۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

آزادی بیان و محرم

چند روز پیش دوستی نظرم را راجع به گفته های ملای قریه شان که  ارزش هایی چون دموکراسی، حقوق بشر و حقوق زنان را به باد تمسخر می گیرد، پرسید.
به او گفتم آزادی بیان را باید احترام کرد، نمی شود در برابر هر سخنی موضعی گرفت، شما ( نیروهای دموکرات، فعالین حقوق بشر و حقوق زن) فعالیت تان را انجام دهید، آنها هم فعالیت خود را؛ مردم هوشیار اند و قضاوت خواهند کرد.

چون محرم است و در هر کوی و منبر روضه خوانی جریان دارد، باز هم خبرهایی از این دست دریافت کردم.

ملای منبر سرآسیاب در جمع صدها عزادار گفته است: اینجیو یعنی فساد، یعنی فسق و فجور و ...
ملای سید آباد در حضور داکتر سرابی مرکز اجتماعی زنان آرزو در اژدر (که دو هفته پیش افتتاح شد) را مرکز فساد، تبلیغ مسیحیت خوانده و تهدید کرده است که آنرا خراب خواهند کرد.
و شورای علما هم گفته که فساد و فحشا بیشتر در "بعضی کارمندان موسسات" شایع است.


من فکر می کنم که این گفته ها سوء استفاده از آزادی بیان است، اصلا" افتراء است، اگر آقایان کدام اسنادی دارند بفرمایند در محکمه پیش کش کنند که جلوی چنین فساد ها و جرایم گرفته شود ورنه ایراد سخنان بی پایه و اساس و بدون مسئولیت سخنرانی کردن در منابر و تشویش اذهان صدها عزادار خود گناهی است بزرگ و قابل تعقیب!


دوستی نظر دارد که علمای فاضل، باسواد و دانشمند هزاره جات را ترک کرده و عرصه برای تاخت و تاز عده ای کم سواد، عقده ای و ناآگاه خالی مانده است و دوستی دیگر ضعف دولت در حراست از آزادی ها به ویژه آزادی بیان را عامل این کار می داند، شما چی فکر می کنید؟

۱۳۸۸ دی ۵, شنبه

محرم و سینه زنی

دیشب علی رغم سردی هوا و ترس از شیوع آنفلوانزای نوع آ شال و کلاه کردم و رفتم سراغ مساجد قریه، آنهم وقت سینه زنی، مسجد و تکیه خانه اولی پسرک نوجوانی می خواند " زینب مضطرم الوداع الوداع"، سینه زنان اش هم معدود و عده ای طفل بودند؛

زود بر آمدم رفتم به تکیه خانه دومی، جنب و جوش زیاد بود و صف های سینه زنی هم منظم و جوانی می خواند "فاطمه بیا امشب دشت کربلا بنگر" و حدود 200 نفری سینه می زدند، یکی دو دسته مساجد هم جوار هم با علم و بیرق شان آمدند و سینه زدند، البته زنان همچنان یا در پس پرده یا غایب بودند.

بیش از سی سال است که همین نوحه ها را چه در کابل، چه در قم و چه در بامیان می شنوم، خلق الله هم بیچاره ها می آیند و این آیین را تجلیل می کنند بی آنکه تغییری در آن ایجاد کنند تا تغییری در زندگی و رفتار و کردارشان بیاید این وظیفه آنها نیست وظیفه متفکرین و روشنفکران و ... است.

۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

حق برق


دهها تن از مردم بامیان حق برق و حق آب خواستند.
نمادی از هیزم "غوزبه" را که به عنوان انرژی استفاده می کنند با خود حمل کردند.
هریکن( فانوس) و لامپ های سوخته را نیز.
تعداد جمعیت کمتر از حد انتظار بود، متدینین در منابر مشغول عزاداری بودند.

۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

برق حق ماست

قرار است فردا تظاهراتی بخاطر نداشتن برق در بامیان صورت بگیرد.

انرژی الکتریسیته حق ماست محمد اسماعیل وزیر انرژی و آب با سیاست های تبعیض آمیز خود دسترسی به این حق را فراهم نکرده است.

این وزارت هیچ پروژه انکشافی در بامیان تاکنون انجام نداده  است.

تظاهرات از طرف جامعه مدنی فردا ساعت ده صبح از مسجد رهبر شهید الی ولایت انجام خواهد شد، برای شرکت در این راهپیمایی لطفا" هریکن (فانوس) یا چراغ موشک های خویش را با خود بیاورید.

۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه

منتظری امید افغان ها

سالهایی که در قم بودم، روزهایی را بیاد می آورم که مهاجرین مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند و گاهی بگیر و ببند شروع می شد؛ آنگاه روحانیون و نمایندگان مهاجرین به خانه آیت الله منتظری می رفتند، هرچند گپ او را کسی گوش نمی داد اما باعث دلجویی و آرامش خاطر مهاجرین می شد، منتظری به پدر افغانی ها هم شهرت داشت و حتی برخی ها او را افغانی می دانستند.

منتظری در این اواخر نظریات جدیدی درباره حقوق بشر و اسلام ارایه کرده بود که گاهی مورد استفاده دوستان در برنامه های آموزش حقوق بشر در اقصی نقاط هزاره جات قرار می گرفت اما برخی کج اندیشان وابسته نظریات او را قبول نداشتند.

از صاحب نظران هموطن انتظار دارم که حق این مرد بزرگ را بخاطر حمایت از افغان ها و خدماتی که به  جامعه انسانی انجام داده است اداء نمایند.

۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

هزاره، کابینه و بی بی سی

بعد از اعلام کابینه، چند دوست را دیدم، اولین سئوالشان این بود که چند نفرشان از مردمان ما هستند؟
از این سئوال چندان خوشم نیامد، چرا باید چنین اندیشید؟ وانگهی چند هزاره ای که در کابینه قبلی بودند چه گلی را کاشتند که جدیدی ها بکارند، ممکن چند هزاره بی خاصیت باشند که بود و نبودشان در زندگی من هزاره هیچ تغییری نیاورد.

در همین فکر و خیال بودم که بخش شامگاهی بی بی سی گزارشی از "محمود کوچی" (خبرنگار بی بی سی) راکه وزای پیشنهادی را ارزیابی کرده بود نشر شد.

وی گفت دو تن از وزیران پیشنهادی جدید از "مردمان هزاره" مربوط به حزب حرکت اسلامی {وحدت مردم} محمد محقق است و دو تن دیگر از اوزبک ها مربوط به دوستم (کلمه هزاره و اوزبک را چند بار تکرار کرد) و چند وزیر دیگر را هم فقط ارتباط حزبی و سوابق کاری اش را بررسی کرد.

این گزارش چنین القا می کرد که معرفی دو هزاره و دو ازبک یک پدیده عجیب، استثنایی و ... است، قومیت دیگر وزیران هیچ مطرح نبود یا طبیعی به نظر می رسد و ...

این گزارش را من تعصب آلود، همراه عقده، نفرت و تبعیض آمیز یافتم و خیلی زیاد ناراحت شدم به چند دوست زنگ زدم و درباره موضوع صحبت کردم، باید به این خطای بی بی سی اعتراض کرد، یکی از راههایش رساندن اعتراض به خود بی بی سی است به این آدرس dari@bbc.co.uk اگر دوستان گزارش را شنیده اند و موافق اند حتما" اعتراض شان را نشان دهند من که چنین خواهم کرد.

۱۳۸۸ آذر ۲۵, چهارشنبه

نذر محرم

محرم نزدیک است و باید منبر را فعال کرد، هر خانه قریه باید 1600 افغانی نذر بدهند.

زن بی چاره علی رغم رسوم قریه، جدیدا" شغلی خارج از خانه برای خود پیدا کرده و شوهر تازه از کارگری ایران برگشته و هوای وطن به مذاق اش خوش نمی آید، دوباره می خواهد ایران برود و زن ناراضی است.

نماینده قریه آمده و فیصله ریش سفیدان را  به او ابلاغ می کند و خانواده پولی در بساط ندارد و مرد از زن پول می خواهد و زن آنقدر پول ندارد، بالاخره لت و کوب زن و اولاد شروع می شود.

به نظر شما در این ماجرا چه کسی مقصر است؟

آگاهی از قانون منع خشونت

25 تن از جوانان مرکز بامیان با شرکت در مسابقه آگاهی از قانون منع خشونت علیه زنان شرکت کردند.
این مراسم را حقوق بشر راه انداخته بود.



5 نفر از 5 قریه مرکز بامیان، یک هفته قانون منع خشونت را مطالعه کرده بودند و در حضور عده ای از مردم به رقابت پرداختند.


جوانان قریه حیدرآباد و سید آباد برنده این مسابقه شناخته شدند.
از هر گروه 6 سئوال از محتویات قانون پرسیده شد، سه نفر داور ( امور زنان، وکلای مدافع و قاضی محکمه) پاسخ ها را بررسی می کردند.

هدف آگاهی عمومی از قانون بود.

مدافعین حقوق زنان طی اقدامی غافلگیرانه تابستان امسال که پارلمان در رخصتی بود، این قانون را به امضای رئیس جمهور رساندند(فرمان تقنینی) و شاید هم می ترسیدند که وکلای به شدت محافظه کار مجلس با تصویب این قانون مخالفت کنند.

این قانون خشونت علیه زنان را تعریف کرده و آنرا جرم دانسته و به 25 مصداق آن نیز اشاره کرده و برای هرکدام جزای مشخصی پیش بینی کرده است.

۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

بابه علی یار رفت

پنج شنبه محترم علی بخش علی یار معروف به "بابه علی یار" از قومندانان مشهور دوره مقاومت به رحمت خدا رفت و در زادگاهش نیطاق یکاولنگ به خاک سپرده شد.

امروز سایت های "وحدت" و "جمهوری سکوت" را مرور کردم، آنها مطالبی در این مورد چاپ نکرده اند و من هم معلومات زیادی فعلا" از زندگی و شخصیت نامبرده ندارم.

ختم گزارش دهی

سه شنبه آخر وقت گزارش دهی امسال هم تمام شد.
گفته شد حدود 130 ملیون دالر در دو سال گذشته در بامیان مصرف شده است.
احتمالا" 60 ملیون دالر سرک یکاولنگ-بامیان و شاید هم هزینه سرک غوربند- بامیان هم شامل آن باشد و چند پرژه کوچک دیگر.

بازهم تمام سافت گزارشها بدستم نیامده تا دقیق تر مطالعه کنم و آنچه تازه و جدید است برایتان بنویسم، چون دو روز گذشته نزدیک بود بروم زیر تیغ جراح شفاخانه که فرار کردم.

بیرون کشیدن حقایق از راست و دروغ ها از بلوف ها و شانتاژها تبلیغاتی مسئولین گزارش جالبی خواهد بود که سعی می کنم، آنرا انجام دهم، سرابی را آدم خوبی یافتم که بدنبال شفافیت و نو آوری است اما برخی مسئولین کم کارند و تنبل و احیانا" سوء استفاده چی.

هیچ کس هم یخن مسئولی را به علت دروغ پردازی، سوء استفاده و ... نگرفت و هیچ سئوالی خواب آنها را پریشان نکرد، همگی خوشحال بودند و احساس سربلندی می کردند! اندک سئوالات خبرنگاران هم با پاسخ ها کنایه آمیز و حرافی جواب داده شد.

سرابی به دنبال پیشنهاد بهتری بود برای عرضه گزارشات امسال، از رسانه ها کمک می خواست، هرچند من سال گذشته گزارش دهی را نقد کرده بود و راههایی را نشان داده بودم اما گویا آنها در حافظه نمانده بود،

امسال هم به وی گفتم اگر تمام این گزارشات پاورپاینتی در مجله ای در تیراژ زیاد چاپ شود و در دسترس عموم مردم ولایت قرار گیرد بهتر است، خوشحال شد و خواهان همکاری ام گردید ( در اینجا اگر طرح و پیشنهاد دادی خودت در غم می مانی!)

۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

آموزش افراطی گری

دیروز از رادیوی آزادی صدای یکی از دانشجویان پوهنتون اسلامی ننگرهار را شنیدم که قطعنامه ای را در محکومیت کشتار غیر نظامیان لغمان می خواند.
او آمریکایی ها را اشغالگر، صلیبی گفته و خواهان خروج آنها بود.

اما دوست عزیز، سال گذشته که "براداران طالب" جوان های لغمانی را سر برید چرا با آنان همدردی نکردید و بر قاتلین اش لعن نفرستادید.

کرزی صاحب شما که می گویید بر آموزشگاههای تروریستان باید حمله کرد و ...، آیا این مرکز دانشگاهی افراطی گری و تعصب و ... را آموزش نمی دهد؟

۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

گزارش دهی -2

امروز روز دوم کنفرانس گزارش دهی بود، انکشاف دهات، زراعت، انکشاف شهری گزارش بخش های انکشافی و زیربنایی را دادند.

و مردم بازهم مثل دیروز خاموش بودند، گزارش در اسلاید و پاورپاینت در جدول و نمودار بصورت سریع ارایه می شد و اندک نمایندگان حاضر هم که سواد نداشتند و ...، نماینده یک موسسه از کیفیت خراب تعمیر یک مکتب سئوال کرد، والی صاحب ناراحت شد و گفت مردم باید از موسسات و دولت سئوال کنند نه موسسات از دولت!، او را نگذاشت که پاسخ خود را دریابد.

البته من هم معتقدم که جلسه حاضر باید به مردمی که از ولسوالی ها آمده اند جرأت و انگیزه داد تا یخن دولت را بگیرند و دولت باید از مردم و جامعه مدنی در هراس باشند ( که متأسفانه جامعه مدنی بامیان خواب اند و اکثرا" تجارت پیشه اند تا جامعه مدنی!!)

بدلیل پاره ای گرفتاری ها نتوانستم تمام رویدادها را تعقیب کنم کوشش می کنم از دوستان دست اندر کار کنفرانس سافت موضوعات ارایه شده را گرفته و مهمترین هایش را روزهای آینده نشر کنم.

در پایان امروز داکتر صاحب سرابی با اندوه و تأثر از عدم همکاری وزارتین انرژی و آب و ترانسپورت در قسمت ایجاد بند برق، برق شهری ساحه مرکز و انتقال میدان هوایی که حالا در مرکز شهر واقع شده و آبستن حوادث خطرناک است یاد کرد؛

سرابی گفت: به قول مثل معروف "تیاغ ام سوزن گشته و کفشم پوست سیر" از بس که پیش خان صاحب و وزیر ترانسپورت رفته ام اما ...!!

دلم برای بیچارگی مردم و دست کم گرفتن والی از سوی آنان به درد آمد، باید جواب این بی حرمتی را داد اما چگونه؟

۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

پنجمین کنفرانس گزارش دهی

پنجمین گزارش دهی دولت محلی به نمایندگان مردم امروز دایر گردید. این کنفرانس تا دو روز دیگر ادامه دارد، امروز بخش معارف، مصونیت اجتماعی و صحت گزارش های خود را ارایه کردند.

تعداد زیادی از مقامات دولتی از مرکز و تمام ولسوالی ها، نمایندگان موسسات و نمایندگانی از ولسوالی ها در این مراسم شرکت داشتند.

رئیس صاحب ها بدون کدام چالشی گزارش ارایه کردند و مردم هم گوش کردند و سئوالی مطرح نکردند، یکی دو سئوال را خبرنگاران مطرح کردند که سئوال یکی از خبرنگاران درباره کیفیت پایین تحصیل در دانشگاه و واسطه بازی در تقرری اساتید جدید، آمپر یوسفی رئیس دانشگاه را کمی بالا برد.

اما خلاصه آنچه گفته شد:
معارف:
109 هزار شاگرد در بخش تعلیمات عمومی  ( 63 هزار پسر، 46  هزار دختر)، 18 شاگرد را برای بورسیه پاکستان و هندوستان روان کرده ایم، یک شاگرد را در لیسه افغان ترک کابل!، 303 مکتب داریم، 6 تای آن را امسال جور کردیم، جمع سواد آموز، تربیه معلم، دارالعلوم، لیسه مسلکی و تعلیمات عمومی 147 هزار نفر تحت آموزش داریم.

سال گذشته از 1200 نفری که در کنکور امتحان دادند فقط 41 نفر بی نتیجه ماند در حالی که کابل از 26000 نفر شرکت کننده 18000 نفر بی نتیجه بودند و امسال 1500 نفر شرکت کرده که نتیجه آن هنوز معلوم نیست.


دانشگاه:
بیش از 2 ملیون دالر بودجه انکشافی را امسال مصرف کرده یا در حال مصرف هستیم ( ساختمان دانشکده تعلیم تربیه 95%، زراعت 75%، لیلیه پسران 45% تکمیل شده اند)، کتابخانه ما بیش از 15000 جلد کتاب دارد، 10 استاد ما ماستر است ( 6 تای آن امسال از بورس برگشته )، 2 استاد برای بورس دکترا روان کرده ایم، 21 استاد فعلا" مشغول تحصیل در دوره ماستری اند ( در آمریکا، آلمان، هندوستان و ایران).

قرار است دانشکده علوم و دانشگاه شبانه را در آینده فعال کنیم، البته بستگی دارد به مدیریت جدید وزارت تحصیلات عالی.


صحت:
فقط 20% جمعیت بامیان که شامل 425 قریه می گردد بیش از 4 ساعت به مراکز صحی دسترسی ندارند که برای آنها مراکز سیار با آمبولانس معیاری ایجاد کرده ایم.
73 مرکز صحی با 34 آمبولانس، 1432 نفر پرسونل ( 46 داکتر (10زن)، 126 پرستار، 115 قابله و ...) مشغول ارایه خدمات صحی هستیم.

بامیان سال گذشته نمره اول را در ارایه خدمات صحی در سطح کشور بدست آورد.
مرکز تلی مدیسن ( تشخیص اینترنتی ) در شفاخانه بامیان سال گذشته 225 خدمت را ارایه کرده است و 22 کنفرانس را دایر کرده است، حدود 12ملیون دالر امسال در بخش صحت سرمایه گذاری شده است.


غیبت دو رئیس:

رئیس اطلاعات و فرهنگ به جرم اختلاس تحت پیگرد قرار داشته و فراری است و شرکت نداشت که والی صاحب گفت وی دزدکی چند بار آمده و حاضری خود را امضا می کند و فعلا" در کابل با موتر دولتی چکر می زند.

رئیس صاحب کار هم جوانی است که بدون هماهنگی با والی از مقام وزارت حکم آورده و چند ماهی است که از سوی ولایت به رسمیت شناخته نشده و والی رئیس سابق را رئیس می داند، این کشمکش چند ماهی است که ادامه دارد، در جلسه امروز هیچکدام اشتراک نداشتند.


پاور پاینت:
امسال نیز تمام گزارشات بصورت پاور پاینت تهیه شده، رئیس صاحب معارف اسلاید گزارش خود را با ترانه معارف شروع کرد، آنقدر عکس خود را در افتتاح پروژه ها در اسلاید جای داده بود که آخر سر خودش نیز از قیافه تکراری خودش خسته شده بود.


چک چک:
بعضی از رئیس صاحب ها با عوامل شان تفاهم کرده بودند که در مقاطعی چک چک کنند که بقیه هم زورکی چک چک می کردند.

حضور کمرنگ زنان:
از جمع بیش از 150 نفر به زحمت تعداد زنان به اندازه انگشتان هر دو دست می رسید ( به شمول والی و رئیس دفتر و سه نفر از ریاست امور زنان).


۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

فرصتی جدید

بالاخره انتظارها به سر رسید و اوباما استراتژی جدید اش را اعلام کرد.
عواقب، پیامد، فایده ها، ضررها و ... را تحلیل گران و مفسران باید بگویند.

حق آمریکا و هر دولت دیگر است که اول منافع ملی خودش را در نظر بگیرد، آنچه من می فهمم این است که منافع ملی ما هم می تواند در راستای این منافع آمریکا در این استراتژی جدید دیده شود.

فرصتی جدید بدست آمده است تا با تکیه بر علم و دانش بر بازسازی کشورمان کوشا باشیم، امورات را به دست خود بگیریم و چند صباحی بدون تهدید و قتل عام و نسل کشی به حیات خویش ادامه دهیم.

کمک برای شناسایی

دوست درمندم جناب بصیر آهنگ در وبلاگ اش، خواهان کمک برای شناسایی 35 مهاجرکمپ پاترای یونان شده است، ظاهرا" تسهیلاتی برای آنها فراهم شده است ادامه مطلب در اینجا بخوانید.

۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

عید و برف

برف باری روز چهار شنبه هفته گذشته، عید و چهار روز رخصتی را به کلی به گل و یخک زد.
بعضی ها می گویند که این برف غافلگیرانه بود اما به نظر من چنین نیست، سرما و برف در زمستان از ماه قوس شروع شده تا ماه ثور ادامه دارد.

شاروالی بی خیال بامیان از عهده پاک کردن دو کیلومتر سرک پخته از برف بر نمی آید، لااقل می توانست ریگ نرم یا نمک بپاشد تا سرک به اصطلاح شیشه ای نشود و باعث صدمه دیدن مردم و وسایل نقلیه نگردد  اما کو مدیریت!!

کاری که خوب بلد اند، چور و چپاول است، نمره شهر جدید را به قیمت گزاف بفروشند، از ریگ دریا، دکان دارها و ... مالیه بگیرند و بزنند به جیب و ...

۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

ازدواج اجباری

(خانواده اولی) مادر چند سالی است که فوت کرده دخترک 15 ساله است و درس می خواند و 5 خواهر و برادر کوچکتر هم دارد و پدر پولی هم ندارد تا زن بگیرد.

(خانواده دومی) به  پدر پیشنهاد می شود که دخترت جوان شده به فلانی که زن اش مرده است بده و دخترش را برای خودت بگیر، این پدر زن هم دارد و روزگارش هم بد نیست اما دخترش اصلا" راضی نیست.

معامله انجام می شود، پدر ها خوشحال اند و دخترک اولی هم کمی راضی است، چون هم پدرش صاحب زن می شود و هم خودش از رنج یتیم داری خلاص می شود اما دختر دوم برای چی راضی باشد، البته سن پدرها دور و بر 50 است.

و ملا صاحب هم پیش قدم بوده و نکاح هم خوانده و حالا خودش رفته قم!

دخترک دوم خیلی نگران است، می گوید:عروسی نزدیک است، کمک ام کنید ورنه خودشی می کنم.

البته جای خوشوقتی است که قانون مبارزه با خشونت علیه زنان هم توشیح شد، برای پدرها هم جزاء پیش بینی شده و هم برای عاقد.

این قضیه در حال کار است، انکشافات بعدی را هم برایتان خواهم نوشت ( البته نام و نشانی را نخواهید )

اختلاس در دایکندی

جماعتی از دوستان خبرنگار بامیانی را یوناما برده است دایکندی که از ... گزارش تهیه کنند( دست شان درد نکند)
والی دایکندی گفته که یک شرکت راه سازی 70 لک دالر ( هفت ملیون ) را اختلاس کرده!!

هرچند که والی صاحب هم از پوست پاک نیست ولی تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها!

اگر این جماعت خبرنگار هیچ دستاورد دیگر هم نداشته باشند، افشای این خرد و برد کمک بزرگی است برای مردم محروم دایکندی.

تغییر

دیروز با دوستی صحبت می کردیم، گفته شد که برخی رسانه ها مثبت اندیش نیستند، دائما" از زمین و زمان خرده می گیرند به مردم امید نمی دهند، از پیشرفت ها و تغییراتی که در زندگی مردم رخ می دهند گزارش نمی دهند.


کمی فکر کردم، حرف هایش بجا بود، برخی وقت ها من هم در اینجا به این مرض گرفتار می شوم.

هفته گذشته هفت پروژه در سیغان افتتاح شد، سیغان یکی از ولسوالی هایی بامیان است که عمدتا" تاجیک نشین است ولی هزاره ها هم حداقل یک چهارم این ولسوالی را تشکیل می دهد، افتتاح ساختمان اداری ولسوالی مهمترین آن بود، ساختمان چهار ولسوالی دیگر طی چند سال اخیر ساخته شده بود، تا حالا ولسوالی ها فاقد تعمیر بوده اند!!


یونسکو هم دو مرکز آموزشی در حیدر آباد ساخته، حیدر آباد در مرکز بامیان قرار دارد که بیش از 500 خانواده در آن زندگی می کنند، ساختمان دو مکتب و یک کلینک هم بطور اساسی جدیدا" ساخته شده و آب لوله کشی هم پارسال از دره دوکانی کشیده شده و برق آبی هم دو سال پیش، حال آنکه در زمان طالبان اکثر این خانه ها خراب و سوختانده شده بود.


یک موسسه دیگر بنام دافکو نیز سیستم تصفیه شنی آب را برای مردم یک قریه آموزش داده و برایشان ساخته است، توضیحات بیشتر را در زرد سنگ  بخوانید، بامیان با آنکه آبهای جاری و چشمه سارهای فراوان دارد اما فاقد آب صحی (بهداشتی) است.

۱۳۸۸ آبان ۲۸, پنجشنبه

اطفال و سوء استفاده

دیروز روز جهانی مبارزه با سوء استفاده از اطفال بود.
وضعیت اطفال ما در این زمینه خیلی قابل تعریف نیست.
اینکه دولت ما در این زمینه تعهدات خود را انجام داده اند یا نه هم قابل تعریف نیست.

هفته گذشته یکی از همکارانم از معادن ذغال سنگ کلیچ و اشپشته کهمرد دیدار کرده بود، صدها طفل در این معدن مشغول کارند و قرادادی هم راضی اند و مقامات محلی هم در این زمینه هیچگونه تدبیری ندارند.

عکس زیر یکی از این کارگران کوچک را نشان می دهد


۱۳۸۸ آبان ۲۶, سه‌شنبه

امتحان و معلم

یکشنبه بیش از 400 معلم چهارده پاس و لیسانس از سراسر ولایت بامیان آمده بودند که امتحان بدهند تا معاش شان بالا برود.
5% شان هم را زنان تشکیل می داد.

از بین 3000 معلم، 400 نفرشان تحصیلات عالی دارند، برایم جالب بود، تاکنون تصور نداشتم که این همه معلم با تحصیلات عالی در بامیان داریم، البته علی رغم این آمار و برگزاری صدها کورس ارتقای ظرفیت، ورکشاپ، سمینار زمستانی و ... کیفیت آموزش در مکاتب خیلی خراب است.

گاهی که به رفت و آمد دانش آموزان به مکاتب می نگرم که با چه شوقی علی رغم سختی ها و طی کردن راههای طولانی  به مکتب می روند و عدم جدیت معلم صاحب ها در تدریس، حاضر نشدن در مکتب، بی سوادی معلم ها  و ...فکر می کنم این رفت و آمد ها هدر رفتن وقت است و ظلم است و خیانت.

اما فکر نمی کنم صرف با اخذ امتحان، آنهم در مدت چند ساعت بتوان سواد، وجدان و ... معلم را محک زد و برایش مزد تعیین کرد، وانگهی این فقط اندکی بیش از ده درصد معلمین است، معلمین دیگر که زیر 12 هستند و مشکلات زیادتر در تدریس دارند، چی کار باید بکنند؟

نکته دیگر که بسیاری از این معلم صاحب های 14 پاس همان کسانی اند که سال گذشته از تربیه معلم بامیان و سال پار از کورس زمستانی دانشگاه بامیان فارغ شده اند، آنها هم باید امتحان می دادند، یعنی سیستم به آموزش دو سال پیش خود نیز شک دارد!

۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

سباوون

وحید الله سباوون نماینده کرزی برای حل مشکل کوچی ها دیروز بعد از برگشت از لعل و سرجنگل به بامیان آمده بود تا نظر کلان های هزاره را راجع به حل مشکل کوچی ها و هزاره ها جویا شود.

کلان های هزاره بامیانی جمع نشده بودند و قرار شد در 14 قوس بار دیگر به بامیان بیاید.

وی در جلسه ای با حضور ریش سفیدان لعل و سرجنگل نظرات آنها را راجع به کوچی ها شنیده است.
سباوون امسال خیلی زود موضوع کوچی ها را در آجندای کاری اش گذاشته است، خدا کند که مردم بهسود هم پیام سباوون (نماینده کوچی ها و کرزی) را شنیده باشند و آمادگی برای جواب داشته باشند، هرچند که چشمم آب نمی خورد.
خدا به خیر کند.

۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

فساد داخلی یا خارجی؟

یک خارجی در رأس یک موسسه آمده است که کار کند، کارهایی واقعا" قابل توجهی هم کرده است اما رئیس صاحب ها از کار او راضی نسیتند تا می توانند سنگ اندازی می کنند به مکالمه یکی از آنها گوش کنید.

" بامیان از لحاظ ... در سطح کشور مقام اول را دارد، آمار سروی شما، آنهم از مرکز بامیان با آمار ما هیچ مطابقت ندارد، اگر این آمار را رسانه ها یا دونر شما بشنوند، آبروی شما خواهد رفت !!".

البته من که از روش جمع آوری و مطالعه این موسسه آگاهی دارم، آمار آنها اشکالی ندارد، اما موقف رئیس صاحب و تیم اش در خطر افتاده است.

و چندین رئیس صاحب دیگر هم آمده اند و اشکال تراشی های بی خودی می کنند تا از خارجی سهم خود را بگیرند ولی خارجی به آنها باج نمی دهد.

و چون پروژه های این موسسه با پول و خرید زیاد سروکار دارد چند تن از کارمندانش نیز سهم خود را جدا کرده اند و خارجی مجبور شده است با آنها خداحافظی کند.

خارجی گفته است من دارم دیوانه می شوم.

اصلا" ما خوش نداریم کسی بیاید و برای ما کار صادقانه انجام دهد شما بگویید در این فساد سهم خارجی زیاد است یا داخلی؟

۱۳۸۸ آبان ۱۸, دوشنبه

انفلوانزای خوکی

امروز صبح رادیوی آشنا از قول وزیر صاحب صحت عامه نقل قول کردند که انفلوانزای خوکی در بامیان هم دیده شده است.

بامیان شهر کوچکی است و خارجی ها هم رفت و آمد زیادی دارند و داخلی ها هم چندان که پیشگیری را رعایت کنند، نمی کنند و شفاخانه و داکتر صاحب های بامیان هم یک کمی اهمال کار هستند، نمی دانم که در برخورد با این واقعه چه خواهند کرد.

به هرحال می ترسم که این بیماری همه گیر شود و ...

۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

رئیس جمهور

دیروز حوالی ساعت چهار که به خانه رفتم، دخترکم سر صفه آمده و با هیجان خبر رئیس جمهور اعلان شدن کرزی را به من گفت، او این خبر را از تلویزیون تمدن شنیده بود، مکتب الهه بخاطر شیوع انفلوانزای خوکی از امروز به مدت سه هفته تعطیل است. ( البته برخی بدبینان تعطیلی مکاتب و دانشگاهها را نه بخاطر انفلوانزا بلکه بخاطر اعلان پیروزی کرزی می دانند)

از چند جهت خوشحال شدم، بالاخره باید این جنگ قدرت تمام می شد، حالا از هر طریق می شد یک مشروعیت باید داده می شد، چه بهتر که راه کم خرج تر برگزیده شد.

روز گذشته در بازار قیمت دیزل 55، پطرول 50 و گاز به 70 رسیده بود، خوب بازار آزاد است، بحران انتخابات است و مثل همیشه شاروال بامیان خواب است.

حالا فکر می کنم که نتیجه معلوم شد، کشورهای بزرگ هم با اما و اگر به برنده تبریک گفتند و شاید خط و نشانی به بازنده کشیده باشند، خدا کند که قیمت های سوخت در این سرمای جانسوز کاهش پیدا کند و و و ...


۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه

8 صبح

دیروز ساعت چهار بعد الظهر روزنامه هشت صبح برای اولین بار در بامیان بدستم رسید.
هشت صبح نوشته است من بعد این روزنامه را هر روزه در بامیان در دسترس علاقه مندان خواهد رساند، باشد تا چنین باد.

ورود روزنامه هشت صبح را به شهر تاریخی پرآوازه اما  محروم از رسانه بامیان خوش آمد می گویم، هرچند در این اواخر چند مجله دیگر نیز در بامیان به طور مرتب به نشر می رسد که شامل گاهنامه جنبش جوان، ماهنامه سیمای بامیان و جدیدا" آیینه بامیان می باشد که هرچند از مطالب اقناع کننده و مفید بری هستند اما روزنه ای است بنام رسانه که جای شکرش باقی است.

۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه

کنکور 88

کنکور امسال هم دیروز و پریروز برگزار شد.
1800 داوطلب از دو ولایت بامیان و دایکندی، 1400 از بامیان و بقیه از دایکندی، حدود 300 دختر که 50 تای آنها از دایکندی بودند.

حضور داوطبان دایکندی به ویژه دختران نسبت به سال گذشته خیلی کم بود، اما چرا؟
من هم جوابی پیدا نکرده ام، برادر عزیزم موسی محمدی به یکی از زاویه های این مطلب اشاره کرده است و داود جان هم به زاویه ای دیگر.

۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

سفیر آمریکا


سفیر صاحب دیروز آمده بود بامیان، البته اینبار با خانم شان (چن)، خبرنگاران را هم به کنفرانس فراخوانده بودند، از صحبت هایش چیز جدیدی نیافتم.

گفت که برای دیدار با متحصنین پارک صلح بامیان آمده است.
چند جوان بامیانی چند روزی است که در پارک صلح بامیان تحصن کرده بودند و از اوباما ( برنده جایزه صلح نوبل امسال) می خواستند که جنگ را در افغانستان متوقف کنند.
ظاهرا" این کارها را آقای حکیم خان (یانگ) یک تبعه سنگاپور و فعال صلح رهبری می کرده است.

و سفیر صاحب گفت ما تا حالا 30 ملیون دالر در بامیان مصرف کرده ایم و نیوزلندی ها 15 ملیون و سنگاپوری ها 3 ملیون و رفتند تا ساختمان تازه ساز بخش اطفال شفاخانه بامیان را افتتاح کنند، البته این ساختمان چند بار دیگر نیز با شرکت مقامات دیگر باردیگر افتتاح خواهد شد.

۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

کنکور آزمایشی

کانون تفاهم که یک نهاد دانشجویی است، دیروز کنکور آزمایشی را برای داوطبان کنکور بطور رایگان برگزار نمود.

بیش از 500 داوطلب در لیسه ذکور بامیان، آمادگی خود را برای شرکت در امتحانات کنکور امتحان کردند.

قرار است روز پنج شنبه امتحان کنکور در زون بامیان ( بامیان و دایکندی ) برگزار گردد.
 



اولین برف زمستانی هم شب گذشته رشته کوههای بابا را سفید پوش کرد و امتحان کنکور در سرمای زمستان نمی دانم چطور برگزار خواهد شد و کسی هم نیست به برگزاری کنکور در این هوای سرد و جمع شدن محصلین از نقاط دور دست در یک جای اعتراض کند.


۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

کنکور

چند روزی است که شهر بامیان، شهری که یک سرک دارد شلوغ شده است، دختران و پسران جوان از ولسوالی های بامیان و ولایت دایکندی آمده اند برای کنکور.

چهره شهر دگرگون شده است و روزهای آینده کنکور در دانشگاه بامیان برگزار خواهد شد.
سال گذشته داکتر ستیغ نماینده دایکندی قول داده بود که تلاش خواهد کرد کنکور برای ولایت دایکندی در همانجا برگزار شود، اما ظاهر" چنین نشده است.

هوای بامیان چند روزی که خیلی سرد شده است و شب ها آب های ایستاده را خوب یخ می زند، نمی دانم صدها داوطلب کنکور شب ها را در کجا می گذرانند.

۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

انجینر پشتون

روز پنج شنبه انجینر پشتون وزیر انکشاف شهری همراه هیئتی مسلکی به بامیان آمدند.
خبرهای این این رویداد را برادر عزیزم موسی محمدی و دوست گرامی ام جواد مشعل پوشش داده اند.

انجینر پشتون دو سال پیش در کنفرانس انکشافی بامیان دیده بودم، به مهمانان آن کنفرانس پیشنهاد می کرد که دفعه دیگر که به بامیان می آیند با دستان پر بیایند، نشود که مردم شما را مسخره کنند که بازهم آمدی؟
او در کنفرانس انکشافی پارسال نیامده بود.

خدا کند که انجینر پشتون امسال با دستان پر آمده باشد و مصداق این سخن مردم بامیان نباشد.

مهجوریت کتاب



نصرالله چند ماهی است که یک غرفه کتابفروشی در ابتدای بازار بامیان افتتاح کرده است.
او از عدم فروش کتاب در بامیان خیلی شکایت می کند، می گوید هفته ای یک کتاب به زور می فروشم، کتابهای شریعتی، هزاره شناسی، فرهنگ لغت و ...، آنهم کهنه و نسخه قدیمی داشت.

او قبلا" در بهسود کتابفروشی داشت، وضعیت کتابفروشی در آنجا را بهتر می داند.
از او نام اش را پرسیدم، گفت: نصرالله، گفتم پیشوندی چون کربلایی، حاجی، زوار یا تخلص نداری؛ گفت: الحمدلله ندارم.

با تعجب گفتم ایران نرفته ای؟
گفت: رفته ام اما سنگ، خشت و آهن را زیارت نکرده ام!!!
و ادامه داد در زمانها جنگ در بامیان در بخش فرهنگی حزب وحدت کار کرده ام از همان زمان به من می گفتند "انجینر نصرالله".

گفتم انجینر صاحب مهجوریت کتاب و کتابخوانی در زمانه فعلی همه گیر شده است، هفته پیش در جاغوری ( مرکز فرهنگی هزاره جات) هم که بودم، عده زیادی از روشفکران آنجا از جمله سخیداد هاتف از برافتادن رسم کتابخوانی شکایت داشت، شاید گناه تکنولوژی معلوماتی و دیجیتالی باشد.

۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

با تلویزیون فارسی بی بی سی



حدود یکماه پیش ناجیه غلامی خبرنگار و نطاق موفق افغانی تلویزیون بی بی سی با من تماس گرفت که می خواهد درباره وبلاگ نویسی در بامیان فیلم مستند تهیه کند.
او مرا و وبلاگ ام را در جستجوی گوگل پیدا کرده بود، برایش جالب بود که در بامیان، منطقه ای محروم کسی رویدادهای بامیان را با جهانیان شریک می کند.

بالاخره روز گذشته با من مصاحبه کرد از چگونگی راه اندازی وبلاگ، هدف نوشتن و ... پرسید.
از بتول محمدی- طلسم معجزت- هم فیلمی مستند تهیه کرد، ناجیه و همکارانش از شوق زندگی و تلاش بلاگر های بامیان غافلگیر شده بودند.

او از یکی دو بلاگر دیگر در هرات و کابل هم در این مستند فیلم گرفته است، این مستند شاید چند ماه دیگر آماده نشر از تلویزیون فارسی بی بی سی شود.

توانستن








حبیب را در آشیانه سمر (محل نگهداری اطفال یتیم و بی سرپرست) دیدم، او از وقتی که بدنیا آمده دست نداشته و توانسته است با پاهایش مشکلات اش را حل کند او از این وضعیت راضی بود.
حبیب امسال صنف دوازده است و می خواهد در کنکور شرکت کند و رشته حقوق را بخواند.

  مسئولین آشیانه دغدغه دارند که شاید سهولت هایی برای حبیب در کنکور فراهم نشود اما حبیب برای من نوشت " ما می توانیم".

۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

دیدنی های جاغوری


شفا خانه شهدا در سنگ ماشه- مرکز جاغوری که توسط داکتر سیما سمر در زمین شخصی اش درست شده است

پل آوو برده در سنگ ماشه که گفته می شود در زمان امیر عبدالرحمن جلاد 40 یا 70 دختر جوان اسیر هزاره خود را به این دریا انداخته و همگی کشته شده اند
شاگردان لیسه عالی پاتو در جنوب غرب جاغوری
شاگردان مکتب لیسه هوتقول انگوری- جاغوری
ساختمان تازه ساخت ولسوالی (ولایت) جاغوری
باغ انگور، اکرم خان یاری

خانه ای در منطقه داود - ناوه، انگوری
منطقه ترغی - پاتو مرز بین زابل و جاغوری، اینجا حدود 70 نفر از اسیران هزاره توسط کرنیل فرهاد یکی از فرماندهان جنایتکار امیر عبدالرحمن سفاک زنده به گور شده است، این داستان را خلیفه صفدر به نقل از ملا محمدعلی که 120 سال عمر داشته و سی سال پیش فوت کرده شنیده و برای ما و استاد یزدانی حکایت کرد.
( تصویر زیر)

۱۳۸۸ مهر ۲۵, شنبه

دوستان وبلاگی

در جاغوری که بودم شنیدم سخیداد هاتف صاحب امتیاز رهانه نیز مدتی است در زادگاه خود می باشد و به سمینار هم دعوت شده است، خوشحال شدم که وی را ملاقات خواهم کرد.

هاتف با نظرات رهگشا و سازنده خود در این وبلاگ مرا مدیون خویش نموده است، وی را ندیده بودم، فقط از طریق اینترنت و وبلاگ آشنا شده ایم و سمینار بهانه خوبی بود برای دیدن همدیگر.

هاتف در سمینار هم سخنان ارزشمندی گفت که ان شاء الله بتدریج منعکس خواهم کرد از نوشته های من هم تعریف و تمجید کرد و گفت تا یک ماه دیگر باز رهانه را فعال خواهد کرد.


این عکس را با هاتف ( نفر اول سمت چپ تصویر)، استاد حاجی کاظم یزدانی و یکی دیگر از دوستان، پریروز در یکی از مناطق باستانی ناوه انگوری - جاغوری انداخته ام.


یکی از فواید جهان مجازی وبلاگ یافتن دوستان هم نظر است که هاتف یکی از آنها برای من است و یکی دیگر آن هم ناجیه غلامی است که قرار است فردا به بامیان بیاید و با من ملاقات کند و برای تلویزیون فارسی بی بی سی گزارش تهیه کند.

گفتمان حقوق بشر در جاغوری

سمینار سه روزه ای بنام گفتمان حقوق بشر در ولسوالی جاغوری برگزار گردید
این سمینار از تاریخ 19 الی 21 میزان در سالن تربیه معلم فیض محمد کاتب هزاره دایر گردیده بود.
این برنامه را دفتر ساحوی بامیان کمیسیون مستقل حقوق بشر برگزار کرد.

در این سمینار بیش از صد نفر از علماء، متفذین، معلمین و کارمندان دولتی از تمام مناطق جاغوری ( ناوه انگوری، داود، زیرک، پاتو، لومو، بابه، سنگ ماشه، غجور، اولیاتو و ...) اشتراک کرده بودند.

حاجی کاظم یزدانی، مورخ و عالم دینی، صادق علی یار محقق علوم دینی، علیرضا روحانی ماستر حقوق بشر و استاد موسسه آموزش عالی کاتب، سخیداد هاتف روشنفکر و عبدالاحد فرزام رئیس دفتر ساحوی بامیان درباره تعامل حقوق بشر و اسلام، حقوق بشر و تفکر محلی و ... سخنرانی نمودند.



۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

سرک سنگی

در مرکز جاغوری (سنگ ماشه) هستم، سه سال پیش هم در جاغوری آمده بودم، حالا تعمیر قومندانی امنیه در محل ولسوالی قدیم در بصورت پخته واساسی با برج و بارو در حال تکمیل شدن است، ساختمان ولسوالی تکمیل شده است و سرک جاغوری و مالستان بصورت درجه دو در حال کار است.

دارالمعلمین جاغوری در منطقه غجور (نزدیک مرکز)فعال است و چند ساختمان شخصی هم اضافه شده است، از همبستگی ملی همچنان خبری نیست و تنها شفاخانه اینجا هم که موسسه شهدا اداره می کند در فکر خودکفایی است و راههای منتهی به غزنی هم در کنترل طالبان است و تنها راه نسبتا" امن مسیر ناهور- بهسود- آجگگ- شیبر-غوربند-پروان- کابل است، یعنی سه ولایت را باید طی کرد و سه شب را در راه می بایست خوابید تا به کابل رسید.

اما نکته جالب، دیروز پروژه سنگ فرش کردن سرک سنگ ماشه بود که در حال شروع بود به همکارم که از همین منطقه است گفتم برو مانع شان شو و بگو سرک سنگی در بامیان نتیجه نداد بجایش فکری دیگر کرد اما سنگ فرش کردن سرک هم چنان ادامه داشت.

۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

سمینار گفتمان حقوق بشر در جاغوری

قرار است سمیناری سه روزه از 18 الی 20 میزان بنام " گفتمان حقوق بشر و اسلام" در مرکز جاغوری برگزار گردد
بدین منظور عازم جاغوری هستم و چند روزی آنجا خواهم بود
اگر به اینترنت دسترسی داشتم گزارش هایی از جاغوری برایتان خواهم داشت

و از جاغوری اگر دوستانی تمایل به شرکت در این سمینار دارند می توانند به شماره تلفن اینجانب زنگ زده و هماهنگ نمایند.

تحقیق گور های دسته جمعی

روز گذشته محترم یارمند رئیس مبارزه با جرایم جنگی وزارت داخله برای تحقیقات روی گورهای دسته جمعی وارد بامیان گردید.
وی ابتدا از گورهای دسته جمعی منطقه قره خوال قریه کوی کینک یکاولنگ دیدن کرد.

تیم همراه اش در این سفر منطقه را تثبیت کرده و عکس هایی گرفتند،  هفت جمجمه از نزدیکی پسته سید لم لم ( یکی از قومندانان جهادی ابتدای انقلاب) توسط دستگاههای راهسازی شرکت سرک سازی کوریایی کشف گردیده بود.

این تیم امروز تحقیات خود را در گورهای کشف شده در شهر جدید بامیان ادامه دادند و بعدا" تحقیقاتی را به هدف شناسایی مقتولین انجام خواهد داد
از مقتولین تاکنون هیچ سرنخ یا نشانی بدست نیامده است.

۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

سیما سمر و موفقیتی دیگر

داکتر سیما سمر رئیس کمیسیون مستقل حقوق بشر که عمر خود را صرف خدمات انسان دوستان کرده است بار دیگر موفق به دریافت عالی ترین نشان افتخاری کانادا شده است.

این موفقیت داکتر را به همه آنانی که خود را وقف خدمت به انسان و انسانیت نموده اند تبریک می گویم.

صعود به قله شاه فولادی

دیروز دهها تن خارجی و داخلی با دعوت و هماهنگی یوناما بمناسبت روز جهانی صلح به قله شاه فولادی صعود کردند.
رشته کوه بابا در جنوب بامیان قرار دارد و شاه فولادی بزرگترین قله آن که ارتفاع اش بیش از 4000 متر از سطح دریا است در این رشته کوه قرار دارد.

متأسفانه دیروز بدلیل کوچ کشی و ... نتوانستم همراه این تیم باشم، عکس زیر را که یکی از دریاچه های طبیعی برفراز قله شاه فولادی رشته کوه بابا را نشان می دهد از یکی از دوستان که همراه این تیم رفته بود گرفته ام، بقیه عکس های این رویداد را در اینجا ببینید
.

.

به قرار شنیده ها عده زیادی نتوانستند تا قله کوه که چندین حوض طبیعی آب می باشد خود را برسانند و عده ای با راهنمایی راهنمایان محلی و مدد مرکب و اسب موفق شدند، برای حدود بیست راهنمای محلی هم کار و کاسبی ایجاد شده بود.

دره فولادی که قله شاه فولادی در امتداد آن قرار دارد از مناطق زیبای طبیعی مرکز بامیان قرار دارد
.

۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

روز صلح

دفتر یوناما طی کمپاینی وسیع فراخوان داده است که "شما برای روز صلح چه می کنید؟" این سئوال را من هنوز نتوانستم جواب بدهم.
ما که صلح را دوست داریم، برگزاری همایش های صلح در مناطق هزاره جات که نشان داده اند، صلح خواه هستند و صلح را هم دوست دارند به نظر من کار عبث خواهد بود.

باید این مراسم های سمبلیک در مناطق که جنگ است برگزار شود.
هرچند در بامیان نیز قرار است حشرپاک کاری، راه پیمایی، دوش همگانی، دوش ماراتن، کاغذ پران بازی و ... به مناسبت این روز برگزار شود.

اما من مانده ام که برای صلح چی کار کنم؟
وضع امنیتی هم که روز به روز خراب تر می شود، بامیان هم که راه فرار ندارد باید فکری برای نجات جان در صورت خرابی امنیت کرد تا صلح که دست نیافتنی است.

استقبال از عید

چند روزی است که بازار بامیان در تدارک عید است، بازار شلوغ تر از روزهای عادی است، مردمان قریه جات دور دست برای تهیه سودای عید به بازار آمده اند، گزارش تصویری زیر ماحصل چشم دیده های اینجانب در روز پنج شنبه است که تقدیم می گردد.

  میوه های خشک رونق داشت



پدربزرگ و مادر بزرگ ( بابی و آجی ) هم برای خرید آمده بودند


خلیفه محمد حسین خیاط برای دوختن یک جوره پیراهن و تنبان تا روز عید 350 افغانی طلب کرد در حالی که نرخ معمولی اش 180 افغانی است! 





























بازار خینه (حنا) و اسباب بازی هم شلوغ بود


موتروانان لین بامیان- کابل هم کرایه را به 800 و 1000 افغانی رسانده اند نرخ عادی آنها 600 افغانی است









البته میوه های تازه زیاد مشتری نداشتند



انبوهی از معلمین و سربازان پلیس برای دریافت معاش خود مقابل کابل بانک ساعت ها منتظر مانده بودند، این روزها هوا هم طوفانی بود، سیستم های بانک هم که اینترنتی است، گاهی از کار می افتاد، اگر وضعیت به همین روال باشد، پس صد رحمت به همان سیستم کهنه توزیع معاشات! م

۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

مبارزه با خشونت علیه زنان

بخش حقوق بشر یوناما با همکاری کمیسیون حقوق بشر و ریاست امور زنان مسابقه مقاله نویسی و خاطره نویسی درباره خشونت علیه زنان را در بامیان برگزار کرد و امروز به برندگان آن جوایزی را اهدا نمود


حدود هشتاد نفر از اساتید دانشگاه، فرهنگیان، دانشجویان و دانش آموزان مرکز بامیان با ارسال مقالات و خاطرات یا تجربیات شخصی خود از خشونت در قالب داستان واقعی در این مسابقه اشتراک نموده بودند


به نقل از بان کی مون گفته شد که علی رغم فعالیت های چند ساله درباه مبارزه با خشونت علیه زنان این پدیده شوم  در هیچ کجای جهان کم نشده و هیچ سطحی از آن برای سازمان ملل قابل تحمل نیست


به هشت نفر از برگزیدگان این مسابقه جوایزی اهدا گردید و به بقیه اشتراک کنندگان نیز تحایفی تقدیم شد

به نظر من نفس سهم گیری همین تعداد و صرف وقت برای نگارش مقاله یا خاطره می تواند برای مبارزه با خشونت علیه زنان مفید باشد، یقینا" این هشتاد نفر در زندگی شخصی یا اجتماعی شان خشونت نخواهند ورزید و با آن عملا" مبارزه خواهند کرد

خاطرات و تجربیات تلخی از خشونت علیه زنان را دانش آموزان مکاتب نوشته بودند که همگی از حکایت از ظلم، جور و بدخلقی بود که علیه زنان می رود




برای مبارزه با پدیده خشونت علیه زنان راه دراز و راهکارهای متفاوتی در پیش رو است که مبارزه فرهنگی بخشی از آن است

۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

انعکاس

دیروز ساختمان ریاست امور زنان سنگ تهداب اش گذاشته شد، برای پوشش این خبر دعوت شده بودم، اما برایم جاذبه نداشت।
بعدا" فاطمه کاظمیان، رئیس امور زنان را هم دیدم، وی از من خواست که این خبر را منعکس کنم، من هم گفتم چشم!

بیست و چهار اتاق، در سه جریب زمین، در مدت دو سال به مبلغ یازده ملیون افغانی از بودجه عمرانی وزارت در شهر جدید بامیان ساخته خواهد شد।
اما چرا حالا که هوا رو به سردی است این کار شروع شده، نمی دانم।

اما خبر دوم، ماین پاک ها مرکز بامیان را پاکسازی کرده و رفتند।

از یکسال پیش عده زیادی ماین پاک، عموما" پشتون به هدف ماین پاکی به بامیان آمده بودند، اول مردم از اینکه آنها همگی پشتون اند کمی وحشت کرده بودند اما بی چاره ها یکی و دو نفر تلفات هم دادند، ساحات زیادی را پالیدند و ماین هایی را در آوردند و اینک بی سر و صدا رفتند।

به نظر من باید در یک محفل عمومی و مردمی از زحمات آنها قدردانی می شد، گزارش هایی از نحوه کار و تجربه آنان باید نشر می شد چه می شه کرد فند و موسسه همه این ارزش ها را زیر سئوال برده است।

واحد اداری

یکی از آرزوهای ما مردم افزایش واحد های اداری در مناطق هزاره جات است।
بهسود، جاغوری، پنجاب باید ولایت شود و دهها ولسوالی دیگر هم باید ایجاد شود، اگر این مشکل حل شود، خیلی از مشکلات حل خواهد شد، آیا به درستی چنین است؟

به دو حکایت زیر توجه کنید।

یک - دوستی به تازگی از ولسوالی شیخ علی ولایت پروان آمده بود، راجع به ولسوالی حصه دو آن ولسوالی پرسیدم که دو سال پیش مردم این منطقه که عموما" هزاره هستند خواستار آن بودند، وی گفت: جمعی از مردم آن منطقه بنا به مکتوب کرزی صاحب صلاحیت شده اند، بدون آنکه این ولسوالی و تشکیلات آن رسمی شود، این عده بنام شورا یا اعضای کمیسیون به حل و فصل دعاوی مردم با روش ریش سفیدی و قربانی کردن گاو و گوسفند و پلو خوری می پردازند و مردم را هم از مراجعه به ولسوالی منع می کنند।

دو- دوستی دیگر از ولسوالی های بهسود حصه یک و دو بتازگی آمده بود، وی درباره حکومت و قانون در این مناطق گفت: این دو ولسوالی جزء ولایت میدان است، مردم از پشتون های ولایت شکایت ندارند که از بی دادی هزاره های خودی در ولسوالی شکایت دارند، اکثر ادارات عدلی و قضایی در این مناطق فعال نیستند.

چوب خدا

از آغاز بهار امسال ساخت و ساز خانه های مسکونی در شهر جدید بامیان آغاز شده است।

زمین به عده ای معدود توزیع شده است، البته به گفته شاروال صاحب از قرعه کشی برآمده است، اما بسیاری از کسانی که من می شناسم، کسانی اند که صاحب چند خانه و چند جریب زمین اند، مقامات دولتی اند یا دوستان و آشنایان مقامات دولتی اند یا هم پول دارند و صاحب زمین شده اند و در حال ساخت خانه اند।

خانم من هم بارها سر این مسئله مرا متهم به بی عرضه گی کرده است که چرا دنبال یک واسطه و عریضه و ... نمی گردی و ...

از قضا چندی پیش یک گور دسته جمعی از زمین یکی از کسانی از همان قماش ها سر در آورده است و به کلی وی را به زحمت انداخته است، من که فکر می کنم انسان باید درس بگیرد، اگر من توانستم از برکت زور، پارتی و عدم حاکمیت قانون و ... خلق خدا را کر و کور کنم آیا می توانم خدا را نادیده بگیرم؟

کرامت انسانی

دیروز چند زندانی محبس مرکزی بامیان را دیدم که با لباس زندان دستبند زده، همراه سه پلیس مسلح با پای پیاده از روز زمین های کچالو به طرف سارنوالی ( دادستانی ) برده می شدند।
زیاد نگاه نکردم، ترسیدم که خجالت کشند، هرچند که برق نگاههای شان محتاج کمک بود।

این مشکل را بارها با مسئولین زندان و ... در میان گذاشته ام اما نداشتن موتر بهانه دایمی است، هرچند که یکی دو سال می شود که صاحب یک موتر شده اند، اما این موتر بیشتر زیر پای سربازان و مسئولین زندان است تا پاس داشت حرمت و کرامت انسانی زندانی ها।

در زندان بامیان حدود یکصد زندانی در یک مکان مسکونی و کرایه ای محبوس می باشند.

۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

انتخابات؛ خیر یا شر؟

چهارده روز از انتخابات می گذرد، هنوز از طرف کمیسیون انتخابات نتیجه نهایی اعلام نشده است।
شمارش در مراکز آرا در حضور ناظرین محلی طرحی جالب بود و در عین حال کمک می کرد به شفافیت پروسه و نیز کاهش ادعاهای مبنی بر تقلب।

با آنکه شمارش تمام آرا در محلات رأی گیری همان شب و احیانا" فردایش تمام شد و با آنکه امکانات تلفن در اکثر ولسوالی ها و نیز اینترنت در تمام مراکز ولایات وجود دارد، می شد یک کاپی از نتایج مراکز را فورا" در اسرع وقت به دفتر مرکزی کمیسیون انتخابات در کابل روان کرد و آنها هم نتایج اولیه را بلافاصله اعلام می کردند।

اما آنچه با گذشت چهارده روز شاهدیم، آمار تنها نصف مراکز اعلام شده است، گویا آقایان تمام صندوق های بیست و هشت هزار مرکز رأی دهی را در کابل آورده و یکبار دیگر آنها را شمارش می کنند، اگرچه این کار برای محکم کاری خوب است، اما چه تضمین بر سلامت این پروسه وجود دارد؟

آیا این زمان طولانی برای کسانی که باخته اند، زمینه برهم زدن بازی، شورش، ادعای تقلب، بحران و ... را نمی دهد؟
من و خیلی های دیگر ترس و بیم داریم که نکند بار دیگر، ................ (وای خدای من حتی از نام بردن اش می ترسم) اتفاق بیفتد، اگر چنین شود، دعا می کنیم:

انتخابات؛ از خیر ات می گذریم، شر مرسان.

۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

گور دسته جمعی

دیروز یک قبر دسته جمعی در محل شهر جدید بامیان کشف گردید

کارگرانی که مشغول حفاری سنگ تهداب خانه مسکونی بودند استخوانها و لباس و کفش هفت نفر را در پشت میدان هوایی پیدا کردند
به گفته یکی از ساکنان محل این گور احتمالا" مربوط به دوره کمونیست ها می باشد، چون قتل عام های دوره طالبان را مردم (زنان) فرصت یافتند در ابتدای دشت عیسی خان دفن کنند ولی این فرصت را در زمان کمونیستان نیافتند

کشف این اجساد فریادی است بر مظلومیت این قربانیان، فریادی که هنوز پاسخی دریافت نکرده است.

۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

انفجار غیر منتظره

پریروز انفجاری در قندهار جان حدود پنجاه هموطن را گرفت। و سخنگوی طالبان هم این انفجار را نه تنها برعهده نگرفته بلکه محکوم هم کرده است!
رئیس جمهمور محترم و تیم امنتیی اش گویا از این انفجار شوکه شده اند و انتظار آنرا نداشتند، جلسه اضطراری تشکیل می دهند، وزیر را به محل می فرستند و ...

با وجودیکه ما هر روز به انتحاری و مرگ و ... عادت کرده ایم، چرا این انفجار این حد واکنش ها را داشته است؟
آیا اگر براداران مجاهد طالب آنرا بر عهده می گرفت، مسئله حل بود؟
آیا اگر این انفجار در قندهار نمی بود این واکنش ها را داشت؟

آیا بین دولت و طالب ها کدام پروتوکلی در خصوص انتحاری ها به امضاء رسیده است؟
آیا طرف سومی پیدا شده که هر دو طرف این قدر نگران اند؟
و آیا...

۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

عکس از انتخابات



من چون در ولسوالی کهمرد بودم، چند عکس از انتخابات در مرکز بامیان از دوست عکاسم مهدی مهرآیین گرفته ام و برایتان نشر می کنم.