دوستانی که از جاهای دیگر به بامیان می آیند، می گویند خوشا به حال شما عجب محیط آرام و ساکت و نیز چه آب و هوای پاک و لطیفی دارید، البته من فکر می کنم آن دوستان بیشتر می خواهند ما را تسلی بدهند از چیزهایی که نداریم!
باری چند وقتی است محیط آرام و ساکت ما بدلایل زیر کم کم بسوی نا آرامی به پیش می رود:
اول؛ از برکت نا امنی راههای زمینی، این روزها پروازهای هواپیماهای مسافربری کوچک و هلی کوپترها نظامی و ملکی زیاد شده است که البته بیشتر برای مقامات و خارجی ها و از ما بهتران است تا مردم عادی یا طبقه متوسط که روزانه حداقل سه یا چهار پرواز صورت می گیرد و هرکدام سر و صدای خود را دارد.
دوم؛ از برکت انکشاف تکنالوژی صوتی، رشد تعصب دینی و ... هر قوم و قبیله ای برای خود مسجد و حسینیه ساخته اند و هر کدام در رقابت با دیگری از بلند گوهای پر قدرتی استفاده می کنند و صدای خطبه ها، سخنرانی ها، تراوی ها، دعاهای شب های جمعه، چهار شنبه و قرائت قرآن و مناجات صبحگاهی و ...
فکر می کنم دست اندرکاران و متولیان این امور می خواهند مردم را به زور وارد بهشت کنند و کاری هم ندارند که مردم این سروصدا را دوست دارند یا نه، مریض دارند، ندارند، پیروان دیگر مذاهب و ادیان (خارجی های مقیم بامیان) اذیت می شوند یا نه و...
و ماه محرم نیز در پیش است، خدا خیر همه پیش کند.
و آب رودخانه (دریا) بامیان که از کوههای سر به فلک کشیده بابا سرچشمه می گیرد از برکت شهر نشینی و رشد بازار(قصابی، مرغ فروشی، موتر شویی، حمام های عمومی و کالاشویی و ...)، اکنون آن زلالی و پاکی را ندارد.
و اما هوا، گوش شیطان کر هنوز هم پاک است و لطیف!
۱ نظر:
او تو کی گفتی هوا پاک استه از فردا تقصیر کار تو را میگیرم اگر هوا الوده شد
ارسال یک نظر