دیروز چند زندانی محبس مرکزی بامیان را دیدم که با لباس زندان دستبند زده، همراه سه پلیس مسلح با پای پیاده از روز زمین های کچالو به طرف سارنوالی ( دادستانی ) برده می شدند।
زیاد نگاه نکردم، ترسیدم که خجالت کشند، هرچند که برق نگاههای شان محتاج کمک بود।
این مشکل را بارها با مسئولین زندان و ... در میان گذاشته ام اما نداشتن موتر بهانه دایمی است، هرچند که یکی دو سال می شود که صاحب یک موتر شده اند، اما این موتر بیشتر زیر پای سربازان و مسئولین زندان است تا پاس داشت حرمت و کرامت انسانی زندانی ها।
در زندان بامیان حدود یکصد زندانی در یک مکان مسکونی و کرایه ای محبوس می باشند.
زیاد نگاه نکردم، ترسیدم که خجالت کشند، هرچند که برق نگاههای شان محتاج کمک بود।
این مشکل را بارها با مسئولین زندان و ... در میان گذاشته ام اما نداشتن موتر بهانه دایمی است، هرچند که یکی دو سال می شود که صاحب یک موتر شده اند، اما این موتر بیشتر زیر پای سربازان و مسئولین زندان است تا پاس داشت حرمت و کرامت انسانی زندانی ها।
در زندان بامیان حدود یکصد زندانی در یک مکان مسکونی و کرایه ای محبوس می باشند.
۱ نظر:
والی صاحب یک کمی خو برده است.
ارسال یک نظر