۱۳۸۷ اسفند ۱۰, شنبه

براي هشت مارچ

هشت مارچ نزديك است و محفل و مراسم و ...
در يكي از جلسات تدارك براي هشت مارچ بودم،‌500 دالر فقط براي خجور يا بوسراق ( نوعي شيريني محلي ) براي 400 نفر در نظر گرفته بودند.

و باقي ماجرا را خودتان حدس بزنيد.
از محافل صوري، ظاهري و الكي و ... حالم بهم مي خورد، اما چاره اي هم نيست، هشت مارچ نوع افغانستاني و هزارگي است،‌ به اين مي گن بومي سازي ارزشهاي جهاني!

۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبه

يهود و نصارا

سيد نصرالله واعظي رئيس شوراي علماي باميان ديروز در سخنراني 28 صفر در مسجد جامع باميان نگراني خويش را از رويگرداني مردم از قرآن و اسلام و نيز تحرك دشمنان اسلام ابراز داشت.

وي در قسمتي از سخنان خويش با قرائت آيه اي از قرآن كريم درباره يهود و نصارا گفت: دوستي،‌ اعتماد و... با اين مردمان جايز نيست.

حال يهودي ها را به جهنم، نصارا (مسيحيان) ؟
با اين فرموده، حضور قوي جامعه جهاني در افغانستان كه اكثرا" آنها مسيحي هستند قابل ترديد خواهد بود.

به نظر من عدم تأمل در شأن نزول آيات و ... بي مهابا سخنراني كردن كار نيكي نخواهد بود، به نظر شما چطور؟

۱۳۸۷ اسفند ۴, یکشنبه

آقا سگه

دیروز یکی از دوستانی که ایران نرفته و از مرید های خاص هم هست درباره ایران می گفت، او به برکت برق آبی قریه شان و آزادی رسانه ها صاحب برق و دیش آنتن شده است و مثل اکثر مردم هزاره جات ماهواره شان را در جهت کانال های داخلی و جهانی ایران تنظیم کرده است.

او می گفت از همه برنامه های ایران خوشم می آید ولی از اینکه در برنامه کودکشان می گویند آقا سگه، آقا گرگه، آقا روباهه و ... بدم می آید، قربان "آقا" شوم، ایرانی ها به خامنه ای هم می گویند "آقا" به سگ و پشگ شان هم می گویند "آقا".

اگر از بامیان و قندهاریم

برار قندهاری (کندهاری) یا والی محترم کانادایی- افغانی قندهار در مصاحبه با بی بی سی گفت: علت جنگ در اینجا بی کاری است و در مناطق امن مردم شان به کار و حرفه و پروژه مشغول اند.

به عرض ای برار می رسانم که در مناطق از مو هم که امنیت است ولی کار نیست، بلی موسسات زیادی حضور دارند اما فقط گرد و خاک موتر هایشان را مردم حس می کنند و بس.

و شاید هم تقصیر رسانه ها باشد، بارها به دوستان به ظاهر خبرنگار گفتم که در نشر خبرهای به ظاهر انکشافی کمی تفکر کنند، اینجا برای افتتاح یک پلچک و ... که ارزش آن حدود ده هزار دالر است، محفل می گیرند، شما را خبر می کنند، نان چاشت می دهند و از شما می خواهند که آنرا نشر کنید و شما هم بدون تفکر به آژانس خبری تان می فرستید ( در قبال چند دالر ) و این خبر از طریق رسانه ها بزرگ می شود و مردم می گویند در هزاره جات کار می شود.

۱۳۸۷ اسفند ۱, پنجشنبه

به درد و رنج افشار باید مرهم گذاشت

یادبود شهدای قتل عام افشار امسال بی هیچ سروصدایی گذشت، و افشار همچنان از درد می سوزد و کسی نیست به آن صداها و دردها پاسخ دهد.
افشار زبان گویای مظلومیت و حق تلفی را برای تسکین دردهایمان حداقل یکبار مرور کنیم.

۱۳۸۷ بهمن ۳۰, چهارشنبه

درگیری لفظی

خدا کنه درگیری لفظی بین نفر اول و دوم به دیگه درگیری و بدبختی نینجامه.

اعتماد به نفس


دیروز در ادامه تهیه گزارش از وضعیت زندگی مغاره نشینان به مغاره پیرمرد و پیر زنی رفتم که بیش از 30 سال بود در آنجا زندگی می کردند، پرسیدم آیا زندگی در مغاره را خوش دارید؟ خودتان برای حل این مشکل چقدر تلاش کرده اید؟

پیرزن پس از اندکی سکوت، نگاهی عمیق و آهی سرد گفت: "شاید مو هم هست کده خدا بشیم و لیاقت خانه و سرپناهی ره دشته بشیم" و پس از کشیدن نفسی عمیق افزود: شاید مصلحت خدا چنین بوده.
پیرمرد هم افزود: در این مغاره حیوان هم زندگی نمی کند، تلاش زیاد کردم اما هیچ پس انداز نشد که خرج خرید توته ای زمین و چند چوب برای پوشش شود.

پیرزن در آخر گفت: "بچی مره آزار نده!"
البته سئوالاتم هدف دار بود، نمی دانم چرا او چنین احساس کرد.

۱۳۸۷ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

عدالت برای غوث زلمی

قاضی استیناف، حکم 20 سال حبس برای غوث زلمی را به تأسی از ماده 130 قانون اساسی تأیید کرد.
فقط مانده ستره محمکه که بعید می دانم آن هم غیر آنچه شده راه دیگر پیش گیرد.

ماده 130 از مواد عجیب و متناقض با اصول محاکمات عادلانه است، این ماده دست قاضی صاحب را باز می گذارد چنانچه برای قضیه ای حکمی در قوانین نافذه پیدا نکرد به فقه حنفی مراجعه کند!! ( البته به نحوی که عدالت به بهترین نحو تأمین گردد).

ماده 27 قانون اساسی اصل قانونیت جرم را تأیید می کند "هیچ عملی جرم شمرده نمی شود مگر به حکم قانونی که قبل از ارتکاب آن نافذ گردیده باشد".

هم اصل قانونیت جرم، پذیرفته شده و هم اصل رجوع به فقه حنفی!
قاضی صاحب ها هم اگر مستند قانونی پیدا نکردند، دروازه لایناهی فقه که به رویشان باز است.
پس با این بهانه می شود هر ریش کل، تارک الصلات و ... را بگیرند و ببندند، این که خودش شریعت است، ملاصاحب ها بی خود زحمت می کشند و انتحار می کنند.

۱۳۸۷ بهمن ۲۷, یکشنبه

والنتاین

دیروز روز عشاق بود، بر سر عاشقان در بامیان چی می آید؟
فقط به سه مورد اخیر که در ماه گذشته اتفاق افتاده توجه کنید.

1- ولسوالی ورس: یکی از افراد متنفذ می خواهد دخترش را به زنی "الف" در آورد، دختر "ب" را دوست دارد و با او فرار می کند، کابل می رود و عقدی می خوانند، پدر بعد از مدتی به دختر می گوید او را بخشیده و برگردد، به محض آمدن دختر به منطقه وی را دوباره به عقد "الف" در آورده و خانه وی می فرستد، الف هم یک هفته بعد از انجام کار دختر را طلاق داده به پدرش می سپارد و "ب" را هم با چاقو ناکار می کند.

2-ولسوالی یکاولنگ: دختر و پسر، بعد از آنکه خانوادهایشان با ازدواج شان مخالفت می کنند، فرار می کنند، خانواده دختر برادر پسر را با تیر زده و می کشد، پسر همه اینها را از چشم دختر می بیند، دختر اکنون حامله است و پسر گفته است، بعد از حمل او را طلاق خواهد داد، دخترک نه خانه پدر جایی دارد و نه خانه شوهر.

3- ولسوالی مرکز: دختر و پسر به قصد ازدواج فرار می کنند، برادر دختر آنها را پیدا می کند و حسابی لت و کوب و شکنجه می کند.

خبرنگار همه فن حریف

پنج شنبه شب و روز جمعه برف نیمه سنگین و حداقل بی سابقه در پنج سال اخیر بارید، مجبور شدم دوبار پارو به دست بگیرم.
متوسل به جعبه جادو شدم که در سایر جاها چه خبر است.

خبرنگار بی بی سی از غزنی ( زون هزاره جات ) گزارشی از برف سنگین در بامیان، دایکندی و غور داد.
رادیو سلام وطندار هم عین گزارش و مصاحبه ها را داشت، رادیو دری هم همچنین و تلویزیون آریانا هم با کمی تغییر.

به کله ام فشار آوردم، معادله حل شد، دوستم بنام ...است که خود در کابل نشسته با یک تلفن با چهار نام به چهار رسانه گزارش تهیه می کند.

این کار سبب می شود که یک موضوع از یک زاویه نگاه شود، مخاطبین را با نام های جعلی فریب می دهد و جلوی کار و شغل چهار نفر دیگر گرفته شده است.

و بی بی سی رسانه ای است مسلکی!!!

حق برق

اونا می گن انرژی هسته ای حق ماست ما می گیم انرژی الکتریسیته ای حق ماست.
خان صاحب هم برای سال آینده امضاء داده،
راستی خان که تا جوزا بیشتر حق وزارت ندارد!
بازهم کلاه سرمان رفت؟!

۱۳۸۷ بهمن ۲۴, پنجشنبه

دانش به سلامت باد

با آنکه فکر می کنم جناب سرور دانش در پست وزارت نتوانسته آن انتظارات مردم خویش را بر آورده سازد، از اینکه از حادثه دیروز جان به سلامت به در برده است، خوشحالم.

اگر گروهک تروریستی فوق به دفتر وزیر راه می یافت و وی را به گروگان می گرفت، مطمئنا" آنچه در حق رهبر شهید انجام دادند، تکرار می کردند، سابقه آنها نشان می دهد که به دوستان و اقوام خویش به شمول رئیس صاحب دولت کاری ندارند.

کشف دو اثر تاریخی


موظفین امینت ملی روز گذشته دو اثر تاریخی کشف شده از ولسوالی یکاولنگ را به اطلاعات و فرهنگ تسلیم دادند.

قاچاق و سرقت آثار باستانی و تاریخی بامیان موضوع تازه ای نیست، متأسفانه بسیاری از مردم به اهمیت و ارزش این آثار واقف نیستند و بسیاری از دست اندرکاران هم فقط در فکر کسب در آمد و تجارت شخصی از این موضوع اند.

اقدام کارمندان امنیت ملی، تحویل دادن آن در حضور مقامات عالی ولایت و خبرنگاران به اطلاعات و فرهنگ کاری است شایسته تقدیر، امید است با احداث موزیم بامیان آثار بدست آمده برای مردم، نسل های آینده و ... به نمایش گذاشته شود.

۱۳۸۷ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

کمک به دانشجویان

چندی پیش دوستی با گذاشتن پیام خواسته بود که درباره دانشگاه بامیان و اینکه چگونه می شود به آن کمک کرد، بنویسم.

پست زیرین و وضعیت رقت بار صدها دانشجوی بی بضاعت دانشگاه بامیان سال گذشته مرا بر آن داشت بود که لیستی از نیازمندترین دانشجویان فراهم کنم تا بدینوسیله کسانی را جستجو کنیم که بتوانند آنها را حمایت مالی ( اسپانسری ) نمایند، شمار از دوصد گذشت و من هم گرفتاری پیش آمد و نشد که تعقیب کنم.

اما حدود یک ماه دیگر سال تحصیلی دانشگاه شروع می شود، بیش از یکهزار دانشجو به بامیان خواهند آمد، آنها لیلیه (خوابگاه) ندارند (به جزء دختران) و مجبورند که در دکان ها و سرای ها زندگی کنند، دانشگاه ماهانه 1000 افغانی یا 20 دالر، آنهم با تأخیر چند ماهه به عنوان کمک خرج به آنها می دهد.

بیش از 90 فی صد دانشجویان از مناطق هزاره جات اند و اکثرا" از خانواده های فقیر اند.
امکانات دانشگاه بامیان نسبتا" خوب است اما وضعیت معیشتی دانشجویان ناگوار.

به دوستانی که توانایی مالی دارند یا احساس وطن دوستی دارند، پیشنهاد می کنم که این جوانان را دریابند، راه آسان آن است که هر دوست برای یک یا چند دانشجوی مستحق ماهانه مبلغ 50 یا 100 دالر را به حساب بانکی این دانشجویان واریز نمایند بانک های خصوصی کابل بانک و عزیزی بانک در بامیان شعبه دارد و من هم با افتخار در تهیه این لیست با کمک نمایندگان دانشجویان و افراد با اعتماد آنها کمک خواهم کرد.

دوستانی که مایل به این کار باشند یا راهکارهای بهتری را پیشنهاد می کنند، اینجانب در بامیان می توانم همکارشان باشم.

همت دختر هزاره

خانم "ف" را روز گذشته در یکی از مغاره ها ملاقات نمودیم، دانشجوی دانشگاه بامیان است، حدود یک سال است که 5 یتیم مادرش را از دست ظلم های میاندر ( زن بابا ) نجات داده و با خود به بامیان آورده است.

سه تای آنها را به مکتب می فرستد، خودش معلم کورس سواد آموزی هم است، ماهی 50 دالر معاش دارد با آن شکم خود و پنج نفر دیگر را با هزار بدبختی سیر می کند و کرایه خانه ( مغاره ) نمی پردازد.

زمستان امسال را سوخت نخریده، چون پولش را نداشته، روزها را در کمر سووم (غار) در پناه آفتاب سپری می کند و شبها همراه خواهر و برادرانش در سووم کاکا اندرش می خوابند.

او این مشکلات را تحمل می کند بخاطر اینکه دستش پیش کسی دراز نباشد و فردا منت ندهند که ما خرج تحصیل و اولادهای پدرش را داده ایم.

او سال آینده از دانشگاه فارغ می شود و امیدوار است که شغل و درآمد کافی بدست آورد.

۱۳۸۷ بهمن ۲۱, دوشنبه

با مغاره نشینان

امروز برای تهیه گزارشی از زندگی مغاره نشینان با تعدادی همکاران رفته بودم اطراف بودا (پیتاب لغمان و سرخقول).
غار، سووم یا مغاره از دیر باز به عنوان خانه مسکونی مورد استفاده تعداد زیادی از افراد بی خانمان قرار می گرفته است.
تصاویر خود گویاست.
موری یا کلکین مغاره زیر



تاریکی، سردی هوا، بی جاشدگان بهسود

به کمک نور فلاش، توانستم چهره نوزاد دوماهه اش را نیز ببینم

یک مغاره دو منزله در جوار بودا

سلطانعلی چاک لر کوه را نشان داد که هرلحظه خطر ریزش بالای مغاره اش دارد

سلطانعلی 4 سال پیش از زینبه اصفهان به این مغاره آمده است، کژدم های مغاره وسیله بازی کودکانش و نیز نمایش وضعیت خانه اش است، او از آمدن به وطن پشیمان است اما راه برگشتی هم ندارد.
این مادر هم پیش از سی سال است که در مغاره که خود آنرا حفر کرده اند، زندگی می کند، مغاره ای که تنها یک کلکین، آنهم بالای دروازه دارد.البته مغاره های لوکس هم پیدا می شود، مغاره ای برای عروس و داماد

عکس ها را تقدیم می کنم برای آنانیکه در رفاه، عافیت، ناز و نعمت زندگی می کنند و کمی هم به خودم.

۱۳۸۷ بهمن ۲۰, یکشنبه

نوید های جدید

والی صاحب در مراسم امروز چند نوید دیگر در ارتباط به بازسازی داد.

1- سرک پل متک - غوربند- بامیان توسط بخش نظامی ایالات متحده آمریکا قیر ریزی خواهد شد، این کار هم از طرف بامیان و هم از طرف پل متک شروع خواهد شد تا به شیخ علی بهمدیگر وصل شود.
مراحل داوطلبی آن به زودی شروع خواهد شد، هم اکنون کار زیر سازی این سرک ادامه دارد.

2- سرک میدان شهر - بامیان حدود 30 فی صد کار آن تمام شده است و کار شروع آن از طرف بامیان در آپریل سال جاری شروع خواهد شد.

3- قیر ریزی سرک دوشی - شکاری- بامیان از سوی اداره انکشاف بین المللی آمریکا تمویل خواهد شد و تا 2012 تکمیل خواهد شد.

4- بر اساس آخرین تصمیم وزارت ترانسپورت میدان هوایی فعلی به شهیدان منتقل خواهد شد.

5- چندین پروژه دیگر هم از سوی وزارت اقتصاد و مالیه پیشنهاد شده و به پارلمان فرستاده شده است.

به قول و قرار داخلی ها به شمول رئیس صاحب جمهور اعتباری نمانده مگر اینکه براداران آمریکایی کار کنند، ما منتظریم.

ساختمان جدید ولایت

ساختمان جدید ولایت، امروز صبح طی مراسمی در شهر جدید مورد بهره برداری قرار گرفت.
در این شهر حدود 22 ساختمان دولتی ساختمان های خود را درست کرده یا در حال ساخت هستند.
بامیان تاکنون فاقد ساختمان برای ادارات اش بوده است و هر گام برای بازسازی این دیار نوید بخش است و امیدزا.
عکس هایی از این مراسم گرفته ام که تقدیم می کنم.

والی صاحب و رئیس شورای ولایتی در حال بر افراشتن بیرق

این هم خبرنگاران بامیان

سالن جلسات
دفتر مقام ولایت
سرابی در مراسم بهره برداری گفت: چهار سال پیش که به بامیان آمدم، ولایت نه ساختمان داشت و والی نه خانه رهایشی، اما امروز این مشکلات حل شده.

وی خاطره ای را هم نقل کرد: روزهای اول کاری در بامیان یک شخصیت خارجی به دفتر کارم آمده بود، موقع خارج شدن سرش به چهارچوب دروازه برخورد کرده و خون جاری شد و من خیلی شرمسار شدم، ساختمان قدیمی اصلا" در خور و شأن ولایت نبود.

۱۳۸۷ بهمن ۱۷, پنجشنبه

تشویش اذهان عمومی

دیروز داکتر صاحب سرابی در جمع ژورنالستان، شورای ولایتی و مقامات دولتی نشریه محلی بامیان بنام اندیشه -تلویحا" صاحب این وبلاگ - را متهم به "تشویش اذهان عمومی" کرد.

چندی پیش مطلبی را در نقد چهارمین گزارش دهی ولایت نوشته بودم و آن مطلب در نشریه اندیشه چاپ شده بود،

نوشته بودم براساس گزارش های داده شده کارهای بنیادی و اساسی در بامیان نشده است، گریدر کاری سرک های خاکی، برف پاکی زمستان توسط بیل و پارو، ساخت 50 ذخیره خانه کوچک کچالو، آنهم برای 50 دهقان، احداث 250 متر سرک خاکی و دو پلچک ( دستاورد شهرداری بامیان) و ... تغییری در زندگی مردم به شدت فقیر بامیان نیاورده است.

این مطلب اعتراض والی صاحب و برخی مقامات را برانگیخته، گفته های فوق را ایراد کرده اند.

خدا را شکر می کنم که مقامات مکرمه دسترسی به اینترنت ندارند و نوشته های این صفحه را نخوانده اند ورنه کارم هر روز به ثارنوالی، محکمه و امنیت ملی بود.

این است وضعیت آزادی بیان، تحمل انقاد در بامیان از حرف تا عمل.

۱۳۸۷ بهمن ۱۵, سه‌شنبه

پروگرام مذهبی؟

در ادامه نظرخواهی از مردم درباره برنامه های رادیویی.

عده زیادی از شرکت کنندگان گفته اند که برنامه های مذهبی را نشر کنید و اکثرا" هم گفته بودند که به رادیو بی بی سی، آزادی و صدای آمریکا گوش می دهند تا رادیوی محلی.

آقای هیل براند، ژورنالیست با تجربه هالندی گفت: رادیوهای بین المللی فوق هیچگاه برنامه های مذهبی ندارند، چطور مردمی که خواهان برنامه مذهبی اند، به آن رادیو های علاقه دارند؟ این تناقض است.

وی ادامه داد، مردم حرف دلشان را به شما نگفته اند، تقواپیشه کرده اند، اگر پروگرام مذهبی هم تهیه کنید، گوش نخواهند داد، آنها به این دلیل به بی بی سی و ... گوش می دهند که آنها خبرهای مسلکی نشر می کنند، خبرهایی که بالای زندگی مردم تأثیر دارد به همین خاطر مردم به آن رسانه ها علاقه دارند.

شما هم باید برنامه هایی نشر کنید که روی زندگی مردم تأثیر مستقیم داشته باشد.

خواست مردم از رادیو

خبرنگاران رفتند بازار و توقع مردم را از رادیوی محلی پرسیدند، جواب ها تکان دهنده بود.

یک هوتل چی: والی جلسه داشت، ... چه مشکل مرا حل می کند؟ شما باید عملکرد دولت را باید نقد کنید تا متوجه اشتباهاتشان شوند، در بیان حقایق از کسی نترسید.

فروشنده گاو: چند روز است که نوعی مرض حیوانی به گاوهای ما بسیار ضرر زده است، درباره تداوی یا وقایع آن بگویید.

- از برنامه های محلی خوشم می آید، برنامه های رادیوی شما بیشتر کاپی دیگر رادیو هاست.

یک پیرمرد: رادیو ها بیشتر به خبرهای انفجار و جنگ اولویت می دهند تا بازسازی، باید بعد از خبر جنگ، آنرا تحلیل کنید، ضررهایش را بگویید و فایده های صلح و بازسازی را.

- شنیدن مشکلات دیگران از رادیو باعث تسلی ام می شود.

- بیشتر برنامه های مذهبی، احکام دین نشر کنید.

-یک جوالی: درباره قیمتی، گرانی، فقر و حیف و میل کمک های جهانی برنامه بسازید.

رادیو برای کی؟

در ادامه نشست مسئولین رادیو های محلی هزاره جات.

استاد هالندی گفت: رادیو قالبی است برای آزادی بیان، آزادی بیان برای کی؟ برای شما ( کارکنان رادیوهای محلی ) یا مردم؟
چقدر این زمینه را برای مردم تان فراهم کرده اید تا آنها بیایند و از این طریق صدای شان را به گوش مسئولان برسانند؟

مسئولین رادیو جاغوری، مالستان، دایکندی و بامیان سرهایشان پایین بود و جوابی برای گفتن نداشتند. (جواب گزینه اول بود)
حال آنکه آنان ادعا دارند که رادیوی شان آزاد، مستقل، غیرحزبی، غیردولتی و غیر... است.