۱۳۸۷ آبان ۸, چهارشنبه

زن خورشید صفت

صبح امروز به دعوت خانم زینب رضایی به دره اژدر رفته بودم، موضوع اصلی، توزیع سولر ( برق آفتابی ) بود که این روز ها در جای جای افغانستان انجام می شود به نظرم جذابیت خبری نداشت، اما بازهم بنا به سفارش خانم رضایی شرکت کردم.

دره اژدر در غرب شهر بامیان واقع شده است، دره ای متروک، بی آب و علف که در تحولات اخیر شاروالی بامیان برای مهاجرین و افراد بی زمین آنرا توزیع کرد، فعلا" بیش از 300 فامیل در آن زندگی می کنند، بی آبی، بی برقی، نداشتن سرک و دسترسی نداشتن به تلفن و دهها خدمات دیگر ویژگی ساکنان این دره بود.
اما زینب رضایی، قابله، فعال اجتماعی و حقوق بشر، رئیس شورا و ... که خود ساکن این دره است توانست از حقوق این مردم دفاع صادقانه کند، اینک اژدر از نعمت آب لوله کشی برخوردار است، سرک اش به همت مردم ( خاکی ) جور شده و امروز هم تمام خانه های این دره از نعمت برق برخوردار شدند.

رضایی در این مراسم گفت: در پروژه بخش مردان شورا، چند سال پیش ده لک افغانی منظور شد و آنها 35 سولر خریدند و 120 خانواده مستفید شدند، خیلی ها از این نعمت باز ماندند و برای بخش زنان چهار لک افغانی منظور شد و من تصمیم گرفتم که با این مبلغ همه صاحب چراغ شوند سیاه و سفید، پولدار و غریب جدا نشود با موسسه NCA که یک موسسه خیریه ناروژی است در تماس شدم، این پول را به آنها دادم و از آنها خواستم که باقی پول را خودشان بپردازند و بالاخره 21 لک آنها کمک شدند تا که امروز توانستیم 60 پایه سولر تهیه کنیم، از این سولر ها 233 فامیل ( هر چهار فامیل یک سولر ) مستفید می شوند و اکنون تمام مردم اژدر از روشنایی برق مستفید خواهند شد.

علی جمعه امید معلم منطقه در این محفل شعر زیبایی را در وصف خانم رضایی سروده و در مجلس امروز قرائت کرد:

چهار درخشیدن گرچه کار خورشید است
در دیار ما یک زن در شمار خورشید است
مطلع کلام او از سپیده آکنده است
لب گشودنش عین انتشار خورشید است
این فروغ روحانی گز جمال او پیداست
نهر ها جاری همیش از چشمه سار خورشید است
ساکنان شهر نور بر شما مبارک باد
خانه که دیوارش در جوار خورشید است

من خانم رضایی را از نزدیک می شناسم، خانم نمونه ای است، خدمات صادقانه و تلاش های دلسوزانه او در فضای اختلاس و فساد اداری زبان زد عام و خاص است در بامیان.
فرزندان خانم رضایی هم در عرصه فرهنگ، شعر و هنر یکه تاز می باشد، خداوند نگهدارش باد.

در این مراسم اطفال دره اژدر ملبس به لباس هزارگی شعر زیبای داوود سرخوش را زمزمه کردند:

او برارو بیه بشنی روی ده روی
یک گپ ما موگوم یک گپ تو بگوی
بشنی او پگ مو راز دل کنی
چاره ی از ای غم سبیل کنی

۱۳۸۷ آبان ۶, دوشنبه

دادخواهی

دیروز در هوتل جهانگردی (گرخندوی) بامیان در کارگاه آموزشی که بنام "وکالت و حقوق بشر" بود اشتراک کردم.
برگزار کنندگان وکالت را مترادف با وکالت پارلمانی معنی می کردند و در این باره گپ می زدند، این کارگاه را موسسه ای بنام BRD اداره بازسازی و انکشاف که در کابل دفتر دارند و به بامیان آمده اند برگزار کرده بودند.

متوجه شدم که این یک اصطلاح خارجی است که داخلی های ما نفهمیده اند و یک پروژه ای را می خواهند تطبیق کنند، اما باید ته و توی قضیه را باید معلوم کنم، بالاخره به واژه Advocacy رسیدم که پروسه ای است برای تحت فشار قرار دادن دولت برای تغییر یک پالیسی به نفع مردم و فهمیدم که منظور این کارگاه، آگاهی درباره واژه فوق است که به شکل نادرست وکالت معنی کرده اند، بعضی ها هم دادخواهی معنی کرده اند و هنوز معنی جامع آن در زبان فارسی ابداع نشده است.

روی این واژه زیاد فکر کردم، اگر جامعه مدنی ما با این ابزار آشنا شوند و مهارت کسب نمایند به خوبی می توانند بسیاری از مشکلات جامعه ما را بدون توسل به خشونت و عقده گشایی و ... با نظام و حکومت ها در میان بگذارد و تصمیم و پالیسی آنها را به نفع حقوق مردم تغییر دهند، این پروسه ضرورت امروزی جامعه ماست.

۱۳۸۷ آبان ۴, شنبه

داکو ها در جاغوری

هفته گذشته یکی از دوستان که از سفر ناهور، جاغوری و مالستان باز گشته بود درباره وضعیت زندگی و مردم آنجا پرسیدم.

وی گفت داکو ها در آنجا قدرت مند اند، داکو به افراد بی بند و بار گفته می شود، ولسوالی های فوق از ولسوالی های پرنفوس و کم توجه ولایت غزنی می باشد، قانون و حکومتداری هم در این ولایت ضعیف است، راههای ارتباطی این ولسوالی ها با مرکز ولایت هم در اختیار طالبان است، این مردم اند و خدایشان و قدرتمندان محلی هم که اکثرا" همان قومندانان سابقه اند که حالا در چهره ولسوال، قومندان امنیه و مأمورین دولتی به خود سری های خود ادامه می دهند.

وی به طور نمونه از "باشی حبیب" سرپرست ولسوالی مالستان یاد کرد که یکی از قومندانان بدنام و داکو سابق جاغوری بوده که در طی سه دهه گذشته انواع ظلم و ستم بر مردم عام جاغوری روا داشته و اکنون نیز نه تنها قدرت اش کم نشده بلکه با تشکیل شبه نظامیانی به کارهای ناروای سابق خویش ادامه می دهد.

وی گفت: مکتوبی را به نامبرده پیشکش کردم که او آنرا به کسی که پهلویش نشسته بود برای مطالعه داد، بعدا" فهمیدم که وی سواد ندارد، این در حالی است که آقای برنا کریمی معاون اداره ارگانهای محلی در مصاحبه خود با رادیو بی بی سی در شب جمعه هفته گذشته گفته بود که از جمع 362 ولسوال، هیچ کدام بی سواد نبوده تنها چند نفری هستند که به حیث سرپرست اند و کمتر از صنف دوازده سواد دارند!

بامیان در هفته پنجم میزان و هفته اول عقرب

1- افتتاح دفتر پروژه اکوتوریزم در اولین روزهای هفته، خبر اول بود.

2- صحت عامه هم یک پروژه را ختم کرد و تعمیری را تحویل گرفت.
پروژه کورس چهار ماهه تربیه 20 نفر کمک قابله هفته گذشته به پایان رسید، این پروژه توسط موسسه آرزو که یک انجیو آمریکایی حمایت مالی شده بود.
گروه بازسازی ولایتی سنگاپور ساختمان یک مرکز آموزش صحی را که چندی پیش شروع به ساخت کرده بود با فراهم نمودن امکانات اولیه آموزش تسلیم صحت عامه کرد. در این مرکز صنف های آموزشی مجهز به امکانات آموزشی پیشرفته چون مولتی مدیا، آزمایشگاه، مرکز منابع و سالن کنفرانس تدارک دیده شده است، این مرکز با هزینه 220 دالر در مدت چهار ماه اعمار شده است.
ساخت این تعمیر در این مدت کوتاه توسط یک شرکت داخلی دستاورد خوبی است که نشانه اعتماد به متخصصان داخلی می باشد.

پی آر تی بامیان به طور عمده از کشور نیوزیلند تشکیل شده است که بیچاره ها از افغان کرده هم فقیر تر اند، سال گذشته در حدود 40-50 نفر از کشور سنگاپور هم اضافه شد، افتتاح مرکز فوق از دستاوردهای این دوستان است.

داکتر احسان الله شهیر رئیس صحت عامه بامیان به نظر من یکی از مدیران موفق در بامیان می باشد، با آنهم برخی سئوالات درباره بعضی برنامه ها و پروژه ها است ( مانند پروژه ختم شده فوق ) که نیاز به شفافیت بیشتر دارد.

3- توسعه و نوسازی مکتب لیسه خولنکاش فولادی که توسط جهانگردی فرانسوی بنام "جرالد کاردان" یکی دیگر از خبرهای انکشاف در حق دسترسی مردم به معارف بود، این شخص 60 هزار دالر از پول شخصی خود را در ساخت و تجهیز این مکتب مصرف کرده است، او آرزو دارد که شاگردان در کنار تعلیم و تربیه رسمی درباره آزادی و دیموکراسی هم آگاهی کسب نمایند

4- ساخت یک و نیم کیلومتر سرک هم در ده سرخ یکاولنگ شروع شد، در این منطقه که معروف به چمن می باشد سالانه در بهار و تابستان سطح آب بالا می آید و اطفال دوازده روستا مجبور بودند که برای رسیدن به مکتب با پاهای برهنه از آب سرد عبور کنند، این پروژه سبب شده است که آنها از این مشکل رهایی یابند.

4- دو کارگاه آموزشی عمدتا" برای زنان بنام های مهارت های زندگی و آموزش خیاطی هم در بامیان دایر گردید.

۱۳۸۷ آبان ۱, چهارشنبه

اصل قانونی بودن جرم

روز گذشته قاضی محکمه مرافعه کابل سید پرویز کامبخش را بر اساس ماده یکصد و سی قانون اساسی به جرم اهانت به پیامبر اسلام به بیست سال زندان محکوم کرد.

ماده 130 می گوید هرگاه برای قضیه ای در قانون اساسی و سایر قوانین حکمی موجود نباشد، محاکم به پیروی از احکام فقه حنفی و در داخل حدودی که این قانون وضع نموده، قضیه را به نحوی حل و فصل می نماید که عدالت را به بهترین وجه تأمین نماید.

ظاهرا" که قاضی محترم در قانون جزاء به چنین جرمی برخورد نکرده که متوسل شده به فقه حنفی، از سویی ماده بیست و هفتم قانون اساسی میگوید، هیچ عملی جرم شناخته نمی شود مگر به حکم قانونی که قبل از ارتکاب آن نافذ گردیده باشد و ماده نود چهارم نیز "قانون" را چنین تعریف می کند: قانون عبارت است از مصوبه هر دو مجلس شورای ملی که به توشیح رئیس جمهور رسیده باشد، مگر اینکه در این قانون اساسی طور دیگر تصریح گردیده باشد.

ماده 130 و ماده 131 که دست محکمه را برای رجوع به احکام فقه ( حنفی و جعفری ) باز می گذارد، یکی از تناقضات قانون اساسی با " اصل قانونی بودن جرم" ( ماده 27 و 94 قانون اساسی) می باشد، این اصل یکی از اصول محاکمات عادلانه است که در آن حقوق بشری شهروندان رعایت شده است.
این حکم نشان می دهد که چطور می شود با سوء استفاده یا سوء تفسیر از فقه، انسانی را به سر دار برد یا مادام العمر حبس کرد.

استناد قاضی محترم به ماده 130، همچنین مخالف ماده ششم، هفتم، بیست و چهارم قانون اساسی و ماده نوزدهم میثاق بین المللی حقوق سیاسی - مدنی ( افغانستان در سال 1362 به این میثاق محلق شده است و اکنون حکم قانون را برای ما دارد) که رعایت حقوق بشر، آزادی بیان، عقیده و فکر و نشر و اشاعه آن به هر طریق تضمین شده است نیز می باشد.

شاید کامبخش به دلیل فشار جامعه جهانی، مدافعین حقوق بشر و دخالت رئیس جمهور در محکمه تمیز ( ستره محکمه ) حکم برائت بگیرد اما تشویش آن است که این حکم برای سایر محاکم تبدیل به یک رویه شده و با آن آزادی بیان، فکر، اندیشه و نیز حقوق بشر را قلع و قمع کنند.

۱۳۸۷ مهر ۲۹, دوشنبه

صنعت توریزم، آینده بامیان

دیروز در محفل افتتاح دفتر پروژه اکو توریزم اشتراک کرده بودم، از گفته های والی صاحب و معین توریزم وزارت پیدا بود که آنان برای این پروژه و آینده آن و پیامد آن برای رشد بامیان و تغییر در زندگی مردمان فقیر این ساحه خیلی امیدوار بودند.

آقای کریس آیتون رئیس بنیاد آغاخان در افغانستان زیبایی های طبیعی بامیان را کم نظیر تعریف کرده و این ویژگی را علت کشانیدن دوباره خیلی از جهانگردان دانست وی این مسئله را هم تاکید کرد که در سایر جاهای افغانستان گپ از جنگ و خون و ... است در اینجا گپ انکشاف توریزم است، این یک افتخار است برای بامیان!

بامیان در دهه های 50 و 60 عایدات خوبی از توریزم داشته است اما اکنون چشمگیر نیست.

غلام نبی فراهی معین توریزم وزارت اطلاعات و فرهنگ از رسانه ها و ژورنالیستان خواست که در گزارشاتشان جاذبه های توریستی و گردشگری بامیان را منعکس کنند تا سبب جذب گردشگر بیشتر شود.

احرار رئیس اطلاعات و فرهنگ که هفته پیش با والی صاحب مناقشه ای را شروع کرده بود، ظاهرا" که آن مسئله را فراموش کرده بود و خود را همکار ولایت می دانست، شاید آمدن معین صاحب این مناقشه را پایان داده است، به هرحال او گفت کشور سوئیس سال گذشته 13 ملیارد دالر از صنعت توریزم درآمد داشته است.

امیر فولادی یار سفر و حضر سرابی صاحب که از طراحان این پروژه است با ذکر آماری بر اهمیت توریزم گفت: توریزم در 60 کشور جهان یکی از بالاترین منبع درآمد آنها محسوب می شود، در سال 2005، 800 ملیون توریست بین المللی از کشورهای مختلف دیدن کرده است، در سال 2006، تمام پول سرمایه گذاری شده در این صنعت در جهان را شش و نیم هزار ملیارد دالر بر شمرد.

وی همچنین بودجه پروژه اکوتوریزم را 1.2 ملیون دالر خواند که از سوی کشور نیوزلند پرداخته می شود و بنیاد آغاخان نیز سهمی به عنوان دونر خواهد داشت که مبلغ آنرا اعلام نکرد.

فولادی هم چنین گفت: کوشش می شود که علاوه بر افزایش توریزم به بامیان، میراثهای فرهنگی و طبیعی هم حفاظت شده و مردم عام هم درآمد شان از این راه بالا برود.

در بامیان تعداد انگشت شمار مهمان خانه یا هوتل وجود دارد که آماده پذیرایی از مهمانان خارجی اند ( هر اتاق 50 الی 100 دالر در هر شب ) که این هوتل ها هم بیشتر از آن پولدارها، قومندان سابق و شرکای خارجی اند، اینکه این پروژه مردم عام را در نظر گرفته قابل قدر است اما دیده شود که براستی این پروژه سبب تغییر در زندگی مردم عام خواهد شد یا اینکه بازهم پولدارها، صاحبین نفوذ و عده ای زرنگ و فرصت طلب بیشترین سود را خواهند برد؟

رحم بر پلنگ ...

نمی دانم که فرهنگ غلط یا عنعنه افغانی عفو جنایتکاران، عدم تعقیب عدلی و عدم تطبیق عدالت کی پایان می یابد.

طالبان افغانی، کسانی که آزرده خاطر شده اند و باید دلجویی شوند، آنها را باید در نظام و دولت سهیم کرد، نام تروریست را نباید بر آنان به کار برد، از شورای امنیت باید بخواهیم که آنها را از فهرست سیاه بیرون آورد و ... زمزمه هایی است که توسط خیلی ها از جمله ارگ نشینان این روزها تکرار می شود.

نتیجته را دیروز دیدید، 30 نفر بی گناه را سربریدند، فرضا" که ثابت شود که کسی در اردو یا پلیس کار می کرده یا کارمند دولت و موسسات است چه نظام و دینی اجازه قتل را می دهد، اگر کار نکند از کجا امرار معاش کند؟
امروزه بسیاری از مسیرهای رفت و آمد مورد تهدید این گرهک تروریستی و جنایتکار قرار گرفته است، این جنایتکاران توانسته اند با همیاری ارگ نشینان از سوراخ های خود بیرون آمده و راه را بر مسافران بی گناه ببندند.

اگر دولت با این جنایتکاران اینقدر رحم نمی کرد امروزه شاهد این گستاخی ها نمی بودیم، اما گوش شنوایی وجود ندارد، بعد از چند روز دوباره برادران به مذاکره و مصالحه دعوت خواهند شد.


۱۳۸۷ مهر ۲۸, یکشنبه

اکوتوریزم

پروژه اکوتوریزم امروز در بامیان شروع به کار کرد، این پروژه به هدف توسعه صعنت توریزم، ایجاد مشاغل و مبارزه با فقر بنا شده است، این پروژه را موسسه کمک های بین الملل نیوزلند (NZAID ) تمویل کرده و موسسه آغا خان (AKDN) آنرا تطبیق می کند.

قرار است در مدت سه سال روشهای مدیریت هتل داری، راهنمای توریست، معرفی ساحات دیدنی بامیان و جذب توریست و رشد صنایع دستی در مرکز این پروگرام که در نزدیکی بودا موقعیت دارد آموزش داده شود.

اکوتوریزم می کوشد که با جذب توریست بر عاید و در آمد مردم مردم هم بیفزاید و نیز ساحات تاریخی و فرهنگی هم حفاظت شده و صدمه نبیند.

به گفته آگاهان رشد و توسعه بامیان در درجه نخست بر رشد صنعت توریزم و سپس زراعت وابسته است.
نبود سهولت های هتل داری، عدم شناسایی مکان های تاریخی، فرهنگی و طبیعی بامیان به جهانیان، نبود راههای ترانسپورتی و نبود امنیت از مهمترین چالش هایی است که انکشاف این صعنت با آن روبرو است.

بامیان علاوه بر پیکره های بودا، دارای آثار فرهنگی دیگر چون شهر ضحاک، شهر غلغله، دره اژدر می باشد که در سال 2003 جزء میراث فرهنگی جهان قرار گرفت.
بند امیر یکی از عجایب و میراث طبیعی است که در آسیا نظیر ندارد.

ملی و نیش پیاز

دیروز دوستی را دیدم که برای اولین بار به قریه جات ولسوالی لعل و سرجنگل رفته بود، چشم دیدش را پرسیدم او می گفت در یکی از قریه ها از پسربچه که می گفت صنف یازده است پرسیدم ولسوالی شما چه میوه ای دارد؟ او گفت: ملی، باز پرسیدم غیر از ملی دیگه چه میوه ای دارد گفت: نیش پیاز به این دوست گفتم حتما" آن پسر سئوالت را نفهمیده یا تو را سرکار گذاشته، او قسم خورد که نه حرفم را متوجه شد و شوخی هم نمی کرد.

حال شما فکر کنید که عیب کار در کجاست؟ در فقر و محرومیت یا ناآگاهی و ضعف معارف!

ناگفته نماند که این دوست اضافه کرد در بعضی خانه ها که مهمان بودیم، کامپیوتر دسک تاپ و لپ تاپ هم موجود بود.

معارف و حقوق بشر

هفته گذشته رفته بودم لیسه نسوان (دخترانه) مرکز بامیان- سید آباد- دخترم الهه شکایت داشت که نامش درلیست حاضری نیست.

محترم شیر آغا مدیر مکتب با بی حوصله گی و دستپاچه گی بدنبال لیست ها می گشت، گاهی می گفت دخترت سه پارچه است، گاهی می گفت نامش را غلط نوشته کرده اند و گاهی می گفت شاید در صنف دیگر باشد، در این حین معلمین یا شاگردان دیگر اگر با وی کار می داشتند بر آنها داد می کشید و می گفت مگر نمی بینید با چه مشکلی روبرو شده ام؟

بعد از اینکه موفق شد نام و لیست را پیدا کند شروع کرد از خود تعریف کردن که من بیش از بیست سال سابقه کار دارم، حوصله مند و ...ام و به همین خاطر مرا برای مدیریت مکتب عالی دخترانه انتخاب کرده اند ولی خود شما ببینید این دختران اعصاب برای آدم نمی گذارند و هر روز هم حقوق بشر می آید که شاگردان را لت می کنی و آنها را فحش می دهی گفتم درست است (چیزی که عیان است، حاجت به بیان نیست)

بی چاره پیرمرد دیگر حوصله ندارد باید برود سراغ کچالو هایش و بازنشسته شود، اصلا" چرا مدیریت یک مکتب دخترانه بدست مردها باشد؟ برایم خیلی تعجب انگیز است که چرا داکتر سرابی برای نمایش توانمندی زنان کوشش نکرده است که مدیریت لیسه های دخترانه ( سید آباد، شیرین هزاره در مرکز بامیان یا در ولسوالی ها ) را به زنان بسپارد، زنان زیادی هستند که از این قابلیت برخورداند.

۱۳۸۷ مهر ۲۷, شنبه

فقر، نقض حقوق بشر است

فقر یعنی عدم دسترسی به منابع اولیه برای زندگی مانند غذا، آب، صحت، مسکن، شغل و پوشاک اگر طبق استانداردهای جهانی خط فقر را در آمد روزانه کمتر از دو دالر ( 100 افغانی ) در نظر بگیریم، بیش از 5 ملیون انسان افغانی زیر خط فقر به سر می برد و هشتاد درصد در آمد خانواده ها صرف غذا می شود.

رسیدگی به فقرا و برخورد با آن مسئولیت دولت هاست، دور بودن از فقر حق من است.

پنجشنبه، آخر هفته در مراسم گرامی داشت هفته سره میاشت شرکت کرده بودم، فرمانده پلیس بامیان مل پاسوال عیوض محمد نذیری صحبت کوتاه و بسیار دلنشینی را ایراد کرد، او را بسیار نزدیک به تفکر خودم دیدم، من کوشش کرده ام از منابع قدرت دور باشم، با احتیاط درباره آنان نوشته کنم و بیشتر عملکرد آنان را نقد کنم اما در اینجا وظیفه انسانی خویش می دانم از این رفتار انسانی وی یاد کنم.

او در ابتدای صحبت هایش گفت سخنران و سخندان نیستم، در جمع مردم بامیان سخن گفتن سخت است، او ادامه داد هستند کسانی در این روز (روز سره میاشت) گرسنه اند، هستند کسانی که از سیری اضافی برنج را دور می ریزند و از همسایه شان خبر ندارند، او افزود: صبحها که با موتر سر کار می آیم وقتی مظلومیت و محرومیت مغاره نشینان و ... را می بینم چشمانم را با دستهایم می بندم، از یک سال پیش در قومندانی صندوق خیریه ای را بنا نهاده ایم که هر کس با رضایت خویش مقدار پولی را در آن می اندازد در آخر سال به نیازمندی از این نهاد کمک می کنیم.

دوستی صحبت کرد که هفته پیش در خانه کسی در بامیان مهمانی بوده است، آنهم صبحانه، آنقدر غذاهای متنوع چیده شده بود که سفره جای برای گذاشتن حتی یک گیلاس نداشت!!

صادق علی یار رئیس سره میاشت بامیان نیز رسیدگی به فقرا را وظیفه و مسئولیت همگانی دانست، او اظهار تردید کرد که مردم آنقدر به جمع آوری مال دنیا و ثروت مشغول اند که ما جرأت نمی توانیم پیش آنها رفته و طلب کمک به فقرا کنیم!


دیوار کوتاه حقوق بشر

فرمانده محترم پلیس وقتی که جوابی برای کم کاری و فساد و نقش پلیس در اختطاف، نا امنی و ... نداشت کمیسیون مستقل حقوق بشر را متهم به حمایت از مجرمین می کند.

دوست عزیز، فصل دوم قانون اساسی حقوق شهروندان، اعلامیه جهانی حقوق بشر را به رسمیت شناخته است، هیچکس نمی تواند به حیثیت و کرامت انسانی افراد ولو مجرم اهانت کند، قانون هست، محکمه است و جزا برایش در نظر می گیرند، تو حق شکنجه، لت و کوب و توهین و ... نداری.

اگر کسی جرمی را مرتکب شد، آیا انسانیت وی از او گرفته می شود؟ جزاء به حیث بازگشت وی به زندگی انسانی باید باشد نه جایی برای عقده گشایی!

پلیس بهتر است به حقوق انسان ها ولو مجرم احترام بگذارد، این حقوق بشر و حقوق شهروند است، کمیسیون، خبرنگاران، جامعه مدنی و عامه مردم حق دارند که برخورد شما را نظارت کنند و خواهان رعایت احترام به حقوق بشر شوند.

بامیان در هفته چهارم میزان

1- قومندانی امنیه این هفته خبر ساز بود، دستگیری شخصی به اتهام حفاری آثار باستانی در ساحه بند امیر، دستگیری یک نفر به اتهام دزدی در کوتل شاتو ( یکاولنگ- پنجاب ) و انفجار ماین در ساحه بازار، دستگیری یکی دو نفر به اتهامات فوق شاید در برخی جوامع عادی بوده و شامل خبر نگردد، اما برای بامیان و پلیس آن که فاقد آموزش های مسلکی، امکانات، نیروی انسانی و پسته های امنیتی کافی می باشد، می تواند دستاورد مهم باشد، کوتل های دور دست هر از چندگاهی جولانگاه سارقین قرار می گیرد که دار و ندار مسافر بدبخت را تاراج می کنند، دستگیری محاکمه و جزاء دادن این عناصر می تواند به تأمین امنیت بیشتر بیانجامد.

انفجار ماین در بازار، اولین مورد نا امنی است، هرچند که این مورد خوشبختانه خسارات مادی و جانی را در پی نداشت، اما نشانه ناامنی و نفوذ دشمنان می تواند باشد، به گفته ساکنان غندک و جلمیش ولسوالی شیبر، در این هفته شبنامه هایی با آرم امارت اسلامی طالبان در بازار این ولسوالی نشر شده و مردم را از همکاری با دولت بر حذر داشته که به همین مناسبت مکاتب آن ساحه به ویژه مکاتب دخترانه تعطیل شده است، این منطقه با مرکز بامیان کمتر از سی کیلومتر فاصله دارد.

2- تعمیر تربیه معلم بامیان هم سنگ تهداب اش گذاشته شد، تربیه معلم بامیان دو سال پیش تأسیس شده و در حدود 300 دانشجو دارد، در حال حاضر دانشجویان آن در لیسه ذکور سابق تحصیل می کنند، سال گذشته آنان در اعتراض به مشکلات نهاد مربوط به خود راهپیمایی و تحصن کردند که نزدیک بود به خشونت کشانده شود.

3- تلویزیون طلوع گزارشی از تخریب آثار باستانی در بامیان که به گفته رئیس اطلاعات فرهنگ خود دولت نیز در آن دست دارد نشر کرد، تصویر مربوط به ساخت تعمیر شرکت راهسازی کوریایی بود که در ابتدای دره اژدر در حال کار بوده و سبب تخریب آثار باستانی موجود در آن ساحه می شد، فردای آن روز والی صاحب کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرده و سخنان رئیس اطلاعات و فرهنگ را رد کرد، معلوم نیست که حقیقت امر چیست؟ چرا مسئولین محترم دعواهای خویش را مطبوعاتی می کنند؟ مگر رئیس اطلاعات فرهنگ زیر نظر ولایت کار نمی کند؟

4- هفته جمع آوری اعانه سره میاشت نیز با جمع آوری اعانه از موتر وان ها توسط رضاکاران این جمعیت شروع گردید.

5- دو ورکشاپ در موضوعات توانمند سازی اقتصاد زنان و حق صحت باروری هم برگزار گردید.

6- سرک داخل بازار هم کار ساخت جویچه های آن تکمیل شده و کار زیر سازی و آماده ساختن آن برای آسفالت شروع شده است، این سرک به طول دو کیلومتر چهار ماه پیش توسط بانوی اول ایالات متحده آمریکا افتتاح شد.


۱۳۸۷ مهر ۲۵, پنجشنبه

گزارش سمینار نقد پیش نویس قانون احوال شخصیه

گزارش روز اول و روز دوم سمینار نقد پیش نویس قانون احوال شخصیه اهل تشیع در موسسه تحصیلات عالی کاتب را می توانید در لینک های ذکر شده بخوانید.

عدالت برای جنایتکاران

از صحبت های داکتر رنگین دادفر اسپنتا در نفی تسلیمی به طالبان و از دست دادن آنچه افغانستان در این شش سال بدست آورده خیلی خوشم آمد،
چند روزی بود که نگران بودم که چگونه کرزی صاحب با گروهگی که این همه انفجار، انتحاری، گردن زدن مردمان بی دفاع فقط به جرم کارمند موسسات و دولت و ... را انجام داده می خواهد مذاکره کند

و تعجب می کنم به حرفهای به اصطلاح نمایندگان پارلمان، کارشناسان سیاسی و جبهه به اصطلاح ملی که هریک از دیگری سبقت گرفته و حتی بیشتر از ناتو و آمریکایی ها از مذاکره با طالبان حمایت می کنند،
هیچ کس نبود که مذاکره با این جنایتکاران را نفی کند، و به جای آن بر عدالت و محاکمه آنان پای فشارد،
شجاعت این مرد را که نشانه تعهد وی به ارزشهای نوین است می ستایم،

هرچند که نماینده ایران در شورای امنیت ملل متحد هم مذاکره با طالبان را غلط و باعث افزایش تروریزم خواند و بجای آن توجه به رشد اقتصادی و آموزش را توصیه کرد که هرچند با این سخن نیز موافقم اما از عجایب می دانم، شاید که سیاستمداران ایرانی چند روز بعد آنرا تعدیل کنند.

خزان بامیان



دیروز بعد از ظهر پیکره های تخریب شده بودا برایم بسیار زیبا جلوه می داد، عکسی گرفتم، حیفم آمد که این عکس ها را فقط برای خودم آرشیو کنم.
این عکس ها را برای آنانی که دور از بامیان اند یا بامیان را ندیده اند و دلشان برای اینجا می تپد تقدیم می کنم.

۱۳۸۷ مهر ۲۴, چهارشنبه

قانون احوال شخصیه اهل تشیع

سمیناری سه روزه به منظور نقد و بررسی پیش نویس قانون احوال شخصیه اهل تشیع از روز گذشته در موسسه تحصیلات عالی کاتب برگزار شده است.

این پیش نویس گفته می شود زیر نظر (آیت الله) محسنی در 250 ماده تهیه شده است، ظاهرا" توضیح المسایل است تا پیش نویس قانون به گفته آگاهان تصویب این قانون به همین شکل بسیاری از حقوق اساسی اطفال و زنان پیروان اهل تشیع را نقض خواهد کرد نگرانی عمده آن است که تدوین کنندگان عقیده دارند که این پیش نویس با اتکاء به منابع فقهی تدوین شده است و هر گونه نقد و بررسی آن برچسب مخالفت با فقه و مذهب به میان خواهد آمد.

برخی از فعالین حقوق بشر پیرو مذهب جعفری عقیده دارند که قانون مدنی رایج افغانستان که بر مبنای فقه حنفی تدوین شده است به مراتب مدرن تر از پیش نویس قانون فوق است، آنان عقیده دارند اگر چنین شود، ماده یکصدو سی و یک قانون اساسی ( محاکم برای اهل تشیع در قضایای مربوط به احوال شخصیه، احکام مذهب اهل تشیع را مطابق قانون تطبیق می کند) که مبنای این قانون است نه تنها به نفع شهروندان جعفری مذهب نمی دانند بلکه به ضرر آنان می دانند.

دیده شود که کارشناسان حقوق، علوم اسلامی و نمایندگان پارلمان از این سمینار به چه نتیجه ای خواهند رسید.

ماین پاک، قربانی ماین

روز گذشته یکی از کارمندان موسسه ماین پاکی ATC که در شهر غلغله مشغول پاک کاری ماین بود جان خود را از دست داد، جنازه موصوف بعد از ظهر دیروز توسط چرخبال به زادگاه اش ولایت کنر منتقل شد.


در نوشته های قبلی راجع به اینکه کلیه کارمندان این موسسه از یک قوم، آنهم از مناطق جنوبی اند و این امر باعث ایجاد حساسیت بین مردم هزاره شده است نوشته بودم، اما بگذریم از اینکه بعضی دوستان انحصار گر یک موسسه یا نهاد یا وزارت را میراث قوم و تبار خود فکر می کنند اما این باعث نمی گردد که احساس غم شریکی با برادر پشتون خود که در بامیان جان خود را از دست می دهد نکنیم، روز و شب گذشته به فامیل آن عزیز سفر کرده می اندیشیدم که آنان منتظر پدر اند که ناگاه با پیکر بی جان پدر روبرو می شوند، خدایا جنت برین را برای این شهید پاک نصیب بگردان و ملت را از شر ماین کاران نجات بخش!

۱۳۸۷ مهر ۲۰, شنبه

بامیان در هفته گذشته

افتتاح مرکز منابع در دانشگاه بامیان از طرف آمریکایی ها ، کمک خوبی است برای رشد علمی جامعه بامیان، بیش از یک هزار جلد کتاب و سهولت حدود ده پایه کامپیوتر متصل به اینترنتی می تواند به رشد دانشجویان کمک کند، اما این کتابها تماما" به زبان انگلیسی است و نیز خود دانشگاه نیز چند سال پیش سهولت اینترنت و دهها پایه کامپیوتر داشت اما دانشجویان همواره از این سهولت محروم و شاکی بودند، در ثانی نگهداری وسرویس این سهولت هم مهم است.

امضای قرار داد پاداش یک ملیون دالر دیگر از سوی وزارت مبارزه با مواد مخدر برای بامیان نوید دیگری برای رشد و توسعه بامیان، هرچند که ما مردم از وزارت احسان جاوید در وزارت ترانسپورت خیر ندیدیم و آن وزارت را از هزاره ها گرفتند بجایش وزارت مبارزه با مواد مخدر را دادند، از آمدن جنرال خدایداد تاکنون بامیان دو ملیون دالر نصیب شده که جای شکر اش باقی است.

ثبت نام رأی دهی در بامیان همزمان با چند ولایت دیگر نیز هفته گذشته شروع شد، گرچه عناصر تمامیت خواه نگذاشتند که پروسه سرشماری امسال شروع گردد، اما ثبت نام برای شرکت در انتخابات فرصت دیگری است برای ملیت های محروم.

ورکشاپ نظر دهی پیرامون قانون ارگان های محلی از طرف جامعه مدنی و نیز ورکشاپ چگونگی برخورد علما با رسانه ها از طرف موسسه اکوال اکسیس نیز در هفته گذشته در بامیان راه اندازی گردید، آیا اینکه این ورکشاپ ها از موثریت برخوردار هست، بماند، آنچه هویداست پروژه ای بوده که از سوی یک انجیو تطبیق شده و منافع آن به جیب دست اندرکاران رفته است، افغانستان است دیگر، هر کسی سرش را زیر می اندازد می آید ورکشاپ دو الی سه روزه برگزار می کند، عده ای را ( 20 الی 30 نفر) را دعوت می کند دو الی سه روز ادامه پیدا پیدا می کند و دست آخر یک تصدیق نامه و مقداری جیب خرج داده می شود و همگی خوشحال و خوشنود جلسه را ترک می کنند.

برای اولین بار یک موتر تیم بازسازی ولایتی نیوزلند در منطقه دو آب میخ زرین کهمرد با ماین کنترل از راه دور روبرو گردید که به گفته مقامات خسارت جانی به بار نیاورد، این پنجمین حادثه انفجار ماین در این منطقه در سالجاری است که تاکنون منجر به کشته شدن دو نفر و تخریب پنج عراده موتر شده است و تاکنون هیچ کسی هم در این ارتباط دستگیر نشده است و مقامات آنرا به دشمنان وطن (طالبان) نسبت می دهند، معلوم نیست امنیت ملی، قومندانی امنیه و پی آرتی چی کار می کنند که نتوانسته اند عاملین این حوادث را شناسایی یا دستگیر کنند، آیا این حوادث خود گواه شکننده بودن امنیت بامیان نیست؟ آیا دلیل خوبی برای ناکارآمدی نهادهای تأمین کننده امنیت نیست؟

۱۳۸۷ مهر ۱۸, پنجشنبه

روز قدس و درس های آن

گزارش نما درباره نشانه های خطر در جامعه هزاره چند روزی است که ذهن مرا مشغول کرده است، گرچه امثال من که از ایران آمده و هنوز هم متأثر از آن مملکت ایم و با شنیدن روز قدس دوست داریم به خیابان ها بریزیم و "مرگ بر آمریکا" بگوییم، دور شدن از آن حال و هوا کمی سخت باشد اما فکر می کنم برای جلوگیری از تکرار چنین عمل باید عمل کرد نه فقط حرف!

به آنانی که توانستند چنین جمعیتی را به خیابان بکشند، باید دست مریزاد گفت، چون که پروژه را به موفقیت به سرانجام رساندند و حتما" بی کار نخواهند نشست برای سیزده آبان و بیست و دو بهمن و چهارده و پانزده خرداد هم از همین اکنون برنامه خواهند ریخت، اینک رسالت بر دوش آگاهان است که مردم را آگاه کنند، تبلیغ آنان را خنثی کنند و اصل ماجرا را برای مردم عام بگویند که باردیگر بدنبال هرکس راه نیفتاده و برضد منافع ملی خود شعار ندهند.

آنان توانستند از مذهب (سوء) استفاده نمایند، منابر، مساجد، تکیه خانه ها، حسینیه ها، بنیادهای خیریه، کتابخانه ها، کانون ها و دارالقرآن ها را و نیز رسانه ها، از جمله تلویزیون را در اختیار دارند، مردم هم که مذهبی اند و سنتی چه فرق می توانند بین حسن و سوء استفاده از مذهب را!
رسوایی یا هرچی نامش را بگذاریم به وقوع پیوست، و ما چی کردیم؟ چند مقاله، نظر، فحش، تهدید و ... نثار گردانندگان و بس!

نتیجه:
تربیون مذهب را رها کردن خطاست، طلبه های روشنفکر و آگاه باید مسئولانه وارد میدان شوند.
روشنفکران، نویسندگان و فرهنگیان نیز باید از دنیای مجازی اینترنت وارد زندگی و اجتماع مردم عام شوند با آنها صحبت کنند باید به مردم واضح کنند که وضعیت سیاسی- اجتماعی جامعه ما به کدام طرف می رود،

(پیاده نظام طالبان پشت دروازه های کابل اند و رهبرانشان همراه باداران عرب و نماینده های کرزی در مکه مشغول مذاکره اند و احتمالا" یکی از شرط های طالبان عدم موجودیت هزاره ها خواهد بود- آمریکا و ناتو هم که از خدای شان است از این مخمصه بطور آبرومندانه نجات یابند- برای آنها قربانی کردن هزاره ها که مسئله ای نیست!)

قدس و همبستگی دنیای اسلام را با منافع سیاسی جمهوری اسلامی ایران تجزیه کنند، موجودیت آمریکا و جامعه جهانی برای کشورما خصوصا" هزاره ها را تشریح کنند و بازگشت به دوره قبل از 2001 را روشن کنند، آنگاه فقط نظاره کنند که چند نفر در روز قدس سال آینده شرکت خواهد کرد.

۱۳۸۷ مهر ۱۷, چهارشنبه

میزبان بانوی صلح و عدالت

یکشنبه این هفته بامیان میزبان داکتر سیما سمر بود، سه روز این بانوی نامور مهمان ما بود و فرصت خوبی بود که همراهش باشم، گام به گام تعقیب اش کنم، عکس االعمل 47 دختر و پسر یتیم، یتیم خانه سمر " آشیانه سمر" را که او را "مادر" خطاب می کرد دیدم و حس کردم، اشک این مادر را هنگامی که یک کودک یتیم خاطرات از دست دادن مادر و پدرش را حکایت می کرد را توانستم به تصویر کشم و لبخند اش را از موفقیت و درخشش این اطفال در مسابقه مشاعره و تعلیم و تربیه به خوبی نظاره کردم.

او از عدم انکشاف و بازسازی بامیان شاکی بود، همراه او خانم بشر دوست دیگر بنام خاله "فرنی" 81 ساله اهل سوئیس که بیش از بیست سال است زندگی خود را وقف محرومیت زدایی هزاره جات کرده آمده بود، این زن خیر توانسته است پول ساخت چندین مکتب، کلینک و شهرک ملاغلام را از طریق جمع آوری اعانه فراهم کند، او وصیت کرده است که اگر بمیرد در بامیان دفن شود، ساکنان ملاغلام به وی قطعه نمدی را تحفه دادند و از داکتر سیما هم تشکری کردند.

روز دوم، داکتر به قریه آقرباط رفتند، دهها زن و مرد به استقبال این بانوی مکتب ساز و کلینیک ساز آمده بودند، آنها از وی بخاطر ساخت کلینیک و مکتب تشکر می کردند، در همین روز در راه رفتن به قریه کمیتی- دره فولادی داکتر در جمع مردان و زنانی که مشغول جمع آوری کچالو بودند رفتند و مشغول کمک به آنها شده و جایتان خالی مهمان کچالو کلوخی آن مردم پاک دل شدیم؛ کمیتی قریه ای دور افتاده- بیخ کوه بابا- مردم سه ساعت و بیست دقیقه پیاده روی می کنند تا به دشت تیکر جایی که موتر لینی ایستاده می شود برسند، موسسه شهدا که داکتر سیما موسس آن است در آنجا مکتب ساخته و برای زنان زمینه سواد آموزی فراهم کرده و نهال های مثمر غرس نموده است، داکتر سمر با خانم های شامل کورس درباره سواد، حقوق زن و ... صحبت کرد.

روز سوم اقامت توانستم وقت کوتاهی را برای انجام گفتگو و مصاحبه با وی بگیرم، از زندگی، کار، علاقه مندی و خاطرات اش سئوال کردم، داکتر صاحب هم علی رغم اینکه طیاره منتظر اش بود با حوصله به سئوالات ام جواب داد.

به راستی که خیلی از مردم ما داکتر را به خوبی نمی شناسند، زوایای مختلف زندگی این رهبر شجاع و متهور ناشناخته مانده است، داکتر سیما سمر بیست سال است موسسه شهدا را تأسیس کرده است، بیش از صد مکتب را ساخته است که بیش از شصت هزار نفر در این مکاتب درس خوانده اند، حدود سه هزار و پانصد نفر آنها تاکنون به دانشگاهها راه یافته اند، 15 کلینک و چهار شفا خانه ساخته است، بیش از 700 پرستار تربیه کرده و 122 طفل یتیم را سرپرستی و تربیت نموده است،
به نویسندگان، هنرمندان، فیلم سازان و ... فرهنگیان پیشنهاد می کنم که برای معرفی و شناسایی این شخصیت نامور، امروز تلاش کنند، شاید فردا دیر باشد.



۱۳۸۷ مهر ۱۳, شنبه

عید فطر

چهار شنبه هفته گذشته شیعیان افغانستان عید اعلام کردند ( آنهم از قول آیت الله محقق کابلی در قم- حالا حالا از ایران دست بر نمی داریم، حتی آیت الله وطنی هم از قم فتوا صادر میکند، خوب شد که استناد به فتوای مقام معظم رهبری نکردند ) دولت و اهل تسنن روز سه شنبه عید داشت- این اختلافات مذهبی نمی دانم تا کی ادامه خواهد یافت.

صحن مسجد رهبر شهید آماده شده بود برای اقامه نماز عید، در صف اول چادری کوچک نصب شده بود و تعدادی انگشت شمار زن در آن نشسته بودند و خانم والی صاحب هم آمدند در آنجا نشستند- تنها جایی که والی صاحب صف خود را از مردان جدا کرده و رفت پیش هم جنس های خود- به هر صورت حضور یک زن، آنهم با صلابت در جمعی مردانه و اقامه نماز در صف اول را باید تقدیر کرد.
خانم سرابی از مردم خواست همکار دولت در تأمین امنیت و حفظ وحدت باشد- این حرف والی نمی تواند بدون دلیل باشد- خدا خیر ما را پیش کند.

امام جمعه بامیان (سجاد احمد محسنی ) که نماز و خطبه را خیلی زود خواند از مردم خواست که مانع روی آوردن جوانهایشان در روزهای عید به بازیهایی چون قمار بازی، سگ جنگی، تخم مرغ جنگی و ...جنگی شوند!

حضور اندک زنان، مسئولین دولتی و اعضای شورای ولایتی محسوس بود، وانگهی حضور 500-600 مرد نیز با توجه به جمعیت مرکز بامیان و استثنایی بودن این روز اندک به نظر می رسید، باید مسئولین و متولیان مذهب و دین جوابگو باشند، این حضور نمایش ناکارآمدی و ضعف مدیریت حضرات را به خوبی آشکار کرد.