۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

سرمای خشک

حدود یک ماه است که نه برفی است و نه باران، سرمای خشکی اینجا را فرا گرفته است.
چند روز اخیر هوا خیلی سرد شده است، وسط روز در گرمای آفتاب هم گرم نمی آیی، منفی 14، منفی 7 ؛ سرما فغان مرا در آورده است، نمی دانم تقصیر جسم من است یا هوا.


الهه، دخترکم در کنار کوه  یخ، زیر تپه الماس جوار تپه چونی در مرکز شهر بامیان- این عکس را روز گذشته گرفتم

۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

شادی و لبخند در آشیانه سمر

مرکز مطبوعاتی زون شرق آیساف در خبرنامه انترنتی خویش اعلام کرد که نیروهای نیوزلندی و آمریکایی مستقر در بامیان هدایایی را بمناسبت عید میلاد حضرت مسیح به اطفال یتیم آشیانه سمر بامیان تقدیم نمودند.

کفش، کیف پر از کلوچه، کمپل، لباس، لوازم التحری (قرطاسیه)، کرم دست و ... شامل این هدایا می باشد؛ در این آشیانه بیش از 50 طفل یتیم نگهداری می گردد.

این آشیانه و دو آشیانه دیگر در جاغوری توسط داکتر سیما سمر و همسر ایشان عبدالرئوف نوید مدیریت می گردد.

برای دیدن عکس های این رویداد به اینجا مراجعه کنید.

"وقتی که ما از طرف پرورشگاه یتیمان حرکت می کردیم آنجا پر از شادی بود... و این در آن روز بسیار برای من پر معنا بود تا اطفال را با لبخند دیده ... و شادی را هم در چشمانشان،" تورن مکملین بیان داشت.

۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

سالگرد بابه علی یار

دیروز از اولین سالگرد رحلت فرمانده سلحشور دوران جهاد و مقاومت بابه علی یار-مزاری ترین یادگار مقاومت- در شهر یکه و لنگ تجلیل به عمل آمد.
قرار بود که استاد محقق در این مراسم سخنرانی نماید اما به گفته برخی از دست اندر کاران  نامبرده روز گذشته از سفر خارجی برگشته و امکان مسافرت به یکه و لنگ هم برایشان مهیا نشده بود و نتوانسته شرکت کند.

واعظ زاده بهسودی مقداری کلی گویی کرد و آخر سر هم به کسانی که دین و دینداران را مورد هجمه قرار می دهند -لائیک ها- حمله کرد.

رحیم علی یارزاده  والی سابق، یکی از فرزندان بابه علی یار و کاندید ناموفق پارلمان از آنانی که به او رأی داده یا نداده اند تشکر کرد و علت شکست خود را کمبود کاغذ رأی دهی و ... خواند و تجلیل از یک شخصیت ملی را به کمپاین شخصی اش تبدیل کرد.

جمعیت انبوهی اشتراک کرده بودند، متأسفانه مسجد الغدیر- مسجد جامع یکه و لنگ- گنجایش آن همه مردم را نداشت و سیستم صوتی خوبی هم برای آنانی که در بیرون بودند تدارک دیده نشده بود، علی رغم آن همه تبلیغات، بنر و بیلبورد.
ما متأسفانه در ساخت مکان های عمومی خویش دچار افراط و تفریط می شویم، روز نهم محرم که به مسجد یا حسینه حیدر آباد-مرکز بامیان- رفتم دیدم که بتازگی حسینه جدید آنجا اعمار شده که طول و عرض آن- زیربنای ساختمان- حداقل 30 در 30 متر بود، یعنی نیم جریب زمین( 1000 متر مربع)، با سیستم صوتی گوش خراش و فرش های قالینی نو همه و همه با بودجه سهم هر  خانه! و در کنار آن مسجد جامع مرکز یکه و لنگ 100-120 متر مربع!

سرک بامیان- یکه و لنگ خیلی از قست های آن قیر شده و باقی قسمت ها هم کار جریان داشت اگر با سرعت بروی یک و نیم ساعته می رسی؛ قبل از این، این مسیر 100 کیلومتری را حدود 4 ساعت باید می پیمودی، بیش از یک سال بود که به این شهر سفر نکرده بودم، وضعیت بازار و مردم در نگاه نخست تغییر چندانی نکرده بود.

۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

مدافع حقوق بشر

امسال سازمان ملل، دهم دسامبر، روز جهانی حقوق بشر را به مدافعین حقوق بشر اختصاص داده.

مدافع حقوق بشر می تانه هرکس باشه، هر کسی که بدرفتاری، ظلم و تعدی ره در جایی دیده، ساکت و آروم از کنارش نگذشته، حساس و بیدار شده می تانه مدافع حقوق بشر باشه.
بدی و کژی ره پنهان نمی کنه، اونو علنی می کنه، از قربانی این بدرفتاری حمایت می کنه تا به حق اش که همانا عدالته برسه و تا وقتی که زور گو، ظالم و تعدی گر به جزاش نرسه آروم نمی گیره.
سرمنشی ملل متحد  می گه اگه جان مدافع حقوق بشر به خطر بیفته، انگار جان همه ما به خطر افتاده؛ امنیت مون کمتر شده؛ وقتی صدای مدافع حقوق بشر خاموش بشه، انگار عدالت خفه شده.
پس بیایین هریکی مون مدافع حقوق بشر باشیم.

این حرف ها چقدر با آموزه ها و دستورات دینی مون آشناست به ویژه با پیام های عاشورا و سردار کربلا که این روزها هر کجا میریم اونا رو می شنویم اما دریغ و درد که هیچ وقت به اونا عمیقن فکر نمی کنیم، در زندگی مون پیاده نمی کنیم، یعنی اونا رو عملیاتی نمی کنیم، ما به ظاهر امر چسپیدیم، سینه می زنیم، گریه می کنیم، پول مصرف می کنیم و نذر می دیم و اونا به حقیقتش رسیدن و براش تلاش می کنن و اسمشو هم مدافع حقوق بشر گذوشتن، براستی کی بیشتر مدافع حقوق بشره، ما یا اونا!

روز حسین

پریشب  تلویزیون دولتی ایران- شبکه یک- گزارشی از عزاداری شیعیان در نیویورک- نزدیکی منهتن- را نشر کرد که عده ای از شیعیان سینه زنی می کردند.
نزدیک ترین یکشنبه به عاشورا بنام "روز حسین" تجلیل می گردد، در تصویر ظاهرن شیعیان پاکستانی یا هندی بودند که با همان سبک خودشان، خود را برهنه کرده بودند و سینه می زدند.

خبرنگار ایرانی نظر چند تن از شهروندان آمریکایی را که از نزدیکی این محل می گذشت هم پرسید، یکی شان گفت من به این جماعت بخاطری که به امام شان وفادار اند احترام می گذارم.

فرض کنید عده ای از جماعت هندو، مسیحی یا یهودی روزی در یکی از سرک های پر ازدحام کابل یا تهران یا قم یا مشهد زدند بیرون و خواستند تا یکی از رسوم مذهبی شان را گرامی بدارند آیا من و شما حاضریم به خواست آنها احترام بگذاریم!

تبصره: ساعاتی از دیشب تلویزیون تمدن- افغانستان و شبکه یک ایران مدغم شده بودند، بنده های خدا فقط لوگو را حذف کرده بودند و فکر می کردند تماشا گران خیلی ... اند!

۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

روضه برای محبوسین

این روزها بازار روضه خوانی و روضه خوان ها داغ است، یکی از همکاران ما هم که در این زمینه تخصص، تجربه و عادت دارد از برای ادای دین و مسئولیت رفته است منبر، آنهم برای زندانیان؛ زندان بامیان چند سالی است که دسته عزاداری تشکیل داده است.

او قصه می کرد که برخی زندانیان هنگام ذکر مصیبت خیلی با سوز دل گریه می کنند- شاید برای رنج های خود- و موقعی که دعا می کنم که خدایا وسیله خلاصی تمام زندانیان را فراهم کن، چنان آمین می گویند که نزدیک است دیوارهای پخسه ای زندان ترک بردارد!
مدیر زندان هم از او تقاضا کرده که گوسفند نذری بیاورد تا او در شب هفتم محرم برای زندانیان طبخ نماید- جای دیگر به آخوند حق الزحمه می دهند، اینجا می گیرند-.

زندان بامیان در یک حویلی کرایی در منطقه سرآسیاب می باشد که حدود 130 زندانی در آن به سر می برند.

دعا یا عمل

دیروز در ختم محفل روز جهانی حقوق بشر از  آقای حاجی محرابعلی احمدی رئیس محکمه مرافعه ولایت بامیان که ریش سفید است دعوت شد تا دعا کند.
وی در قسمتی از دعای خویش از خدا خواست که به هیچ کس اجازه تجاوز به حقوق دیگران را ندهد و در قسمتی دیگر آرزوی چیره شدن عدالت در سرتاسر گیتی را کرد.

یکی از مشکلات ما مردم این است که آدم های ایده آلیست، تئوریسین و سخنران خوبی هستیم اما آدم عملگرا حداقل در حدود مسئولیت خود نیستیم، حاجی صاحب رئیس کل دستگاه قضاء در ولایت بامیان است، دستگاه قضاء در تمام افغانستان و نیز بامیان متأسفانه از جاهایی است که با پول حق را ناحق و ناحق را حق می کند و قانون فقط بالای ضعفا تطبیق می گردد؛ حاجی صاحب به جای استمداد از درگاه باریتعالی در تحقق عدالت، کمی به زیر دستان خودش نظری اندازد، خود نیز می تواند عدالت را حداقل در تحت مسئولیت خود تطبیق کند.

البته حاجی صاحب، سالها در مسند قضاء کار کرده، اکنون سن او هم بالا رفته است، این هم شاید دلیلی باشد بر عدم نظارت وی از زیر دستانش!

۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

ظفر بامیانی

ظفر بامیانی از جوانان با استعدادی است که سالها با علی عرفان در رادیوی بامیان کار می کرد و اخیرن توانسته است خود را از چنگ او نجات دهد و مستقل شود و با او و دیگران رقابت کند.
وی را همواره ترغیب کردم که کار رسانه ای را مسلکی تعقیب کند و امروز که گزارشات او را در سایت افغانستان امروز خواندم خیلی امیدوار شدم، به ظفر و کارش ارج می نهم، برخی از گزارشات او را معرفی می کنم که شما هم بخوانید.

1- کمیته ارغوشه و احداث مکتب
2- نبود داکتر زن در دایکندی
3- روز داکتران جامعه
4- رهایی چند زندانی
5- کشف مهمات
6- مواد مخدر در مکاتب بامیان
7-  افزایش حیوانات وحشی در دایکندی

زایمان اجباری

یکی از همکاران صحبت می کرد که ازدواج اجباری را دیده و شنیده است اما زایمان اجباری را ندیده است!

حکایت* از آنجا شروع می شود که هفته گذشته عروس بیچاره را روز بعد از عروسی وادار می کنند که جنینی که در شکم دارد بزاید، فکر بد نکنید، داماد قبل از عروسی به اصطلاح پایش به خانه خوسور باز بوده و آن طفل هم از او بوده است.

اما در حین زایمان و داکتری خانگی این عروس جان به جان آفرین تسلیم می کند و خانواده داماد ترتیبات کفن و دفن را می گیرد که از قضا، یکی از مدافعین حقوق بشر موضوع را به مقامات گزارش می دهد و آنها مانع مراسم تدفین می گردند.

اقوام و آشنایان  داماد بالای دولت و ولسوال فشار می آورند که اجازه دهد تا آنها مرده شان را دفن کنند!!

 کمتر از یک ماه پیش هم قضیه دیگری هم بدین شکل در این ولسوالی رخ داده بود که عروس بیچاره یکی دو روز بعد از عروسی به قتل می رسد، ظاهرن این عروس در قسمت پرده بکارت مشکل داشته است.

این هم به مناسبت روز جهانی حقوق بشر و ختم کمپاین محو خشونت علیه زنان.
*این قضیه در یکی از ولسوالی های ولایت بامیان رخ داده است.

۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

جشن فراغت

دیروز دانشگاه بامیان یک روز بیاد ماندنی را پشت سر گذاشت،؛ جشن فارغ التحصیلی چهارمین دور دانشجویان دانشکده زراعت، حدود 70 دانشجو چپن و کلاه مخصوص فراغت را به تن کرده بودند، خانواده ها و دوستان شان دسته های گل تقدیم شان کردند.

استاد فروغ معاون علمی دانشگاه از جایگاه دانشگاه و توجه دولت و وزرات تحصیلات عالی دفاع کرد و از تجار و خیرین گلایه کرد که مسئولیت خود را در قبال کمک به  دانشگاه اداء نکرده اند.

محمد باقر اندیشمند نماینده دانشجویان فارغ التحصیل در آغاز سخنانش به روح پیشوای بزرگ، رهبر شهید و بنیانگذار دانشگاه بامیان درود فرستاد، از استعداد کشی ها در گذشته گفت و دانشگاه بامیان را نماد وحدت ملی خواند و نیز خواهان ایجاد و پذیرش گفتمان نقد در دانشگاه بامیان شد.
یکی دو تن از دانشجویان ساز دمبوره شان را کوک کردند و سپس دانشجویان به اساتید هدیه ها دادند و اساتید هم تحسین نامه ها و انبوهی از دوستان و آشنایان هم دسته های گل پلاستیکی را نثار فارغین کردند.

استاد ابتهاج هم که مجری گری برنامه را بر عهده داشت با شوخی ها و کنایه های خود به لهجه هزارگی مجلس را شکوه بیشتر داده بود، در این محفل صدها نفر اشتراک کرده بودند.

هر چند مسئولین دانشگاه ادعا کردند که فارغین سالهای گذشته آنها فعلن در دانشگاههای بامیان، غزنی، بغلان، بدخشان و ... به عنوان استاد کار می کنند و عده زیادی از آنها در دوره ماستری (فوق لیسانس) و دکتری در خارج از کشور مشغول تحصیل اند و بقیه جذب موسسات و ادارات دولتی شده و مصدر خدمت اند، 

اما من فکر می کنم که آنهایی را که مسئولین می گویند اندک اند، بیشتر فارغین یا به عنوان معلم یا به عنوان کارمندان رده های پایین دولت یا موسسات مشغول کارند و هیچ گونه پلان و برنامه ای برای جذب آنها در حرفه و تخصصی که دارند روی دست نیست، اگر چنین باشد که تاکنون حداقل سه دوره فقط دانشکده زراعت فارغ داده، فارغین اگر در حرفه و مسلک خودشان جذب شده اند در وضعیت زراعت و مالداری بامیان که شغل حدود 90 فی صد مردم است چه تغییراتی آمده است؟

۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

بامیان و شعر

محمد کریمی از فرهنگیان بامیان است که قریحه شعری، آن هم اشعار طنز درباره رویدادهای بامیان دارد.
چند روز پیش او را ملاقات کردم، چند شعر اش را به من داد تا در اینجا نشر کنم، وی را تشویق کردم که وبلاگی بسازد و اشعارش را در آنجا منتشر کند.

او اینک این وبلاگ را راه اندازی کرده است، می توانید از شعرهای او رویدادهای بامیان را بهتر درک کنید.


۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

حمایت از کمیسیون انتخابات

در این روزها فشار بر کمیسیون انتخابات و کمیسیون شکایات انتخاباتی زیاد است؛ زیرا که آنها به قانون عمل کرده اند، در هرج و مرج بازار وطن ما، عمل کردن به قانون تاوان سنگینی دارد!
زورمندان متقلب اخراج شده از لیست با بستن راه، تظاهرات، از طریق لوی سارنوالی و  تهدید به خشونت می خواهند از رقبای برنده و کمیسیون های فوق انتقام بگیرند.

جامعه مدنی و رسانه ها نباید ساکت باشند، دفاع از حاکمیت قانون یک اصل است، اجرای قانون به نفع همه است، خدشه دار کردن قانون و نهادهای قانونی قابل قبول نباید باشد در این مقطع نباید آنها را تنها گذاشت.
در جدال اخیر صدای بازندگان رسا است و متأسفانه بخش هایی از حاکمیت هم با آنها همراه است، رسانه ها باید صدای عامه مردم را که خیلی بیشتر از 2200 بازنده است و خواهان امنیت، ثبات، آرامش جامعه و حاکمیت قانون است را منعکس نمایند، به این می گویند توازن واقعی بر اساس اهمیت هر طرف.

هزاره ها هم باید از اقدامات قانونی و جسورانه کمیسیون های فوق حمایت کنند این حمایت به آنها جرأت خواهد داد تا نتایج انتخابات غزنی را هم مطابق قانون با جسارت اعلام نمایند.

۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه

تداوم ایثار و شهادت!


روز پنچ شنبه، بطور مختصر از نمایشگاه فوق دیدن کردم و به دوست عزیزم جناب اعتمادی گفتم که سر فرصت خواهم آمد، یک وقت آمدم  دیدم نمایشگاه باز نشده و وقت دیگر آمدم دیدم که همه چیز تمام شده.

پیشاپیش لازم است از جناب اعتمادی بخاطر تهیه صدها جلد کتاب و ایجاد یک کتابخانه برای لیسه ذکور که کاری است بس مهم و فرهنگی تشکر کنم اما ...

آنچه برگزاری این نمایشگاه توجه مرا جلب کرد دو نکته بود، اول اینکه هدف نمایشگاه "تداوم ایثار و شهادت در جامعه" و دوم مشارکت رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران-کابل.
به دوستان مجمع که خود نیز تازگی فرم عضویت آنرا پر کرده ام و به خود حق می دهم نظر انتقادی خود را به آنها اعلام کنم، پیشنهاد می کنم که بهتر است برای تدام زندگی، توسعه و اقتصاد جامعه و مردم خویش کار کنند تا شهادت!، شهید زیاد دادیم و خیری هم نصیب ما(مردم) نشد، البته بجز عده ای خاص مانند رهبر صاحب ها!

و نیز با توجه به تجربه تلخی که مردم ما از دخالت مقامات و نهادهای اطلاعاتی-فرهنگی و مذهبی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان به ویژه در هزارستان دارند سعی نمایند تا  آبرو و اعتبار و استقلال مجمع را فدای ویزا، اقامت و کارت آمایش و زندگی پر از حقارت  در ایران نکنند.

۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

دانشگاه شبانه

امروز رفتم دانشگاه تا فاطمه- خانم ام را در دوره شبانه ثبت نام کنم.
تا امروز که آخرین فرصت ثبت نام بود حدود 600 نفر ثبت نام کرده اند.

در ریاست معارف که برای تأیید پیش دانشگاهی ایران رفته بودم، جنجال جالبی بود، مدرک اصلی، تقلبی، دوره جهاد، خارج از کشور و ... همگی برای مهر زدن صف بسته بودند و مقامات معارف هم چندان سخت گیری نمی کردند از دم مهر می زدند.

شوق، رغبت و علاقه مردم این سرزمین به کسب تحصیلات عالی خیلی زیبا و امید بخش است.
به گفته مسئولین دانشگاه دوره شبانه در دو رشته بیولوژی (زیست شناسی) و زبان انگلیسی در آینده نزدیک دایر خواهد شد و احتمالن هفته آینده کنکور آن برگزار خواهد شد.

۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

نمایشگاه عکس

مرکز فوتوژورنالیزم چشم سوم دیروز نمایشگاه عکسی را آنهم در بر فراز بودا برگزار کرد.
بیش از 50 عکس از 12 هنر آموز جدید این مرکز عکس هایشان را به نمایش گذاشتند.
عکس های جذاب، جالب و با محتوا و پیامی عالی بودند.


محل نمایش هم مغاره ای بزرگ بودایی در بالای صلصال بود به قول دوستی، در سالن کنفرانس بودایی ها تدویر یافته بود که بازدید کنندگان می بایست 600-700 متر ارتفاع را کوهپیمایی کنند و نفس زنان خود را به نمایشگاه برسند.
می خواستم از بازدید کننده ای که سخت به عمق عکس ها خیره شده عکسی بگیرم و در اینجا نصب کنم اما بازدید کننده ها یا مشغول صرف آب میوه و بوسراق افتتاحیه بودند یا در کنار عکس ها با موبایل و کامره شان در حال گرفتن عکس یادگاری بودند، به نظر من تدویر نمایشگاه عکس و انتظار درک  پیام های آن کمی زود است.

محترم نجیب الله مسافر مسئول مرکز فوق برای مسئولینی که برای افتتاح آمده بودند، پیام های تمام عکس ها را تشریح کرد! (عکس باید خود سخن گوید نه ...)

قبلن شنیده بودم که هدف از تدویر دوره سه ماهه عکاسی برای 12 جوان بیشتر آموزش گرفتن عکس های خبری است تا آنها بتوانند مشکلات و مسایل جامعه شان را بدین روش انعکاس دهند اما از 50 عکس نمایشگاه، عکس های کمی را در موضوع خبری یافتم، عکس ها بیشتر منظره یا چهره بودند یا شاید من در این رابطه نفهمیدم.

در طول دوره آموزشی به هر هنر آموز یک کامره نیمه حرفه ای داده شده بود و در ختم دوره آن کامره ها پس گرفته شده است و هزینه این پروژه را هم یک موسسه فرانسوی داده بود، طبق روال پروپازل، پروژه، فند، دونر و اینجیو  تمام وسایل کار  متعلق به مستفیدین پروژه می باشد، اما اینکه چرا این دوربین ها به هنر آموزان جوان داده نشد درست اطلاعی ندارم، خدا کند که موضوع مانند دیگر اینجیوهای تجارتی نباشد.

البته این نمایشگاه امروز(پنج شنبه) هم دایر است، کسانی که در بامیان هستند می توانند مراجعه کنند، عکس های زیاد تر از نمایشگاه عکس را اینجا ببینید.

۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

گزارش دهی به عنوان یک حق

ششمین گزارش سالانه ولایت بامیان در یک نگاه:

نقاط ضعف:
1- مانند سالهای گذشته گزارشات ارایه شده در صفحات اسلاید پاور پاینتی پر بود از اصطلاحات خارجی، اعداد و ارقام گرد ناشده، گراف ها و جداول، توضیحات طولانی، صفحات زیاد و استفاده از تکنیک های گیج کننده و خسته کن.

2- عدم پیروی تمام سکتور ها از یک فارمت واحد، ساده و آسان گزارش دهی.

3- گزارش هشت سکتور دولتی که هر کدام تعداد قابل توجهی همکاران (موسسات داخلی و خارجی) را نیز شامل می شدند، بر علاوه گزارش ولسوال ها، انبوهی از داده ها بود که طی سه روز ارایه گردید که این امر قدرت تحلیل و ارزیابی را از شنونده سلب کرده و وی را خسته می کرد و فرصتی خوبی بود برای تیر زدن یا فرار مقاماتی که می خواستند از سئوال و جواب فرار کنند.

4- گزارش ولسوال ها تکراری بود از کارهایی که ریاست ها و موسسات ارایه کرده بودند.

5- در برخی مواقع مسئولین  دولتی که گزارش هر سکتور را ارایه می کرد، در حالیکه مسئولیت نظارت از همکاران داخلی و بین المللی خود را دارد در پاسخ گویی به عملکرد آنها، خود را مسئول نمی پنداشت و تقصیر را بر عهده آنها می گذاشت. 

نقاط قوت:
1- برخی از مسئولین گزارشی را که ارایه می کردند چاپ کرده بوده و آنها را در اختیار شرکت کنندگان قرار می دادند.
2- در یک مرور اجمالی می توان پی برد که پروژه های زیادی (هرچند خرد و کوچک) در اقصی نقاط ولایت انجام شده است.
3- ارایه گزارش عملکردها در پیشگاه مردم از دیدگاه مبتنی بر حقوق، بدین معنی که مردم حق دارند از کارها و نتایج ادعا شده مطلع شده و نظارت کنند، ارزشمند و قابل قدر است.

پیشنهادات:
1- سالهای آینده شورای ولایتی مثل پارلمان، هر کدام از مسئولین سکتوری را همراه همکارانش در حضور رسانه ها به عنوان رکن چهارم به نوبت فرا خوانده و دقیقن از آنها گزارش واقعی عملکرد یکساله شان را بخواهد و کارهای آنها را مطابق بودجه مصرفی شان حسابرسی و ارزیابی نماید.

2- رسانه های محلی (با توجه به وضعیت اقلیمی ولایت)-رسانه های چاپی -باید تقویت شده و تمام گزارشات سکتورها و ارزیابی شورای ولایتی را به زبان ساده و عام فهم در تیراژی انبوه چاپ کرده  و به تمام ولسوالی ها برای ( متنفذین، شوراها، معلمین، فرهنگیان و افراد باسواد) توزیع نمایند.

3- سکتور ها و همکارانشان بایست معلومات راجع به کارها، دستاوردها و پروژه هایشان را در تمام ایام سال در اختیار رسانه ها قرار دهند تا از انبوه داده ها در چند روز محدود جلوگیری شود.

توضیح:
 من به عنوان یک شهروند حق خود می دانم که به معلومات دسترسی داشته باشم، از این رو سافت تمام اسلاید های این گزارش دهی را توانستم بدست بیاورم که البته آن دوستی که این معلومات را به من داد گفت که برخی ها نمی خواهند که این معلومات برای همه داده شود، من به وی گفتم که این حق تمام شهروندان است، اما فکر می کنم کمی زمان کار دارد تا همگان به این حق شهروندان احترام کنند، این اسلاید ها علاوه بر نواقصی که ذکر شد، مجموعه منابع نسبتن کامل و خوبی است از وضعیت بامیان در هشت سکتور صحت، معارف، انکشاف دهات، زراعت، مصونیت اجتماعی، امنیت، زیربنا و حکومت داری و مجوعه خوبی است برای تحلیل گران و آنانی که می خواهند از وضعیت بامیان مطلع شوند.
از دوستان برگزار کننده خواستم که این معلومات را در صفحات وب بگذارند تا شما- خوانندگان- هم استفاده نمایید اما فکر می کنم ظرفیت در این قسمت پایین است و برای من هم مقدور نیست که آنها را در این صفحه منتشر کنم، شاید در فرصت های آینده از آنها استفاده کرده و شما را هم مطلع خواهم کرد.

۱۳۸۹ آبان ۱۶, یکشنبه

عکس از نوربند قلاع

هفته گذشته هرچی کوشش کردم که عکس هایی از نوربند قلاع را بارگزاری کنم نشد که نشد، حالا می تونید اون عکس رو اینجا ببینید.
نوربند قلاع اولین پروژه درآمد زا برای اطفال بی سرپرست آشیانه سمر است که من دوست دارم برای آن در اینجا حداقل کاری کرده باشم.

دانشکده شبانه

محترم آدینه رئیس دانشگاه بامیان در ششمین گزارش سالانه ولایت گفت که موافقه دوره (دانشکده)  شبانه را با دو رشته بیولوژی و زبان انگلیسی  اخذ کرده است و منتظر هیئت امتحان کنکور می باشند و تأکید کرد که آنها آماده اند حتی در زمستان نیز این دوره را برگزار نمایند چون پی آر تی هزینه گرم کردن صنف ها را پرداخت می کند.

تقاضا برای دایر کردن دوره شبانه برای عده زیادی که نتوانسته اند تحصیلات خویش را پیش ببرند و اکنون شاغل می باشد، زیاد می باشد، زمزمه هایی هست که یکی دو موسسه تحصیلات عالی خصوصی نیز قصد دارند که شاخه بامیان خود را افتتاح نمایند اما آنها هنوز امیدوار نیستند که سرمایه گزاری آنها بتواند جواب دهد.

 هم چنین تقاضاهایی برای ایجاد دانشکده حقوق و طب نیز چند سالی است که مطرح می شود و به گفته یکی از مسئولین دانشگاه، دانشگاه طب کابل در جواب مکتوب درخواستی آنها بدین مظنون نوشته است:  دانشکده طب در بامیان!، اصلن و ابدن.

۱۳۸۹ آبان ۱۵, شنبه

دو انتصاب

هفته گذشته روسای جدید  امنیت ملی و  امور زنان معرفی شدند.

حبیب الرحمن شیر، از قومندان های تکانه ولسوالی جلریز میدان وردک مربوط تنظیم جمعیت اسلامی به جای سید ظاهر واثق-حزب حرکت اسلامی انوری- به عنوان رئیس امنیت ملی.

فاطمه کاظمی، لیسانس از فاکولته تعلیم و تربیه دانشگاه بامیان از موسسین زنان تجارت پیشه و از اعضای حزب انسجام ملی صادق مدبر به جای فاطمه کاظمیان که از حزب وحدت کریم خلیلی در ساختمان جدید این ریاست به کرسی ریاست امور زنان تکیه زد.

کارشکنی در کنکور

صدها جوان هزاره از ولایت غزنی کارت شمولیت در کنکور را بدست نیاوردند.
امروز دوم روز است که کنکور در ولایت غزنی برگزار می گردد و دو روز دیگر هم ادامه دارد، برای فارغین 19 مکتب از ولسوالی های جاغوری، قره باغ، ناهور و مرکز غزنی کارت شرکت در امتحان کنکور صادر نشده است.

صدها جوان که برای شرکت در امتحانات کنکور از ولسوالیهای فوق به مرکز ولایت آمده بودند، مشاهده کردند که نام آنها در لیست واجدین امتحان نیست و مسئولین برگزاری امتحانات گفتند که کارتهای آنها گم شده است و وعده داده است که  برایشان کارت جدید-دست نویس بدون ثبت کامپیوتر وزارت تحصیلات عالی- صادر می کنند!

سال گذشته نیز یکی دو مکتب، آنهم از جاغوری به چنین سرنوشتی دچار شده بود که نام آنها نه به عنوان قبولی نه ناکامی- بی نتیجه- در سایت وزارت تحصیلات عالی نیامد-گم شد- و نگرانی امسال نیز همین است که این افراد که حدود شان به 1500 نفر می شود به آن سرنوشت دچار نشوند.

گفته می شود که بیش از 2000 نفر از شرکت کنندگان کنکور غزنی بچه های هزاره هستند که شمار زیادی از آنها از 40 لیسه جاغوری می باشد و حدس و گمان هایی هم وجود دارد که کرزی صاحب به همراه فاروق خان وردک -وزیر بی تعصب معارف-به هدف ایجاد وحدت ملی و تلافی از نمایندگان منتخب ولایت غزنی که تمامن هزاره هستند این کار را کرده باشند.

۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

ششمین گزارش

ششمین گزارش سالانه ولایت، ظاهرا" به خوشی و خوبی برگزار کنندگان و به کوری چشم منتقدین به پایان رسید.

سناتور رهایی که خیلی خوشبین بود، او نوید داد که بامیان در هفت هشت سال آینده شاهد تغییر و جهش فوق العاده ای در عرصه توسعه خواهد بود و دلیل اش هم در حال کار بودن سرک های میدان-بامیان؛ دوشی- بامیان؛ غوربند-بامیان؛ یکاولنگ بامیان؛ بلخاب- یکاولنگ بود.
وی در قسمتی از سخنان اش گفت که بامیان در عرصه بازسازی هفتم ولایت می باشد، از او منبع این رده بندی را پرسیدم و گفت وزارت انکشاف دهات گفته است!

وی توضیح داد که سال جاری برای کمپاین انتخابات شورای ولایتی به  تمام قریه جات پنجاب و ورس سفر کرده است و با موتر به این قریه ها رسیده است در حالی که سال 84 در بسیاری از قریه ها مجبور بوده است که پیاده طی طریق کند و نیز افزود که تمام این قریه ها برق سولری یا آبی داشتند و گفت همین ها یعنی انکشاف!

در روز آخر والی صاحب هم بودجه های انکشافی را که دولت و موسسات در سال جاری به مصرف رسانیده اند جمع بندی کرد که بالغ می شد بر 90 ملیون دالر! که زیربنا 50، انکشاف دهات 12 و صحت، معارف و زراعت هر کدام 8 ملیون دالر!
کمی شوک آور به نظر می رسد، آیا به درستی این همه پول به مصرف رسیده؟ نتایج و پیامدهای آن چیست؟

ولسوال ورس هم گفت شاید بشود با دوستی و ایندویوال بازی از این جلسه حسابرسی یک جوری قسر در رفت اما نمی توان در یوم الحساب چنین کرد!

احمدی شورای ولایتی هم از من من گفتن رئیس معارف و رئیس پلیس که همه دستاوردهای امنیت و معارف را از خودشان تلقی می کردند به ستوه آمد و گفت این دستاورد ها مربوط به مردم است!

۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

نوربند قلاع

هوتل نوربند قلعه، دیروز رسمن افتتاح شد.
این هوتل را موسسه شهداء که مسئول و موسس آن داکتر صاحب سیما سمر می باشد احداث نموده است.
نوربند قلاع دارای 20 سوئیت دو نفره بوده و  آماده پذیرش مهمانان و توریستان در تمام ایام سال می باشد و از تمام سهولت های یک هوتل لوکس چهار ستاره برخوردار می باشد.

اینترنت 24 ساعته، غذاهای داخلی و خارجی، برق و سیستم گرمایشی مدرن-بخاری ذغالی ترکی- منظره ای زیبا در کنار رودخانه و در مجاورت شاهمامه و صلصال-جنب استادیوم ورزشی فوتبال- از خصوصیات این هوتل می باشد.

یکی از برجستگی این هوتل این است که عواید و درآمد آن صرف آشیانه سمر در بامیان و جاغوری خواهد شد.
در این آشیانه ها برای حدود 200 طفل یتیم و بی سرپرست و نیز زنان بی سرپرست زمینه زندگی، تعلیم و تربیه فراهم شده است.

در بامیان قبلن یک هوتل دیگر با این مشخصات یکی دو سال پیش افتتاح گردید-راه ابریشم- که مدیریت آنرا زوج افغانی-پنجشیری- جاپانی بر عهده داشتند که زمستان ها تعطیل بود و برای هر تخت شبانه روز 80$ قیمت داشت اما مسئولین نوربند قلاع گرچه هنوز نرخ گذاری نکرده اند اما می گویند از نرخ راه ابریشم کمتر خواهد بود.

از ویژگی دیگر این هوتل بافت سنتی آن می باشد که سقف آن از چوب و دیوارها هم از خشت خام ساخته شده است.

این هوتل یک سالن کنفرانس به ظرفیت 200 نفر را دارد که آماده برای کنفرانس، سمینار، ورکشاپ و محافل خوشی می باشد.

۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

تشکر از هموطن

دیروز که پست "خدا داد" را نوشتم، بیشتر هدفم این بود که صدای وجدان خود را آرام کنم، که حداقل در برابر جیغ و گریه خداداد ساکت ننشسته ام و آن صدا را منعکس کرده ام و نهیبی زده باشم بازهم به امثال خودم که فقط به فکر خود و فرزندان خود نباشند!

امروز یکی از خوانندگان وبلاگم از آمریکا برایم ایمیل زده است و خواهان چگونگی کمک به "خداداد" شده است، من بخاطر این احساس پاک و انسانی این دوست، اشک ام در آمد و راههایی را برای چگونگی کمک برایش نشان دادم.

من چند بار دیگر هم که قصه هایی از زندگی کسانی که با درد و رنج دست و پنجه نرم می کنند- به ویژه دانشجویان دانشگاه- نوشته بودم که آن موقع نیز هموطنانی برایم ایمیل یا تلفن زدند و مشکل آنها را به نحوی حل کردند.

به این هموطنان و به این احساسات پاک انسانی عشق می روزم، از این روحیه انرژی می گیرم و خستگی وبلاگ نویسی هم برطرف می شود و با انگیزه بیشتر خواهم نوشت.

۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

خدا داد

خداداد چهار روز است که در همسایگی ما بدنیا آمده است، پدرش شاگرد یک مغازه است و ماهی 5000 افغانی در آمد دارد، والدین خداداد همراه شش خاله و  مادر بزرگ اش زیر یک سقف  اجاره ای زندگی می کنند.

پدر خداداد، پس از اینکه کاکایش از دنیا رفت و از او هفت دختر ماند، داماد، سرپرست و مرد خانواده آنها شد.

شب ها برودت هوا به چند درجه زیر صفر می رسد و خانه خداداد سرد است نه سوختی دارد و نه بخاری و بدتر از همه که در این مدت مادر خداداد شیر کافی هم ندارد، خداداد دایمن گریه می کند و جیغ می زند.

خداداد در شرایط مکانی و زمانی مناسبی به دنیا نیامده، خدا به داد خداداد برسد!
آیا خدا چنین شرایط را به خداداد داده است یا من و شما؟
اگر از لحاظ زمانی نتوان برای آمدن خداداد کاری کرد شاید از لحاظ مکانی بتوان شرایطی را فراهم کرد که حق خداداد است.
روزانه صدها خداداد با این شرایط در این ملک به دنیا می آیند، آنها حق دارند مانند نوزادان دیگر از تمام امکانات و سهولت ها برخوردار باشند.

قدر بخاری های گرم خانه تان را بدانید و مواظب عزیز نوربند تان باشید، برای خداداد، خدایی هست!

۱۳۸۹ آبان ۱, شنبه

باز هم بی طرفی بی بی سی

بخش دری رادیوی بی بی سی در تحلیلی از لیست کسانی که بر اساس نتایج اولیه به پارلمان دوم راه یافته روز چهار شنبه هفته گذشته گفت که تعداد نمایندگان هزاره، دو برابر شده است!

معلوم نیست که مبنای کتگوری بندی ژورنالیست محترم کدام معیار است؟ هزاره های دور قبل 30 بودند و حالا که خیلی زیاد شده باشند، تعدادشان به 40 نفر رسیده است، اگر مبنا را نمایندگان شیعه مذهب بدانیم که دور قبل 43 نفر بوده و دور جدید هم 50 نفر می باشند، چطور دو برابر شده؟ 

وانگهی اگر فی صدی جمعیت هزاره را آنچه را که در کنفرانس بن قبول شده مبنا قرار دهیم- حدود 20%، از مجموع 250 نماینده می بایست 50 نفر آن هزاره باشد نه 30 نفر.
به نظر می رسد که ژورنالیست محترم در این گزارش اهداف دیگر داشته است که می تواند ادعای بی طرفی بنگاه خبرپراکنی بی بی سی را خدشه دار کند.

خزان و زیبایی هایش

 دیروز که داشتم می رفتم خانه چند عکس از خزان بامیان گرفتم، به نظر خودم که عکس های بدی نیست و خزان بامیان هم زیباست، تمام عکس ها را اینجا گذاشته ام.

کنکور 89

صدها جوان از اقصی نقاط ولایت دایکندی و بامیان از یکی دو روز گذشته به قصد امتحان کنکور وارد بامیان شده اند.
این امتحان قرار است امروز، فردا و پس فردا برگزار گردد.


 دوسال پیش هنگام برگزاری کنکور به داکتر ستیغ وکیل دایکندی که اینجا آمده بود، گفتم  وکیل صاحب کوشش کنید به جای اینکه صدها جوان دو شبانه روز را منزل زنند 5 تا 10 هزار افغانی هرکدام مصرف کنند و به بامیان بیایند، آن 5 نفر ممتحن وزارت جلیله تحصیلات عالی را به دایکندی ببرید، وکیل صاحب گرچه فکر می کرد این کار ناشدنی است -چون دایکندی دانشگاه ندارد- اما برایش استدلال کردم که هر پالیسی که ایجاد زحمت برای مردم کند می شود، آنرا تغییر داد و این کار از وظایف شماست؛ او قول داد که تا سال آینده حتما" این کار را می کند اما حالا که دو سال از آن موضوع می گذرد می بینیم که چنین کاری نشده و باز صدها جوان آواره شهر بامیان شده است و گویا وکیل صاحب نامبرده امسال رأی نیاورده است!

به مسئولین محترم بامیان هم ربطی ندارد و وظیفه شان نیست که فکری به حال صدها جوان مهمان بامیانی و دایکندی  که برای کنکور آمده، حداقل جای بود باش فراهم کنند و چنین است که در سرمای زیر صفر بامیان این جوانان، علاف به اصطلاح هوتل های داخل بازار باشند.
این هم سند از سرمای زیر صفر شب گذشته، این عکس را امروز صبح در مسیر راه خانه- محل کار؛ زیر شهر غلغله گرفتم

۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

عکس های این وبلاگ

برخی از خوانندگان شکایت دارند که عکس های این وبلاگ را نمی توانند ببینند، برای احترام به این خوانندگان صفحه ای را بنام این وبلاگ در سایت flickr  باز کردم و کوشش خواهم کرد، عکس هایم را در آنجا هم بگذارم.
اولین مجموعه عکس های پست لیسه مسکلی و ایران و عکس خانم M.J را گذاشته ام.

۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

حاشیه های جلسه کنفرانس

1- در سومین جلسه گروپ کاری کنفرانس انکشافی بامیان هیچ فرد مسلح خارجی نه در سالن و نه در بیرون سالن و نه در سرک های اطراف دیده نمی شد، تا دیروز فکر می کردم و خوشحال بودم که  ظرفیت نیروهای پلیس و امنیت ملی اینجا رشد کرده و نیازی به نیروهای خارجی ندارند، اما از 9-10 نفر بادیگاردی که فاروق وردک دیروز همراه خود آورده بود، دانستم که بیچاره مقاماتی که در کنفرانس  آمده بودند بادیگارد نداشتند و الا آنها هم دریغ نمی کردند.

2- خانم M.J نماینده USAID وظیفه کنترل زمان را در جلسه کنفرانس بر عهده داشت، زمانی که استاد اکبری- دومین سخنران، سخنان اش به درازی کشیده شد، وی با چمچه و کاسه اش هشدار داد که سبب شد، استاد گپ های خود را زود جمع و جور کند.

تعهدات جامعه بین المللی

در سومین جلسه گروپ کاری کنفرانس انکشافی بامیان نمایندگان برخی سفارت خانه ها هم اشتراک داشتند و از اون ها هم خواسته شد تا تعهدات شان را درباره بامیان ذکر کنند.

جاپان:
همکاری در ساخت موزیم، اعمار مرکز صلح و معارف.

موسسه جایکا، جاپان:
اجرای پروگرام فعال ساختن اجتماعات محلی و اقتصاد محلی با همکاری وزارت انکشاف دهات در چند ولایت افغانستان از جمله بامیان.

هندوستان:
از 2006 تاکنون به صدها محصل افغانی بورس تحصیل اعطا کردیم که 32 نفر آنها از بامیان هستند و در سال آینده نیز بنا است 300 بورس تحصحیلی دیگر در مقاطع لیسانس، ماستری و دکتری به ویژه در بخش زراعت داده خواهد شد که امید است از بامیان هم شامل باشد.
سال گذشته 100 پروژه کوچک در افغانستان اجرا کردیم که متأسفانه از بامیان کدام پروپازلی نداشتیم، امید است سال آینده داشته باشیم.

سفارت آمریکا:
برنامه ای همراه شاروالی داریم تا این نهاد بتواند خدمات بیشتر را ارایه دهد، سرک پروان-بامیان، بند برق توپچی و برنامه فرصت کاریابی برای سکتور خصوصی از دیگر پلان های کاری سال آینده ما برای بامیان است.

نیوزیلند:
هشت ملیون دالر در سه سال  آینده در بخش زراعت به مصرف خواهیم رساند.

نمایندگان سفارت ناروی و کوریا هم گفتند با دولت مطبوع شان صحبت خواهند کرد.

از سفارت های ایتالیا، آلمان، استرالیا، سوئیس، پولند، مالیزیا، اتحادیه اروپا و سنگاپور علی رغم اینکه دعوت شده بودند، کسی اشتراک نداشت.
از سازمان های بین المللی و دونر هم مانند بانک جهانی، بانک انکشاف آسیایی، پی آر تی بگرام، بنیاد آقاخان، یونسکو، USAID, UNEP, DIFED, UNDP, KOICA, DAVID JEA که نامشان در آجندا بود، کسی نیامده بوده بود یا تعهدی نداد.

کرزه یا کرزی؟

دیروز سفیر صاحب جمهوری اسلامی ایران نام رئیس جمهور را کرزه (به فتح ز) تلفظ نمود نه یکبار بلکه چهار بار.
اول به گوش های خودم شک کردم، صدا را بنا بر عادت روزنامه نگاری ام ثبت کرده ام و باز با دقت گوش کردم و تلفظ همان بود که ذکر کردم.

در فصاحت، بلاغت و سواد سفیر صاحب شکی نیست، چرا نام شخصیت اول مملکت ما را درست تلفظ نمی کند؟ اگر مانند رئیس جمهور و دیگر مقامات کشورشان "کرزای" می گفت باز یک چیزی اما "کرزه" نمی دانم چه معنا می دهد.

به هر حال اگر از روی سهو باشد بازهم برای یک سفیر کشور همسایه، همزبان که چهار سال است در افغانستان است چنین تلفظی عیب است.

۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

لیسه مسلکی و ایران

داکتر فداحسین مالکی سفیر جمهوری اسلامی ایران و داکتر فاروق وردک امروز لیسه مسلکی بامیان را افتتاح کردند.
این لیسه  24 اتاق درسی داشته در دو طبقه ساخته شده و در دو رشته برق و ساختمان دانش آموز می پذیرد و در طبقه دوم اش برای 50 نفر امکانات لیلیه فراهم شده است.
برق، آب، شوفاژ، کتابخانه، لابراتوار، کلینیک، اتاق کامپیوتر و اتاق سمعی و بصری از دیگر امکانات این لیسه است که ظرفیت 500 دانش آموز را دارد که توسط موسسه ایرانی  امداد انصار تمویل شده و یک شرکت داخلی آنرا ساخته است.
این لیسه در شهر نو بامیان ساخته شده است.

مالکی گفت نزدیک به 4 ملیون برادر افغان امروز در کشور ما زندگی می کنند و سر سفره هرچی باشد ایرانی و افغانی استفاده می کنند، روابط ما تاریخی و عمیق است و دیگران علی رغم شیطنت نمی توانند به آن لطمه بزنند. ( البته سفیر صاحب خبر نداره که از اول ماه عقرب سوبسایدی ها در ایران برداشته می شه و برادران ایرانی که غمی ندارند به هرکدامشان 80 هزار تومان از طرف دولت پرداخت می شه و 4 ملیون افغانی است باید این بار سنگین را به تنهایی تحمل کنند!)

 سفیر ایران افزود که این موسسه تاکنون 19 پروژه را در افغانستان تطبیق کرده که چهار تای آن در بخش معارف بود که دو مکتب دیگر در پنجاب و ورس اعمار نموده که به زودی افتتاح خواهند شد.

مالکی هم چنین گفت: مدارس افغان-ایران را به زودی در جلال آباد، قندهار، کابل و مزار شریف کلنگ زنی خواهند کرد و یکی را هم به خانم والی و شورای ولایتی بامیان هدیه خواهند کرد که هرجا آنها بخواهند به زودی کار ساخت آنرا شروع خواهند کرد.

وی هم چنین اعلام آمادگی کرد که اگر خانم والی زمینی در اختیار آنها قرار دهد یک شفاخانه مدرن، 100 بستر با هزینه 20 ملیون دالری را در بامیان خواهند ساخت.

سفیر جمهوری اسلامی ایران وجود سرقنسولگری را باعث ارتباطات و کمک بیشتر خواند و خواستار آن شد که خانم والی اگر ساختمانی را که قبلا" آن کشور به حیث قنسولگری در بامیان استفاده می کرد در اختیار آنها بگذارد، آنها به زودی با هماهنگی وزارت خارجه آنرا فعال خواهند کرد.

وی هم چنین گفت به زودی بزرگترین کلینیک پزشکی ایران و نیز مرکز توانبخشی معلولین در کابل شروع به کار خواهد کرد و نیز بزرگترین دانشگاه بین المللی افغانستان توسط ایران (در هرجا که دولت اجازه دهد) ساخته خواهد شد.

به نظر می رسد که برخی ها تمایل ندارند که ایران در بازسازی بامیان سهم بگیرد.

همگی به احترام سرود ملی دو کشور ایستاده شده اند

  کارگاه  برق
کارگاه ساختمان
انبوه عکاس و خبرنگار که برخی ها همراه سفیر و وزیر آمده بودند، برخی خبرنگار بامیانی بودند و برخی هم نفهمیدم که چه کسانی بودند، شاید از علاقه مندان جمهوری اسلامی بودند که تجمع  و عکس گیری شان سبب نقص حقوق حاضرین مجلس می شد.

یکی از بادی گارد های سفیر صاحب
و بادی گاردهای وزیر صاحب

تعهدات دولت

در جلسه دیروز نمایندگان وزارت خانه هایی که دیروز آمده بودند، علی رغم خسیسی تعهدات زیر را برای سال آینده برای بامیان قول دادند.

وزارت مبارزه با مواد مخدر:
بامیان مانند بیست ولایت دیگر  از بابت عدم کشت تریاک سالی 1 ملیون دالر تشویق مستحق است و دو ملیون از سالهای گذشته دارد و امسال هم یک ملیون دیگر، ما آماده دریافت پیشنهادات ولایت برای مصرف این پول هستیم.

وزارت ترانسپورت:
معین صاحب همراه تیم تخنیکی وزارت، به جای شهیدان، منطقه ای دیگر از شیبرتو (نه محل سابق) را برای میدان هوایی بامیان تثبیت کردند.

وزارت شهرسازی:
شش پروژه دیزاین و پروپازل آن تهیه شده که تقدیم ولایت می گردد. (کانالیزاسیون آب و فاضلاب شهر جدید، آسفالت سرک های داخل شهری، سیزده بلاک رهایشی برای کارمندان دولت، بهسازی ساحات غیر پلانی مانند زرگران و ...، کمپلکس فرهنگی، شش شهرک معملین، شهرک صنعتی).

وزارت فواید عامه:
سروی و دیزاین پنج پل در ولایت بامیان آماده شده است.

وزارت آب و برق و انرژی:
دو بند برق کالو در شیبر، لغکی در کهمرد شامل 110 بند کوچک و متوسط  در کل  افغانسان می باشد که وزارت با یک کمپنی کانادایی جهت انجام مطالعات مقدماتی  به امضاء رسانده است.

وزارت انکشاف دهات:
مرحله سوم NSP  برای 75 شورا پلان شده که شامل 150 پروژه می گردد؛ 351 چاه سطحی و 630 مبرز یا توالت در پلان داریم.
بازسازی پل کجاب، اعمار پل چیجین ورس، سرک تگاب برگ و پل دهن لیگان از دیگر پروژه های این ریاست در سال آینده در بامیان است.
ساخت 18 پروژه برق آبی کوچک هم در مرکز بامیان از دیگر پلان های سال آینده است.

وزارت زراعت:
توزیع 2000 متریک تن گندم بذری اصلاح شده برای دهقانان ولایت در سال آینده.

وزارت اطلاعات و فرهنگ:
ساخت کتابخانه عمومی، به شرطی که وزارت مالیه پول بدهد.

اداره ارگان های محل:
ساخت تعمیر اداری و رهایشی در سیغان و شیبر به ارزش 1/3 ملیون دالر.

ساخت تعمیر برای شورای ولایتی البته مشروط به پیدا کردن پول!

از وزارت خانه های امور زنان، مالیه، معادن و صنایع و معارف علی رغم اینکه دعوت شده بودند کسی تشریف نیاورده بود و در نتیجه تعهدی هم ندادند.

۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

سومین جلسه برای انکشاف بامیان

سومین جلسه گروپ کاری کنفرانس انکشافی بامیان ختم شد.
البته وزیر صاحب ها و سفیر صاحب های کمتری نسبت به سال گذشته شرکت کرده بودند، برخی ها تعهداتی دادند و برخی ها هم حاشیه روی کردند و برخی ها(خارجی ها) هم گفتند با دولت مطبوع خویش مطرح خواهند کرد.

نماینده سفارت ناروی از اینکه می دید در ولایتی امن مثل بامیان سرمایه گذاری جدی نشده تعجب کرده بود!

داکتر حسن عبدالهی، سرپرست معینیت وزارت انکشاف شهری که از دوستان سابق است، گفت که فلان و فلان پروژه را دیزاین کرده و پروپازل آن آماده است و ... در فرصت ناهار بهش گفتم مرد حسابی از اینهمه دیزاین و پروپازل یک وعده عملی می دادی با توجه به اینکه وزارت تان هم از پالیسی سازی به اجرایی تبدیل شده.
او گفت امسال یازده ملیون دالر بودجه در دست داریم، پنج ملیون آنرا در بامیان مصرف خواهیم کرد، ایجاد کمپلکس فرهنگی که شامل سینما، سالن کنفرانس، استادیوم ورزشی و ... است در اولویت است، گفتم این وعده را به جمعیت می دادی خیلی خوب بود، گفت در بعد از ظهر اگر فرصت شد، اعلان می کنم که متأسفانه فرصت نشد؛ در ختم کنفرانس به والی صاحب گفتم که معین چنین گفته، شما هم تأکید کنید که یادش باشد، گفت: حتما"

نماینده وزارت اقتصاد در آخرین لحظات کنفرانس با عرض تأسف گفت کمیته ای که برای پیشهاد پروژه ها در پلان سال 1390 در آن وزارت کار می کرد، کارش ختم شده و پیشنهادات به وزارت مالیه رفته، بایست این جلسه قبل از تشکیل این کمیته برگزار می شد و بیشتر پروژه های خواسته شده این کنفرانس در پلان انکشافی سال آینده جای نخواهد داشت!

جدای از اینکه نمایندگان وزارت خانه ها و دونرها چه تعهد دادند یا تنها برای خوش گذرانی  و فریب مردم آمده بودند؛ نظم عالی، آمادگی خوب و ترتیبات فراهم شده در این کنفرانس نسبت به سالهای گذشته خیلی بهتر شده بود، فکر می کنم مدیریت والی صاحب و زحمات همکارانش به ویژه محترم عبدالرحمن احمدی، ناصر سیف، بسم الله تابان، ... و خانم صابره نوازی را در برگزاری موفقیت آمیز این کنفرانس باید قدر دانست.

(دیگه گپ ها ره به تفصیل روزهای آینده ان شاء الله خواهم نوشت)

۱۳۸۹ مهر ۲۵, یکشنبه

کنفرانس انکشافی

سومین جلسه گروپ کاری کنفرانس انکشافی بامیان فردا برگزار می شود.
هدف این جلسه هماهنگی بین ادارات ملی و بین المللی، جذب کمکهای مورد نیاز برای توسعه و تسریع در روند پروسه انکشافی بامیان خوانده شده است.
از وزارت خانه ها خواسته خواهد شد تا اقداماتی را که انجام داده، پلان ها و پروژه هایی که در بودجه ملی انکشافی 1390 برای بامیان تصویب خواهد شد مطرح کنند.
16 سفارت، 13 وزرات خانه، دو ارگان مستقل و 13 سازمان بین المللی و دونر دعوت شده است.

پیشینه:
اولین کنفرانس انکشافی بامیان در جولای 2008 با اهداف فوق الذکر در بامیان برگزار گردید، دومین کنفرانس انکشافی در نوامبر 2008 در کابل برگزار گردید برای سرعت بخشیدن به پیشنهادات ارایه شده، گروپ کاری از نمایندگان وزارت خانه های سکتوری تشکیل گردید که این گروپ اولین جلسه خود را در20 جنوری 2009 در کابل برگزار کرد، دومین جلسه آن در 10 جون 2009 در بامیان برگزار گردید و سومین آن فردا برگزار خواهد شد. 

دانشگاه

"درس خواندن در دانشگاه بامیان برام لذت و جذابیتی نداره، اولن اینکه این رشته را دوست ندارم، دومن اینکه سطح درسی دانشگاه بسیار پایین است، اساتیدی که نمی دانم با کدام واسطه و پارتی و ... وارد دانشگاه شده اند متأسفانه خیلی ضعیف اند از جزوات کهنه و روش های قدیمی  گذشته استفاده می کنند و اگر کوچکترین انتقادی کنی از حربه نمره  بر علیه ات استفاده می کنند، دانشجوها هم هیچکس به خود جرأت اعتراض بر علیه چنین وضعیتی را نمی دهند، آنها هم هدف شان کسب نمره و مدرک (لیسانس) است و بس!، می خوام برم دانشگاه خصوصی و رشته مورد علاقه ام اما پول ندارم."


بعد از ختم صحبت هایش، براش گفتم که اگر وضعیت دانشگاه چنین است که مشکل همگی است، درست نیست که فقط فکر خودت را کنی و دیگران را به همان حال بگذاری، وظیفه شماست که برای تغییر آن مبارزه کنی، مبارزه سخت است اما پایان اش شیرین و دانشگاههای خصوصی هم که من می شناسم هدف شان تجارت و کسب پول است.
وانگهی هیچکس جلوی مطالعه آزاد، استفاده از کتابخانه ها، اینترنت و ... را از شما نگرفته است.

شکایت از وضعیت کیفی آموزش در دانشگاه بامیان را به کرات شنیده ام که یکی از عوامل عمده آن ضعیف بودن سطح علمی اساتید آن می باشد.
دانشگاه بامیان دو دانشکده (زراعت، جامعه شناسی)، 13 دیپارتمنت و بیش از 1200 دانشجو و بیش از 40 استاد دارد.

۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

دو مشکل و دو راه حل

 قریه ملایان، سرک اصلی بامیان- کابل؛ یک کیلومتری مدخل شهر بامیان، با عمقی 50-80 سانتی متر، بیش از یک سال است که وضعیت اش چنین است، هیچ کس آستین بر نمی زند تا آنرا سامان بخشد و کشاورز هم بی خیال آب جوی را به این خندق رها می کند، بارها و بارها والی صاحب همراه وزیران، سفیران و رئیس صاحب ها از این مسیر برای رسیدن به باغ فامیلی شش پل عبور کرده اند اما...
این سرک یکی دو سال پیش ترمیم شده بود.
فکر می کنم آمریتی داریم بنام حفظ و مراقبت سرکها، شاروالی و دیگر نهادهای مسئول و مجری قانون، البته جزای کسی که آب را بر سرک اصلی رها کند هم در قانون معلوم و مشخص است اما چه کسی باید قانون را اجرا کند، معلوم نیست؟
دموکراسی و حقوق بشر هم به معنی عدم تطبیق قانون نیست، تخطی کننده و مقامات مسئول که وظیفه خود را درست اجرا نمی کنند باید جزا ببینند.

اینجا هم مدخل وردی زرگران یا شهرک صفا است، روزانه دهها دختر، زن و کودک در وسط سرک اصلی این شهرک مشغول شستن لباس، ظروف و برداشت آب می باشد، خط تصادف با وسایط نقلیه، بی حرمتی و ... آنها را تهدید می کند.
راه حل آسان: چند متر آن سوتر، در کنار جوی اصلی می توان جایگاه سمنتی با یکی دو پله و سایه بانی درست کرد که این مردم از آن استفاده کنند، مصرف چند خریطه سمنت برای شاروالی و دیگر نهادها چندان بار گران نخواهد بود.

سیب

فصل خزان است و فصل سیب و کچالو یا به قول ایرانی ها سیب درختی و سیب زمینی.
رفته بودم توپچی، باغ حاجی ملا محمود برای خرید سیب، یک سیر (7 کیلو) 150 افغانی.


 



 البته مقامات زراعت بامیان می گویند که امسال 20% تولید کچالو زیاد شده، اما اینکه چگونه آنها این آمار دقیق را بدست آورده اند، دیگه نپرسید.

۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

کودک

پریروز رفته بودم به قریه قاضان دره فولادی، بیخ رشته کوه بابا و قله شاه فولادی، این عکس را از آنجا گرفتم.

۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

دادخواهی از حقوق اطفال

خانم مگدلینا موراس اهل لهستان و از مشاورین حقوق اطفال کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان است، چندی پیش کارگاه آموزشی را در کابل دایر نموده بود که چگونه از حقوق اطفال باید حمایت کرد وی می خواست که این کارگاه را برای فعالین جامعه مدنی در ولایات هم برگزار کند و بامیان اولین ولایتی بود که این کارگاه را برگزار کرد و امروز ختم آن بود.

ابزار کار این دادخواهی قوانین و پالیسی ها و تعهدات دولت افغانستان می باشد، وی با توجه به تجربه کشور خودش به جامعه مدنی خواب برده افغانستان توصیه می کند که باید از خواب برخیزد و با این ابزار از حقوق بشر دفاع و حمایت نماید.

پلان انکشافی هزاره "MDG"، استراتژی انکشاف ملی افغانستان "ANDS"، استراتژی های سکتوری وزارت خانه ها، پلان انکشافی ولایتی، پلان انکشافی ولسوالی ها و ... از مهمترین اسنادی است که باید آنها را مطالعه کرد و دید کدام تعهدات اجرا شده، کدام نشده و چرا نشده؟ باید بر حکومت فشار وارد کرد که این تعهدات اش را اجرا نماید، این یک "حق" است و به این کار می گوید دادخواهی یا Advocacy .

اما اعضای جامعه مدنی فعال در این کارگاه اشتراک نامحسوسی داشتند، نمایندگان ریاست ها هم اکثر پیر و ناتوان بودند که فقط به فکر ناهار و ... بودند و از پلان های فوق الذکر بویی نبرده بودند و شورای ولایتی هم اشتراک نداشت.
محترم بسم الله تابان به نمایندگی از ولایت، به طور مختصر پلان انکشافی سال 1389 ولایت بامیان را مرور کرد که اکثر پلان ها تطبیق نشده بود که به قول نامبرده بیشتر دونرها مقصر هستند تا ریاست های سکتوری و حکومت محلی!

تذکر: بیش از دو هفته بود که اینترنت ما خراب بود و دسترسی به این "حق" برایم دشوار شده بود، حرف ها و خبرهای زیادی داشتم که بنویسم که نشد و اکنون زمان برخی شان گذشته، اما خوشبختانه دیگر دوستان که آنها را لینک کرده ام مسئولیت خود را به نحو احسن انجام داده اند.

۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

اخلاق و جامعه

دیروز برای دیدن کسی به بازار رفته بودم، در اتاق آن دوست، چند نفر دیگر هم بودند، تا چایی صرف شد و کارم را گفتم مدتی گذشت، فردی که سن اش از 50 بالاتر بود و معلم لقب داشت و از مردمان مرکز بامیان بود درباره  کسانی که در هشت، نه سال اخیر در مرکز ساکن شده اند، (به ویژه مهاجرین برگشته از ایران و پاکستان)  قضاوت تعصب آلودی داشت.

او می گفت زنان و دختران آنها فرهنگ ما را خراب کرده، چادری (برقع) سر نمی کنند، لباس های تنگ می پوشند، در موسسات خارجی کار می کنند و به هزاران فسق و فجور آلوده اند!
افتخار می کرد که دختران و زنان قریه آنها، صنف 12 را خوانده، صرف به این خاطر که از واجبات خود آگاه شوند و اکنون مشغول خانه داری اند.

بعد از اندکی، بحث به تجربیات پرنو، روابط جنسی و ... چرخید؛ عطش، علاقه و تجربیات او درباره ازدواج  مجدد با دختران جوان و ...آنقدر زیاد بود که وصف ناشدنی است!

مدتی را که به ناچار در آنجا سپری کردم، خیلی برایم سخت گذشت، خود را ملامت کردم که عمرم در این مدت به بطالت و گناه گذشته است و حرفم را با آن فرد گفتم و از آن فضای نفس گیر فرار کردم.

به نظرم آن مرد تقصیر ندارد، چنین حالت و وضعیتی را به کراٌت شاهدم، از کودک ده دوازده ساله تا پیرمردانی که پا بر لبه گور دارند به برکت، وضعیت فعلی، رشد موبایل و بلوتوث، شبکه های ماهواره ای و سی دی ها و دی وی دی های مختلف و اینترنت به چنین وضعی گرفتارند.

مفکوره آن مرد درباره زنان و دختران، حکایت از درون بیمار خودش و جامعه ما دارد.
اخلاق و معنویت در جامعه ما، رو به انحطاط و شراشیبی قرار دارد، اگر این مشکل و بیماری درمان نشود فردا ها دیر خواهد بود، روزی که مادران، زنان و دختران هیچ کس مصونیت و امنیت نخواهد داشت.

۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

جوانان و صلح

کمیته برگزاری روز جهانی صلح بامیان، بعد از مدت ها جلسه و گفتگو، بالاخره امروز، یک هفته بعد از از روز جهانی صلح، آنرا در محفلی سرد و بی رونق تجلیل کرد.

آنچه بیشتر باعث توجه بود، حضور 110 جوان با لباس های منظم بود که بمناسبت سال جوانان و صلح توسط مرکز معلومات و ارتباطات جوانان - یونیسف سازماندهی شده بودند و رونق خاصی به این محفل داده بود، جوانان نعمت بزرگی اند که خواست آنها را که صلح می باشد باید به دیده قدر نگریست و برای آن باید ارزش قایل شد.





۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

کی ها اولتر برده است؟

توضیح؛ شعر زیر را محترم محمد کریمی یکی از شاعران طنزنویس بامیان برای نشر در این وبلاگ نوشته و ارسال داشته است)

پرس و پال است هر طرف کی رأی بیشتر برده است   
در محل رأی دهی، کیها اولتر برده است
از میان کاندیداهای این باستان زمین              
رأی بیشتر دو مونث، شش مذکر برده است
درین میان دارند هریک ادعای کامیاب                           
آنکه رأی کم باشدش گوید، فزونتر برده است
در کمیسیون شکایات هم شکایاتی شده                          
بررسی گردد، چه اشخاصی دغل تر برده است
قصه هایی است، آرایی قرنطین می شود
چون تخطی هایی را از دید و منظر برده است
لیک، حیرانم در این اوضاع موفق کی شود
آنکسی رأی برده است یا آنکه دالر برده است
نازم اقبال دموکراسی و ساختار نظام
مرد و زن در عرصه آمد نقش جندر برده است
کاظمیان و صفورا از زنان در معرکه
از میان بانوان اینها جلوتر برده است
جمع آقایان؛ شهیدانی، فهیمی، اکبری
هم فکور و علی یار و هادی خوبتر برده است
از میان کاندیداهای ولایت دور دو
سه وکیل از سابقه باری مکرر برده است
چند روزی را به اعلان نتایج مانده است
نوش جان، آنکسی از سوی داور برده است
مابقی در کار و بار شخصی اش چالان شوند
چند روزی گرچه آنها حال مضطر برده است
نقش تان را شاهدیم، ای آنکه شورا می روی
گر به جنگ بوتل یا خواب خوشتر برده است
خوش بود از اعتماد خلق پارلمان روند
آنکه با انگیزه و دانش و جوهر برده است                

صلح؛ زنده باد یا مرده باد!

در حالی که رئیس معارف و رئیس موسسه مرکز تعاون افغانستان ( CCA ) از شاگردان می خواستند بگویند زنده باد صلح، مونا می گفت مرده باد صلح!
 او ادعا داشت که اگر کسی او را تیله نمی کرد (هل نمی داد)، او در مسابقه دوش اول می شد، بنابر این تا آخر، اعتراض خود را ادامه داد، جرأت و شهامت دختران برای دفاع از حقوق شان یک تغییر مثبت برای آینده ای روشن است.
 مسابقه دوش برای دختران دو مکتب سید آباد و شیرین هزاره و فوتبال بین دو تیم منتخب جوانان پسر، از ابتکارات روز صلح بود که توسط موسسه CCA، البته دو روز بعد از روز جهانی صلح به راه انداخته شده بود.
ابتکار مسابقه دوش برای دختران، ایده خوبی است، البته نحوه گزینش دختران ناعادلانه بود؛ از مدیران مکاتب خواسته بودند، 20 نفر معرفی کنند، خوب معلوم است که مدیران کی ها را انتخاب می کنند؛ من همیشه به این روش انتخاب اعتراض داشته ام، زیرا بسیاری از شاگردان مستعد از چنین مسابقه و برنامه ها بی خبر می مانند.
از الهه دخترکم که شاگرد صنف 5 لیسه سید آباد است پرسیدم که از چنین مسابقه ای خبر داری؟ گفت: نه، به یکی از مسئولین مسابقه زنگ زدم و نسبت به چنین گزینشی اعتراض کردم، مثل همیشه برای اینکه صدای اعتراض را بخواباند گفت دخترت را هم بیاور، فوق العاده ثبت نام می کنم و من نیز که اشتیاق دخترم را دیدم به چنین معامله ای تن دادم، البته دخترکم کدام مقامی را بدست نیاورد.
 و این هم جوانان فوتبالیست صلح!

۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

چرا تأخیر در اعلام نتایج؟

بعد از انتخابات 27 سنبله تا هنوز که 5 روز از آن می گذرد، هنوز نتایج انتخابات از منابع مسئول و موثق اعلام نگردیده است.

حال آنکه بر طبق مقرره اعلام شده، شمارش آراء بلافاصله بعد از ساعت چهار بعد از ظهر  در محل رأی دهی شروع شده و در شلوغ ترین مراکز رأی دهی تا پاسی از شب تمام شده است و با توجه به اینکه در اکثر مراکز رأی دهی دسترسی به خدمات اطلاع رسانی میسر بوده، انتظار معقول آن بود که نتایج اولیه، هرچند آلوده به تقلب و مخدوش جمع بندی شده، همان موقع یا صبح روز بعد اعلام می شد و  اکنون که  صندوق ها هم به مرکز ولایات رسیده بازهم از نتایج اولیه خبری نیست.

حق دسترسی به معلومات یک حق و یک نیاز بشری و انسانی است، چرا دسترسی به این حق در اینجا غفلت شده است؟
آیا این تأخیر زمینه را برای سوء استفاده مقامات برای جابجایی مهندسی شده رأی فراهم نمی کند؟
آیا این تأخیر زمینه را برای آن عده از کاندیدانی که فهمیده اند رأی نیاورده اند و اکنون با پروپاگند خود می گویند آنها برنده شده اند  و چند هزار رأی دارند و ...اذهان عمومی جامعه عمومن بی سواد را تحریک نخواهد کرد؟

و سئوالات دیگر، به نظر من ادامه این روند مشکلات جدی را پیش روی نظامی که اعتبار آن به شدت ضعیف و آسیب دیده است  ایجاد خواهد کرد.

۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

روز جهانی صلح

یوناما شعار جالبی برای صلح دارد "شما برای صلح چه می کنید؟"
از کنار این سئوال نمی شه بی تفاوت گذشت، امروز که روز جهانی صلح است چند روز پیش در "دستنامه آموزشی گذار از منازعه" که از نشرات شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر است مطلبی را درباره صلح خواندم که خلاصه آنرا اینجا می آورم، حداقل کار برای صلح:

راههای رسیدن به صلح:
1- راهکار سلبی؛ نکات منفی که در روابط و رفتار با یکدیگر وجود دارد از بین برده شود مانند بی عدالتی، برتری طلبی، تبعیض، تعصب، تضاد ها و گرایشات فاشیستی قومی، قبیلوی، ایدئولوژیک، مذهبی، لسانی، فساد، فقر، بیکاری و ...

2- راهکار ایجابی؛ کارهایی که از لحاظ ارزشی مثبت اند و روابط و مناسبات انسان ها را سالم تر می سازند باید ایجاد شده و تشویق شوند مانند: رعایت ارزش های مدنی و انسانی چون  مدارا، تساهل، همدیگر پذیری، عدالت، حسن نیت، حسن عمل.
و رعایت حقوق بشر؛ وقتی که همه انسانها حرمت و کرامت همدیگر را نگهدارند و هیچگونه تجاوز و اهانت به حریم، حقوق و آزادی های دیگران نکنند، چنین جامعه ای سالم و امن و در صلح خواهد بود.

رأی ندادم

من رأی ندادم، نه از ترس طالبان و نه اینکه دموکراسی را برای همسایه بخواهم بلکه به دلیل زیر:

به عنوان مشاهد داخلی رفته بودم بهسود در یکی از مراکز رأی دهی ساعت حدود یازده بود، دیدم که مردمی که رأی داده بودند در بیرون مرکز مشغول پاک کردن دست هایشان بودند و در درون مرکز هم مأمور تثبیت هویت با آنکه می دانست و می دید که مردم یکبار رأی داده با کارت دیگر قصد رأی دهی دارند، مانع آنها نمی شد، من مدتی به این صحنه نگاه کردم، مأمور انتخابات، افراد رأی دهنده منتظر در صف و  ناظری که پهلویش ایستاده بود، زیر لب خنده می کردند، می خواستم عکس بگیرم که مانع ام شدند و من اجازه دخالت نداشتم و مانع کارشان هم نشدم.

از مرکز رأی دهی بیرون آمدم، دیدم که همه مردم با خوشحالی تجربه چند دفعه رأی دهی خود را به همدیگر قصه می کنند، بیچاره ناظرین هم فقط کتابچه ای را در دست داشتند که شماره قفل ها را یادداشت کرده بودند و آخر کار هم نتیجه آراء را نوشتند.

باقی روز را هم از چنین انتخابات مخدوش و پر از تقلب هم نظارت نکردم و رأی خودم را هم نخواستم که آلوده شود، دلم به حال آن سربازی سوخت که شب گذشته را در سرمای صفر درجه، مرکز رأی دهی را نگهبانی داده است، در آخر روز هم آن کارمندان و مردم در گوشه هوتل اقامه نماز کردند؛ الله اکبر، یعنی خدا بزرگ است، خدا همه جا حاضر است، خدا عادل است و ...

۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

عید فطر امسال

چند روزی بود که رخصتی بود، سالروز کشته شدن احمد شاه مسعود، بین تعطیلین و سه روز عید فطر؛ خوب وقتی که  دسترسی به اینترنت نباشد، وبلاگ هم تعطیل است.
خوشبختانه که دوستان زیادی در بامیان هستند که رسالت اطلاع رسانی در بامیان را انجام می دهند که لینک های این وبلاگ شاهد این مدعاست.

عید سعید فطر امسال خوشبختانه چه از طرف کرزی، چه از طرف ملاهای ما، اتفاقا" در یک روز مصادف شد، صبح زود رفتم برای به جا آوردن نماز عید در مسجد جامع رهبر شهید، در حیاط مسجد دیدم که دو موتر آیساف نیروهای سنگاپوری ایستاد هستند، گمان کردم که برای امنیت آمدند، داخل مسجد که شدم در صف کناری ام سرباز سنگاپوری هم برای نماز نشسته بود و اشاره کرد که مسلمان است.

آقای صادقی قصد داشت که نماز را اقامه کند، گفتند صبر کنید، مقامات پلیس برای امنیت در راه هستند!
سنگاپوری ها برای امنیت یک سرباز مسلمان شان دو موتر از صبح وقت آمده بودند اما مقامات خواب برده ما برای امنیت هزاران نماز گزار هنوز نیامده بودند.

جالب آنکه در صف نماز هیچ کاندیدی را هم ندیدم، کاندیدهایی که پوستر و شعار های مذهبی و دینی شان در و دیوارها را پر کرده است اما در بزرگترین همایش مذهبی سال، شهر و ولایت شان اشتراک نداشتند.