارت اقتصاد در آخرین لحظات کنفرانس با عرض تأسف گفت کمیته ای که برای پیشهاد پروژه ها در پلان سال 1390 در آن وزارت کار می کرد، کارش ختم شده و پیشنهادات به وزارت مالیه رفته، بایست این جلسه قبل از تشکیل این کمیته برگزار می شد و بیشتر پروژه های خواسته شده این کنفرانس در پلان انکشافی سال آینده جای نخواهد داشت!

جدای از اینکه نمایندگان وزارت خانه ها و دونرها چه تعهد دادند یا تنها برای خوش گذرانی  و فریب مردم آمده بودند؛ نظم عالی، آمادگی خوب و ترتیبات فراهم شده در این کنفرانس نسبت به سالهای گذشته خیلی بهتر شده بود، فکر می کنم مدیریت والی صاحب و زحمات همکارانش به ویژه محترم عبدالرحمن احمدی، ناصر سیف، بسم الله تابان، ... و خانم صابره نوازی را در برگزاری موفقیت آمیز این کنفرانس باید قدر دانست.

(دیگه گپ ها ره به تفصیل روزهای آینده ان شاء الله خواهم نوشت)

۱۳۸۹ مهر ۲۵, یکشنبه

کنفرانس انکشافی

سومین جلسه گروپ کاری کنفرانس انکشافی بامیان فردا برگزار می شود.
هدف این جلسه هماهنگی بین ادارات ملی و بین المللی، جذب کمکهای مورد نیاز برای توسعه و تسریع در روند پروسه انکشافی بامیان خوانده شده است.
از وزارت خانه ها خواسته خواهد شد تا اقداماتی را که انجام داده، پلان ها و پروژه هایی که در بودجه ملی انکشافی 1390 برای بامیان تصویب خواهد شد مطرح کنند.
16 سفارت، 13 وزرات خانه، دو ارگان مستقل و 13 سازمان بین المللی و دونر دعوت شده است.

پیشینه:
اولین کنفرانس انکشافی بامیان در جولای 2008 با اهداف فوق الذکر در بامیان برگزار گردید، دومین کنفرانس انکشافی در نوامبر 2008 در کابل برگزار گردید برای سرعت بخشیدن به پیشنهادات ارایه شده، گروپ کاری از نمایندگان وزارت خانه های سکتوری تشکیل گردید که این گروپ اولین جلسه خود را در20 جنوری 2009 در کابل برگزار کرد، دومین جلسه آن در 10 جون 2009 در بامیان برگزار گردید و سومین آن فردا برگزار خواهد شد. 

دانشگاه

"درس خواندن در دانشگاه بامیان برام لذت و جذابیتی نداره، اولن اینکه این رشته را دوست ندارم، دومن اینکه سطح درسی دانشگاه بسیار پایین است، اساتیدی که نمی دانم با کدام واسطه و پارتی و ... وارد دانشگاه شده اند متأسفانه خیلی ضعیف اند از جزوات کهنه و روش های قدیمی  گذشته استفاده می کنند و اگر کوچکترین انتقادی کنی از حربه نمره  بر علیه ات استفاده می کنند، دانشجوها هم هیچکس به خود جرأت اعتراض بر علیه چنین وضعیتی را نمی دهند، آنها هم هدف شان کسب نمره و مدرک (لیسانس) است و بس!، می خوام برم دانشگاه خصوصی و رشته مورد علاقه ام اما پول ندارم."


بعد از ختم صحبت هایش، براش گفتم که اگر وضعیت دانشگاه چنین است که مشکل همگی است، درست نیست که فقط فکر خودت را کنی و دیگران را به همان حال بگذاری، وظیفه شماست که برای تغییر آن مبارزه کنی، مبارزه سخت است اما پایان اش شیرین و دانشگاههای خصوصی هم که من می شناسم هدف شان تجارت و کسب پول است.
وانگهی هیچکس جلوی مطالعه آزاد، استفاده از کتابخانه ها، اینترنت و ... را از شما نگرفته است.

شکایت از وضعیت کیفی آموزش در دانشگاه بامیان را به کرات شنیده ام که یکی از عوامل عمده آن ضعیف بودن سطح علمی اساتید آن می باشد.
دانشگاه بامیان دو دانشکده (زراعت، جامعه شناسی)، 13 دیپارتمنت و بیش از 1200 دانشجو و بیش از 40 استاد دارد.

۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

دو مشکل و دو راه حل

 قریه ملایان، سرک اصلی بامیان- کابل؛ یک کیلومتری مدخل شهر بامیان، با عمقی 50-80 سانتی متر، بیش از یک سال است که وضعیت اش چنین است، هیچ کس آستین بر نمی زند تا آنرا سامان بخشد و کشاورز هم بی خیال آب جوی را به این خندق رها می کند، بارها و بارها والی صاحب همراه وزیران، سفیران و رئیس صاحب ها از این مسیر برای رسیدن به باغ فامیلی شش پل عبور کرده اند اما...
این سرک یکی دو سال پیش ترمیم شده بود.
فکر می کنم آمریتی داریم بنام حفظ و مراقبت سرکها، شاروالی و دیگر نهادهای مسئول و مجری قانون، البته جزای کسی که آب را بر سرک اصلی رها کند هم در قانون معلوم و مشخص است اما چه کسی باید قانون را اجرا کند، معلوم نیست؟
دموکراسی و حقوق بشر هم به معنی عدم تطبیق قانون نیست، تخطی کننده و مقامات مسئول که وظیفه خود را درست اجرا نمی کنند باید جزا ببینند.

اینجا هم مدخل وردی زرگران یا شهرک صفا است، روزانه دهها دختر، زن و کودک در وسط سرک اصلی این شهرک مشغول شستن لباس، ظروف و برداشت آب می باشد، خط تصادف با وسایط نقلیه، بی حرمتی و ... آنها را تهدید می کند.
راه حل آسان: چند متر آن سوتر، در کنار جوی اصلی می توان جایگاه سمنتی با یکی دو پله و سایه بانی درست کرد که این مردم از آن استفاده کنند، مصرف چند خریطه سمنت برای شاروالی و دیگر نهادها چندان بار گران نخواهد بود.

سیب

فصل خزان است و فصل سیب و کچالو یا به قول ایرانی ها سیب درختی و سیب زمینی.
رفته بودم توپچی، باغ حاجی ملا محمود برای خرید سیب، یک سیر (7 کیلو) 150 افغانی.


 



 البته مقامات زراعت بامیان می گویند که امسال 20% تولید کچالو زیاد شده، اما اینکه چگونه آنها این آمار دقیق را بدست آورده اند، دیگه نپرسید.

۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

کودک

پریروز رفته بودم به قریه قاضان دره فولادی، بیخ رشته کوه بابا و قله شاه فولادی، این عکس را از آنجا گرفتم.

۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

دادخواهی از حقوق اطفال

خانم مگدلینا موراس اهل لهستان و از مشاورین حقوق اطفال کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان است، چندی پیش کارگاه آموزشی را در کابل دایر نموده بود که چگونه از حقوق اطفال باید حمایت کرد وی می خواست که این کارگاه را برای فعالین جامعه مدنی در ولایات هم برگزار کند و بامیان اولین ولایتی بود که این کارگاه را برگزار کرد و امروز ختم آن بود.

ابزار کار این دادخواهی قوانین و پالیسی ها و تعهدات دولت افغانستان می باشد، وی با توجه به تجربه کشور خودش به جامعه مدنی خواب برده افغانستان توصیه می کند که باید از خواب برخیزد و با این ابزار از حقوق بشر دفاع و حمایت نماید.

پلان انکشافی هزاره "MDG"، استراتژی انکشاف ملی افغانستان "ANDS"، استراتژی های سکتوری وزارت خانه ها، پلان انکشافی ولایتی، پلان انکشافی ولسوالی ها و ... از مهمترین اسنادی است که باید آنها را مطالعه کرد و دید کدام تعهدات اجرا شده، کدام نشده و چرا نشده؟ باید بر حکومت فشار وارد کرد که این تعهدات اش را اجرا نماید، این یک "حق" است و به این کار می گوید دادخواهی یا Advocacy .

اما اعضای جامعه مدنی فعال در این کارگاه اشتراک نامحسوسی داشتند، نمایندگان ریاست ها هم اکثر پیر و ناتوان بودند که فقط به فکر ناهار و ... بودند و از پلان های فوق الذکر بویی نبرده بودند و شورای ولایتی هم اشتراک نداشت.
محترم بسم الله تابان به نمایندگی از ولایت، به طور مختصر پلان انکشافی سال 1389 ولایت بامیان را مرور کرد که اکثر پلان ها تطبیق نشده بود که به قول نامبرده بیشتر دونرها مقصر هستند تا ریاست های سکتوری و حکومت محلی!

تذکر: بیش از دو هفته بود که اینترنت ما خراب بود و دسترسی به این "حق" برایم دشوار شده بود، حرف ها و خبرهای زیادی داشتم که بنویسم که نشد و اکنون زمان برخی شان گذشته، اما خوشبختانه دیگر دوستان که آنها را لینک کرده ام مسئولیت خود را به نحو احسن انجام داده اند.