۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

هفت و هشت ثور

امروز هفت ثور است، چند سال پیش اینطرف هورا و زنده باد بود و آنطرف روز سیاه و مرده باد و فردا هشت ثور است، برای عده ای روز سیاه و برای عده ای روز سپید.

اگر از سیاه و سفید عبور کنیم، رسم بر این بود که در چنین روزی رسم گذشت یا رژه در کابل انجام می شد و گویا بدلیل مسایل امنیتی یا ضعف مدیریت امنیتی این مراسم برگزار نمی شود.

رسم گذشت یک رسم جالب و جذابی است همیشه آنرا دوست داشتم، روزی غرور انگیز و شادی آفرین است، به یکی از دوستان پیشنهاد کردم چرا این مراسم در بامیان انجام نمی شود؛ اینجا یک مرکز تعلیمی پلیس دارد با صدها پلیس در حال آموزش و خوشبختانه که دو کیلو متر سرک آسفالته هم موجود است و نیم کیلومتر سرک کانکریتی و تعدادی رنجر پلیس و اردوی ملی؛

برای اینکه غم و یأس و نومیدی را از چهره این مردم بزداییم باید این مراسم را اینجا که امنیت و صلح حاکم است برگزار کرد.

اما گویا چنین نیست و فقط سخنرانی است و ...
پس سه روز رخصتی است و طبیعت هم شاداب و بهاری؛ رسم گذشت ما در دامان طبیعت زیبای دامنه های کوه بابا خواهد بود.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۵, یکشنبه

فریاد برای وجود

از بس که بعضی ها شعار قوم گرایی -هزاره گرایی- سر می دن، حال آدم گرفته می شه، می خواستم کمی از این فضا و حال و هوا دور شوم، باید کمی ملی تر اندیشد و ظرفیت تحمل پذیری خود را بالا برد و راههای اعمار صلح و برادری را جستجو باید کرد.

ولی دیروز حکایتی را دوستی نقل کرد که تمام شب را به آن فکر کردم و راهی به نظرم نرسید؛

در حدود صد خانواده مهاجر -هزاره- چند سال پیش در 15 کیلومتری مرکز بامیان -توپچی- در دامنه کوهی خشک از طرف شاروال و والی وقت اسکان داده شدند و مردم بومی قریه -تاجیک-  آنها را نمی خواستند، اکنون این دعوا به مراحل حساس خود رسیده و مردم قریه تهدید به خون و خونریزی کرده اند!

دو سال پیش شاروالی برای عده ای بی خانمان -هزاره- در جر خشک و لم یزرع جگره خیل -مدخل شهر بامیان- زمین برای خانه توزیع کرد و مردم قریه -تاجیک- آنها را نمی گذاشتند که خانه درست کنند و چند روز پیش که ماشین های راه سازی رفتند آنجا تا برای آنها سرک بسازد مردم قریه آنها را راه نداده اند!

شاروال می خواهد برای هزاره های ساکن در مغاره های اطراف بودا در قول بیدک -پشت سر پیکره های بودا- زمین توزیع کند بازهم مردم محل -تاجیک- مانع این پروژه هستند!

پس هزاره بی چاره کجا برود، هر آنچه دشت و زمین های حاصل خیز است از شماست، از بد روزگار با هزار زحمت بر بالای کوههای عام که نه آب دارد و نه سرک، خانه ساخته اند و حال شما در اینجا هم دیده ندارید.

این کارهاست که من و امثال من هزاره را وادار می کنه که برای تثبیت خودم، آنهم در پایتخت تاریخی ام فریاد کنم، آیا این فریاد هزاره گرایی است؟

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

با محمد جواد خاوری

امروز چاشت والی صاحب برای محمد جواد خاوری ضیافت ناهاری را ترتیب داده بود، عده ای از فرهنگیان و اصحاب رسانه جمع بودند و من هم طفیلی رفته بودم.

ابراهیم اکبری که سابقا" معاون سرابی و نیز ولسوال پنجاب بود و جدیدا" به حیث رئیس اطلاعات و فرهنگ مقرر شده است، یکی از میزبانان این جلسه بود (مهمانی در مرکز میراث های فرهنگی دایر شده بود)

محمد جواد خاوری، قرار است قصه های فولکلور مردم بامیان را جمع آوری و منتشر کند، البته به سفارش برنامه اکوتوریزم و امیر فولادی.
خاوری از سرابی به عنوان مسئول و زمامدار خواست که زیربال فرهنگ و فرهنگیان را بگیرد و ادامه داد: کار من بیشتر دغدغه شخصی بوده است، اگر من پشتوانه و تیمی همراه می داشتم بجای انتشار 4 الی 5 اثر باید 20 الی 30 اثر منتشر می کردم.

او افزود: فرهنگ و داشته های ما ارزشمند است، از دست دادن اش ضایعه است، اگر همه به امور روزمره گی خود مشغول باشیم و در موسسه ای پول در آوریم، هویت ما چی می شود؟ 

این محقق فرهنگ هزاره در پایان گفت: باید پشتوانه فرهنگی خود را همیشه همراه خود داشته باشیم.
از خاوری تاکنون چند اثر ارزشمند چون دوبیتی های عامیانه هزارگی، امثال و حکم مردم هزاره، قصه های هزاره های افغانستان و کتاب گل سرخ دل افگار (که به آب داده شد) چاپ شده است.
نصرالله توکلی هم، به افتخار مهمانان در هوای پاک و بهاری بامیان دمبوره ای هزارگی را کوک کرد.
خاوری تا هفته دیگر در مرکز بامیان خواهد بود، کوشش خواهم کرد از مصاحبت با این عزیز فرهیخته بازهم مستفید شده و شما را هم در جریان بگذارم.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

کاندید پارلمان

محمد کریمی از فرهنگیان بامیان است، روز گذشته گفت شعری را در حال و هوای ثبت نام کاندیدان سروده است، چون در بامیان رسانه ای آزاد، مستقل و محلی به نشر نمی رسد، از من خواهش کرد که آنرا نشر کنم؛ من هم تقاضای این دوست را لبیک گفتم و اینک شعر ایشان:

کاندیدای پارلمان
عده ای آماده اند کاندید پارلمان کنند 
     رایزنی و مشورت دارند تا اعلان کنند
چوکی های شورا چو دلبر بر همه چشمک زنان  
شیفته گانش را بسوی خویش سرگردان کند
بر وصالش بگذرد از پول و دارایی خود  
یا به دلبر می رسد یا حذف رقیبان کند
آنکه بر شورای ملی ثبت نامش می کند 
با خلایق صحبت و رفتار با احسان کند
بعد ختم انتخابات این خصال اثبات شد  
مردمان را بعد از آن نفرین یا نسیان کند
آنکه عزمش جزم می باشد که ما رأی می بریم 
بر علیه او کسی آراء او پسمان کند
برخی شان دارند یقین پیروز میدان می شوند 
بعضی شان تصمیم دارند دیگری خسران کند
در رجوع و ارتباطند نامزدان در این زمان
  نزد اربابان قدرت تا که پشتیبان کند
کاندیدانی دل به احزاب سیاسی بسته اند 
تا که نقش خویشتن را عمده و آسان کند
هر یکی اظهار می دارند که کاندید کم شود
  لیک هرکس بر مرادش کثرت یاران کند
قد بلندک می کنند افرادی در این معرکه
   تا به نفع دیگری آخر بده بستان کند
کاندیدان برجسته می سازند قوم و منطقه 
تا از این ره مردم خواب دیده را چالان کند
این قلم حیران بود آخر به کی رأی می دهد
  کاندیدی از قوم خود یا اصلحی پرسان کند.

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

شکوفه سیب

بهار بامیان تازه شروع شده است، بوی بهار، طراوت، سر سبزی، بوی باران و شکوفه های سیب، ...

امروز، شکوفه سیب را دیدم که بسیار طنازی می کرد، عکسی از وی گرفتم و تقدیم می کنم به شما.


۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

درگذشت یک بانوی نمونه

خانم صدیقه مهرآیین خواهر دوست و همکار عزیزم مهدی مهرآیین هفته گذشته بر اثر بیماری قلبی در سن 29 سالگی به رحمت خدا پیوست.
فردا سه شنبه ساعت یک و نیم الی سه بعدالظهر در مسجد رهبر شهید بابه مزاری مجلس فاتحه از طرف مهدی و علی مهرآیین برگزار می گردد.

صدیقه مهرآیین در مشهد متولد شده بود در سال 1373 همراه فامیل به افغانستان - مزارشریف بازگشت، عضو فعال زنان حزب وحدت، بنیاد رهبر شهید، مدیر لیسه ابوذر غزنوی و عضو هیئت تحریریه نشریه گوهر؛ ارگان نشراتی زنان حزب وحدت در مزار بود در سالهای قتل عام طالبان در مزار روزهای سختی را تجربه نمود.

در دوره جدید و پس از ازدواج در شهر پلخمری سکنی گزید، معلم کورس های سواد آموزی، کارمند ریاست امور مهاجرین و امور زنان ولایت بغلان بود، اعتماد به نفس، جرأت و جسارت وی نمونه بود.

او بر اثر یک بیماری ساده و عدم تشخیص و درمان صحیح داکتران افغانستانی چند بار عملیات شد، نهایتا" راهی پاکستان برای تداوی گردید اما در کمال ناباوری در عنفوان جوانی جان به جان آفرین تسلیم کرد، خانواده فرهنگی اش را عزادار ساخت و تنها کودک بازمانده اش را تنها گذاشت.

روحش شاد باد!

۱۳۸۹ فروردین ۲۹, یکشنبه

راهنمای انتخابات

دیروز کتاب "راهنمای انتخابات در افغانستان" در دانشگاه بامیان معرفی گردید.
این کتاب توسط بابک خلعتبری و کارنیلیوس ادیبار نوشته شده و توسط دکتور ودیر صافی استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل ترجمه گردیده است.

این کتاب را مرکز ملی تحقیقات و پالیسی دانشگاه کابل با حمایت مالی موسسه Konrad Adenauer Stifung نشر کرده است.
کتاب در سه فصل "دموکراسی افغانی، آمادگی و جریان مبارزات انتخاباتی شما" نشر شده است؛ این کتاب راهنمای خوبی است برای کسانی که می خواهند نامزد انتخابات، بویژه انتخابات پارلمانی باشند.

خانم ملیحه حسن استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل در سمینار یک روزه، این کتاب را برای اساتید دانشگاه و پاره ای از فرهنگیان معرفی نمود.

این استاد دانشگاه واقعیت تلخی را اعتراف کرد که چرا برای معرفی یک کتاب و جمع آوری نظرات کارشناسان، آنها ولایت به ولایت راه بروند، عده ای را دعوت کنند، نان چاشت و سفریه بدهند و ...؛

او گفت علت این است که روحیه کار علمی در بین اساتید و کارشناسان وجود ندارد و گرنه به محض انتشار این کتاب باید اساتید فن و کارشناسان آنرا مطالعه کنند، نظر بدهند و نقد بنویسند و .... اما فعلا" چنین وضعیتی وجود ندارد.

این استاد دانشگاه کابل گویا اساتید دانشگاه بامیان را دست کم گرفته بود و اساتید دانشگاه بامیان هم میدان را برای ابراز نظرات علمی و کارشناسانه! خودشان فراخ دیده بودند.
به هر حال کسانی که مایل به شرکت در انتخابات هستند، توصیه می کنم حتما" این کتاب را از آدرس فوق یا دانشگاه بامیان از "استاد امانی" دریافت کرده و مطالعه کنند.

آفات سرک قیر

یکی از آرزوهای دیرین این مردم داشتن سرک، آنهم از نوع آسفالته اش است، این رویا کم کم دارد به واقعیت می پیوندد.
 
پلیس خدمتگزار مردم است، پلیس تطبیق کننده قانون است، هرگاه گپ از قانون و حکومت شود مثال عینی آن قانون ترافیک و جاده است.

حال خود ملاحظه کنید که در سرک تحت کار که هنوز آسفالت نشده، رنجر پلیس چند ملاق می زند و چند نفر را راهی شفاخانه می کند، در چند سال اخیر چندین دستگاه رنجر آمریکایی صفر کیلومتر از دیگر ولایات اضافی کرده به بامیان هم رسیده است اما پلیس زحمتکش بامیان در این چند سال بیش از ده تای آنرا تاکنون چپه کرده است.

در یکی از جلسات به قومندان امنیه در مورد تیز رفتاری پرسونل آن اداره شکایتی کردم، نامبرده آنرا نادیده گرفت، اگر سرک قیر (آسفالت) شود و پلیس همچنان تیزران باشد، فقط خدا رحم کند!

۱۳۸۹ فروردین ۲۸, شنبه

امتنان

از اینکه دوستان، خوانندگان و هموطنان عزیزم به این وبلاگ رأی دادند و آنرا به عنوان بهترین وبلاگ فارسی با 39 فی صد آراء رساندند کمال سپاس و امتنان را دارم.


لطف و بزرگواری این دوستان، حقیر را بی نهایت مدیون نموده است؛ خدا کند که بتوانم انتظارات دوستان را در به تصویر کشاندن حقایق زندگی  در بامیان به نحو احسن بر آورده سازم.

در اینجا از زحمات بی شائبه دوست و برادر عزیزم سید موسی ظفر که به عنوان مدیر و مشاور این کمپاین نقش ایفا نمودند نیز سپاسگزاری می کنم.

۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

بازی با جان

داکتری محلی یا دوا فروش بازار مملوق ولسوالی شهرستان دایکندی، چندی پیش برای بیرون آوردن غده ای خانمی را تحت عمل  جراحی قرار می دهد، اما این عمل جواب نمی دهد و خانم را به کابل اعزام می کند و  خانم در راه جان می دهد.

جرگه محلی می خواهند که قضیه زیاد بالا نکشد، داکتر مبلغی را به اولیای دم بدهد و وسلام.

عدم دسترسی به خدمات صحی (بهداشتی) مناسب، بازی کردن با جان انسانها و عدم پرسش و پیگری مردم از داکتر صاحب ها یکی دیگر از مشکلات جدی افغانستان به ویژه هزارستان است.

۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

قمچین جامعه مدنی

دیروز سالگرد کاهگل سرک بود، کاهگل مالان همه دور هم جمع شده بودند تا کارهای سال گذشته خود را ارزیابی کنند، البته این بار در خانه علم سوئیس (جوار دانشگاه بامیان)، آنان چند کار دیگر را نیز طی سال گذشته کرده بودند، محراب زوار را کاندید ریاست جمهوری کردند، با هریکن و لامپهای خاموش بر ضد بی برقی شعار دادند و بر علیه تیکه داران قومی در پارلمان اعتراض کردند.
جواد ضحاک رئیس شورای ولایتی، دولت مرکزی و کرزی را فاقد گوش، چشم و مغز برای شنیدن، دیدن و درک مشکلات و خواسته های مردم بامیان (هزارستان) خواند و تهدید کرد اگر وضع به همین منوال پیش رود بامیان هلمندی دیگر خواهد شد.
این صحبت ضحاک مرا تکان داد، او چندی پیش همراه دیگر روسای شوراهای ولایتی با کرزی دیدار داشت وشاید مسایلی را می داند که ما نمی دانیم!

یکی دو تا استاد دانشگاه هم تعاریفی آکادمیک از جامعه مدنی، تمدن و نقش روشفکران در حرکت جامعه مدنی ابراز داشتند، البته بدون ارتباط با حرکت های مدنی فوق.

سرور جوادی وکیل پارلمان نیز علی رغم مصروفیت در سمینار کوچیگری که پریروز در کابل برگزار نموده بود خود را به این سمینار رسانده بود، او سخنان ارزشمندی در باب چند و چون حرکت های مدنی، لوازم، شرایط و تأثیر گزاری آن بیان کرد، او جامعه مدنی را بسان قمچینی (شلاقی) توصیف نمود که همواره باید بر پشت دولت برای حرکت در خدمت مردم و بیدار باشی زده شود.

او به سردمداران جامعه مدنی توصیه کرد که حرکت شان باید تأثیر گذار باشد و مواظب باشند از قدرت تأثیر نپذیرند، چیزی که امروز شاهد آن هستیم، معلومات کافی و دقیق درباره موضوع بدست آرند و کوشش کنند تا قانون مندی را شعار دهند و انتقاد سالم را شیوه کار خویش کنند.

جوادی تحرک نسل جوان اصحاب رسانه در بامیان را در جهت رساندن صدای جامعه مدنی بسیار مهم و با آینده ای درخشان توصیف کرد، وی در ختم سخنرانی اش مرا که توسط این وبلاگ می شناسد بسیار زیاد مورد احترام، شفقت و عزت قرار داد.

در ادامه جلسه (بعد الظهر) والی صاحب هم به سمینار پیوست و همکاری اش را با حرکت های مدنی اعلام داشت و صادق علی یار هم جمع بندی کرد، وی سخنان جواد ضحاک را نقد کرد و گفت ما صلح و امنیتی که خودمان به وجود آورده ایم به هیچ وجه از دست نخواهیم داد، ما از هلمند الگو نمی گیریم و سرمشقی خواهیم بود برای هلمند و قندهار و ...

وی بامیان مرکز هزارستان و متعلق به تمام هزاره ها دانست، علی یار با تأسف و تأثر یاد کرد که هنوز هم حکومت مرکزی با هزاره ها و بامیان بصورت تبعیض آمیز برخورد می کند و نقش حرکت جامعه مدنی را برای مبارزه با این روش حکومت  را مهم و ارزنده توصیف کرد.

عبدالله برات اگر چه یک فرد و یک شهروند بامیانی است  اما در این سمینار و حرکت های مدنی فوق نقش محوری داشته است و اگر فرصتی شد و اجازه داد روزهای آینده بیشتر از وی و کارهایش خواهم نوشت.

۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

با صنف اولی ها

دیروز رفته بودم به دره فولادی، مکاتب لیسه شیرین هزاره و شاه فولادی، شوق اشتیاق شاگردان، امکاناتی چون آزمایشگاه، کتابخانه، کامپیوتر، مرکز منابع  و ... موجود بود، اما استفاده درست نمی شود و منابع فوق در اتاق هایی مخصوص زندانی می  باشند!
 وارد یکی از صنف های اول شدم، معلم صاحب لاف می زد که 10 سال سابقه تدریس دارم، بیست سال پیش تا صنف هشت درس خوانده ، حدود بیست روز است که درسها شروع شده است و شاگردان من از لحاظ علمی توان رقابت با صنف سه را دارند؛ 

معلم در اداره برای شرکت در جلسه رفت و من با شاگردان تنها ماندم، هر چه می پرسیدم جواب نمی دادند، با شگردهایی آنها را سر حرف آورد، دفترهای شان را باز کردند، همچنان سفید بود، فقط یکی دو نفرشان بود که نصف صفحه را 1،2،3 نوشته بودند و یکی دو نفرشان هم الف، ب، ت و خلاص و یکی شان هم جرأت خرج داد حساب را روی تخته سیاه نوشت.

بعضی از آنها از راههای دور به این مکتب می آمدند، از بورغوسو، دره سادات، قاضان و کمیتی؛ ساعت ها با پای پیاده.
به راستی در برابر ضایع شدن عمر این نوباوه گان چقدر احساس مسئولیت می کنیم؟

۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبه

بازهم سپاس

رأی گیری یک ماهه دویچه وله هم دارد تمام می شود، فکر می کنم یک ماه خسته کننده است، من چند بار مطلب نوشتم و دوستان را به زحمت انداختم و اکنون رو به ختم است، فقط چهار روز دیگر مانده؛

من باب تشکر از زحمات دوستانی که اطلاع رسانی کردند و با ارایه نقطه نظرات شان مرا شرمنده کردند، از آنها در این پست تشکر می کنم.

دوستانی که در بخش نظرات فرا خوان رأی دهی سایت جمهوری سکوت، بخش نظرات مسابقه وبلاگ نویسی سایت دویچه وله شرکت کردند و مهر آیین صاحب در چشم کاتور و صادق جم از فعالین وبلاگ نویسی فارسی در بلاگ نوشت، عبدالعظیم برهانی در بامیان، محمد تقی دانش در قانون و عدالت در زندگی، حبیب الله هلمندی در امید فردا.

نحوه رأی دهی:

اما دوست و فعال و مدافع حقوق بشر محترم بصیر آهنگ نیز سنگ تمام گذاشتند، اگر چه از صیغه مبالغه استفاده کردند اما در وبلاگ حقوق بشری شان (شیرین هزاره) راهنمایی ارزشمندی در خصوص نحوه رأی دهی ارایه نموده اند که ضمن تشکر از این عزیز به دوستانی که خواهان راهنمایی روش رأی دهی هستند به این آدرس رجوع کنند.

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

سال نکو

از ابتدای سال سرک سازان بی وقفه مشغول کارند و این فعالیتها امیدواری زیادی خلق کرده است.

روز گذشته کار آسفالت سرک غوربند الی بامیان در فاز بامیان (از سر شیبر الی شش پل به طول 30 کیلومتر) شروع شد، البته فعلا" کار زیر سازی جریان دارد و قرار است تا پایان سال آسفالت آن هم تکمیل شود، ادامه پروژه در دره غوربند نیز در هشت فاز به شدت جریان دارد.

سرک دوم که بامیان الی دوشی از مسیر دره شکاری است نیز کار زیر سازی و برش کوه و ... به شدت ادامه دارد و هم چنین در قسمتی از مسیر که چند وقت پیش ناامنی و سرقت گزارش شده بود پسته پلیس افراز شده است.

سرک سوم آسفالت حاشیه های سرک بازار است نیز کارش به طور شبانه روزی ادامه دارد، این سرک دوکیلومتری دو سال پیش به عرض تنها 7 متر آسفالت شده بود که بر اثر فشار جامعه مدنی از جمله کاهگل کردن آن، تصمیم گرفته شده که تمام عرض سرک  آسفالت شود و قرار است در چند ماه آینده تمام شود.

سرک چهارم، سرک اصلی داخل شهر جدید بامیان (دشت عیسی خان) است که کار آسفالت آن چند وقت پیش شروع شده بود و تا چند روز دیگر خاتمه خواهد یافت.

سرک پنجم، بامیان- یکاولنگ است که کمپنی کوریایی آنرا بر عهده دارد و کار به شدت و کیفیت خوب جریان دارد.

سرک ششم، یکاولنگ- کوتل شاتو است که قرار است امسال شروع شود، البته از نوع درجه 2.

تمویل کننده پروژه های فوق (بجز سرک بامیان-یکاولنگ)  بخش ملکی نیروهای آمریکایی مستقر در بگرام می باشد.
سرک میدان شهر الی بامیان نیز هم چنان لاک پشتی پیش می رود و مانده است بیخ ریش کرزی و وزارت فواید عامه.

آسفالت سرک بامیان کابل یک آرزوی بزرگ برای شهروندان بامیان است، رفتن به کابل در مسیر خاکی و پر از دست انداز آنهم 10 الی 12 ساعت خیلی خسته کننده است، معمولا" بعد از رسیدن به کابل یا بامیان یکی دو روز خسته و بیمار خواهی بود.

و حال که مردم می بینند این رویا دارد به حقیقت مبدل می شود خیلی خوشحال اند ما این سال را به فال نیک می گیریم چون بهار آن با نیکی شروع شده است.

۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

بامیان و بامیانی!

ببخشید می شه خودتان بیشتر معرفی کنید، چون من روزنامه نگارم و ...

این جمله را که گفتم گویا انگشت روی نقطه حساس گذاشتم، رئیس صاحب که تازه به بامیان آمده خود را اهل افغانستان معرفی کرد و گفت سی سال است که تجربه کاری دارد، دکتری روان شناسی تربتی را تمام کرده اما پایان نامه اش مانده به چهار زبان مسلط است، داوطلبانه بامیان را جهت خدمت انتخاب کرده و توسط رقابت آزاد برگزیده شده اما...

چند وقتی که در بامیان است گویا همه اطرافیان و زیر دستانش به چشم اجنبی! به او نگاه می کنند، قصد تخریب اش را دارند و مدیریت ضعیف و ناکارآمد می خواهند تا خودشان به اهداف شان برسند، وی گفت آمده است که این نگرش و شکاف را پر کند.

مجددا" پرسیدم که از کدام ولایت و قریه هستید با تأکید گفت قریه  ام افغانستان است، ولسوالی ام افغانستان است و ولایتم نیز افغانستان اما فهمیدم که از برادران پشتون باشد و فعلا" اجازه نداد تا نامش را فاش کنم.

با توجه به جو بامیان، چنین برخوردهایی دور از انتظار نیست، تجربیات گذشته و خیلی مسایل دیگر عده ای را به این باور رسانده که برای بامیان غیر از بامیانی کس دیگر کار نمی کند، من که فکر می کنم چنین تفکری برای آینده رشد و انکشاف بامیان خطرناک است.

۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

ادامه همکاری-2

عده زیادی از دوستان برای این وبلاگ، در وبلاگ ها یا وب سایت هایشان اطلاع رسانی کرده اند، برای قدردانی از زحمات این دوستان لینک برخی سایت ها و وبلاگ ها را در پست قبلی گذاشتم، امروز مطلع شدم که سایت وزین کابل پرس،  سایت محبوب جمهوری سکوت و نیز محترم نبی قانع زاده در وبلاگ  بند امیر نیز در این باره مطلب نوشته اند.

از سایر دوستان نیز تقاضا مندم اگر نوشته ای درباره تشویق دوستان به رأی دهی به این وبلاگ نوشته اند مرا با خبر سازند.

دوست عزیزم محمد سعیدی در هزاره پیوند نیز اطلاع رسانی کرده اند.

۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

ادامه همکاری

در دو هفته گذشته علی رغم میل باطنی ام، از وبلاگم تبلیغ کردم و حال که در این کارزار شرکت کرده ام باید تا آخر ادامه داد.

دوستان زیادی کمپاین کردند، برخی ها در صفحات فیس بوک شان، برخی ها از طریق گروپ های ایمیلی، برخی ها از طریق مسینجر و برخی ها نوشته هایی در وبلاگ یا وب سایت شان و در قسمت نظرات مرا شرمنده بزرگواری خویش ساختند.

محترم سرور جوادی؛ وکیل پارلمان در وبلاگشان (لیگان) نثر زیبایی را نوشته اند، نسیم فکرت در یادداشتهایی از کابل، کانون وبلاگ نویسان، کبیر تابش در بامیان پرس، رضا ضیایی در آزادی، شیر محمد حیدری در دلنوشته های غربت، شمس هزاره در هزاره نت ورک، نورالله وثوق در آفتاب می شود، مجتبی قیومی در رادیو سلام وطندار و ...

ولی کار تمام نشده است تا 15 آپریل یا 26 حمل این رأی گیری ادامه دارد، برخی دوستان گفته اند که رأی داده ایم اما پیام تأیید دریافت نکردند که فکر می کنم رأی ثبت نشده باید گزینه ارسال را دوباره چک کنند احتمالا" کد را اشتباه وارد کرده اند.

نیاز آن است که اگر رای نداده اید، رای دهید و اگر رأی داده اید دیگر دوستانتان را تشویق کنید که رأی دهند.

نحوه رأی دهی:
در اینجا رفته در قسمت بهترین وبلاگ های فارسی زندگی در بامیان را کلیک کنید و مطابق توضیحات اول صفحه رأی بدهید، اگر رأی تان ثبت شود  پیام تأیید دریافت خواهید کرد و می توانید نتیجه را در اینجا ببینید.

کرزی و طالبان

به سخنان روز پنجشنبه رئیس جمهور فکر کردم،
همکاری به تجاوز، دولت مشروع به مزدور، بغاوت به مقاومت ملی!

نمی دانم کرزی صاحب با چه پشتوانه ای این گپ ها را می زند ولی این حرفها مرا به تشویش انداخته است یکی از دوستان چند روز پیش می گفت که کرزی خودش طالب است، با این سخنرانی کم کم به حرفهای این دوست دارم باور می کنم.