یکی دو سال پیش مقامات محلی از قول مسئولین نروژی وعده دادند که آن کشور 7 لک دالر برای لین دوانی (سیم کشی) برق برای سه قریه مرکز بامیان (زرگران، داودی و زیر شهر غلغله) اختصاص داده اند و قرار شد موسسه آقا خان این پروژه را تطبیق کند و نیز گفته شد که منبع برق آن بند برق توپچی یا برق وارداتی ازبکستان خواهد بود.
حال می بینیم که نه از بند برق توپچی علی رغم افتتاح آن خبری است و نه از لین دوانی؛ گفته می شود که مخالفت یونسکو، بخاطر صدمه دیدن آثار باستانی و میراث فرهنگی جهانی بامیان از این پروژه(لین دوانی) یکی از علل تآخیر آن می باشد.
چندی پیش مطلبی را در موضوع محیط زیست نوشتم و دوستی ناشناس برایم نوشت که این گپ ها برای وضعیت امروز بامیان نیمه لوکس است، محیط زیست در نهایت باید در خدمت من انسان باشد اگر من نباشم محیط زیست سالم و حفاظت شده به چه کار آید؟ این مطلب مرا به فکر فرو برد و حق را به این دوست می دهم و حال میراث های فرهنگی هم به نظر من چنین حکمی را دارد.
حرف از محیط زیست، میراث فرهنگی و ... خوب است اما نباید از وضعیت زندگی انسان امروز غافل شد، انسان امروز از روی فقر و فلاکت در نبود ضروری ترین نیازهای اولیه و حیاتی مانند برق، مسکن، آب آشامیدنی و ... در مغاره ها و اطراف آن زندگی می کند، مردم را در فقر و عدم امکانات نگه داشتن بهانه خوبی برای حفظ آثار تاریخی نمی تواند باشد، زندگی و معیشت امروز اولویت دارد تا حفظ آثار تاریخی!
برق، آب و داشتن سرپناه مناسب یک حق و یک ضروت اولیه است، مسئولین باید با جسارت تمام به فکر تأمین این نیازها باشد و از یونسکو و تعهدات بین المللی و نقض قانون و ... هم نهراسند.
حفظ و حراست از میراث فرهنگی باید به تغییر زندگی من انسان کمک کند وگرنه من در فقر و فلاکت و عدم امکانات زندگی کنم و مسئولین شعارهای حراست از میراث فرهنگی سر دهند، از دیدگاه من این میراث مانع تغییر زندگی من و همنوعانم است و هم چنین بهانه ای برای مسئولین بی کفایت و شعاری است انحرافی در تحقق حقوق اولیه من.