۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

اخلاق و جامعه

دیروز برای دیدن کسی به بازار رفته بودم، در اتاق آن دوست، چند نفر دیگر هم بودند، تا چایی صرف شد و کارم را گفتم مدتی گذشت، فردی که سن اش از 50 بالاتر بود و معلم لقب داشت و از مردمان مرکز بامیان بود درباره  کسانی که در هشت، نه سال اخیر در مرکز ساکن شده اند، (به ویژه مهاجرین برگشته از ایران و پاکستان)  قضاوت تعصب آلودی داشت.

او می گفت زنان و دختران آنها فرهنگ ما را خراب کرده، چادری (برقع) سر نمی کنند، لباس های تنگ می پوشند، در موسسات خارجی کار می کنند و به هزاران فسق و فجور آلوده اند!
افتخار می کرد که دختران و زنان قریه آنها، صنف 12 را خوانده، صرف به این خاطر که از واجبات خود آگاه شوند و اکنون مشغول خانه داری اند.

بعد از اندکی، بحث به تجربیات پرنو، روابط جنسی و ... چرخید؛ عطش، علاقه و تجربیات او درباره ازدواج  مجدد با دختران جوان و ...آنقدر زیاد بود که وصف ناشدنی است!

مدتی را که به ناچار در آنجا سپری کردم، خیلی برایم سخت گذشت، خود را ملامت کردم که عمرم در این مدت به بطالت و گناه گذشته است و حرفم را با آن فرد گفتم و از آن فضای نفس گیر فرار کردم.

به نظرم آن مرد تقصیر ندارد، چنین حالت و وضعیتی را به کراٌت شاهدم، از کودک ده دوازده ساله تا پیرمردانی که پا بر لبه گور دارند به برکت، وضعیت فعلی، رشد موبایل و بلوتوث، شبکه های ماهواره ای و سی دی ها و دی وی دی های مختلف و اینترنت به چنین وضعی گرفتارند.

مفکوره آن مرد درباره زنان و دختران، حکایت از درون بیمار خودش و جامعه ما دارد.
اخلاق و معنویت در جامعه ما، رو به انحطاط و شراشیبی قرار دارد، اگر این مشکل و بیماری درمان نشود فردا ها دیر خواهد بود، روزی که مادران، زنان و دختران هیچ کس مصونیت و امنیت نخواهد داشت.

۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

جوانان و صلح

کمیته برگزاری روز جهانی صلح بامیان، بعد از مدت ها جلسه و گفتگو، بالاخره امروز، یک هفته بعد از از روز جهانی صلح، آنرا در محفلی سرد و بی رونق تجلیل کرد.

آنچه بیشتر باعث توجه بود، حضور 110 جوان با لباس های منظم بود که بمناسبت سال جوانان و صلح توسط مرکز معلومات و ارتباطات جوانان - یونیسف سازماندهی شده بودند و رونق خاصی به این محفل داده بود، جوانان نعمت بزرگی اند که خواست آنها را که صلح می باشد باید به دیده قدر نگریست و برای آن باید ارزش قایل شد.





۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

کی ها اولتر برده است؟

توضیح؛ شعر زیر را محترم محمد کریمی یکی از شاعران طنزنویس بامیان برای نشر در این وبلاگ نوشته و ارسال داشته است)

پرس و پال است هر طرف کی رأی بیشتر برده است   
در محل رأی دهی، کیها اولتر برده است
از میان کاندیداهای این باستان زمین              
رأی بیشتر دو مونث، شش مذکر برده است
درین میان دارند هریک ادعای کامیاب                           
آنکه رأی کم باشدش گوید، فزونتر برده است
در کمیسیون شکایات هم شکایاتی شده                          
بررسی گردد، چه اشخاصی دغل تر برده است
قصه هایی است، آرایی قرنطین می شود
چون تخطی هایی را از دید و منظر برده است
لیک، حیرانم در این اوضاع موفق کی شود
آنکسی رأی برده است یا آنکه دالر برده است
نازم اقبال دموکراسی و ساختار نظام
مرد و زن در عرصه آمد نقش جندر برده است
کاظمیان و صفورا از زنان در معرکه
از میان بانوان اینها جلوتر برده است
جمع آقایان؛ شهیدانی، فهیمی، اکبری
هم فکور و علی یار و هادی خوبتر برده است
از میان کاندیداهای ولایت دور دو
سه وکیل از سابقه باری مکرر برده است
چند روزی را به اعلان نتایج مانده است
نوش جان، آنکسی از سوی داور برده است
مابقی در کار و بار شخصی اش چالان شوند
چند روزی گرچه آنها حال مضطر برده است
نقش تان را شاهدیم، ای آنکه شورا می روی
گر به جنگ بوتل یا خواب خوشتر برده است
خوش بود از اعتماد خلق پارلمان روند
آنکه با انگیزه و دانش و جوهر برده است                

صلح؛ زنده باد یا مرده باد!

در حالی که رئیس معارف و رئیس موسسه مرکز تعاون افغانستان ( CCA ) از شاگردان می خواستند بگویند زنده باد صلح، مونا می گفت مرده باد صلح!
 او ادعا داشت که اگر کسی او را تیله نمی کرد (هل نمی داد)، او در مسابقه دوش اول می شد، بنابر این تا آخر، اعتراض خود را ادامه داد، جرأت و شهامت دختران برای دفاع از حقوق شان یک تغییر مثبت برای آینده ای روشن است.
 مسابقه دوش برای دختران دو مکتب سید آباد و شیرین هزاره و فوتبال بین دو تیم منتخب جوانان پسر، از ابتکارات روز صلح بود که توسط موسسه CCA، البته دو روز بعد از روز جهانی صلح به راه انداخته شده بود.
ابتکار مسابقه دوش برای دختران، ایده خوبی است، البته نحوه گزینش دختران ناعادلانه بود؛ از مدیران مکاتب خواسته بودند، 20 نفر معرفی کنند، خوب معلوم است که مدیران کی ها را انتخاب می کنند؛ من همیشه به این روش انتخاب اعتراض داشته ام، زیرا بسیاری از شاگردان مستعد از چنین مسابقه و برنامه ها بی خبر می مانند.
از الهه دخترکم که شاگرد صنف 5 لیسه سید آباد است پرسیدم که از چنین مسابقه ای خبر داری؟ گفت: نه، به یکی از مسئولین مسابقه زنگ زدم و نسبت به چنین گزینشی اعتراض کردم، مثل همیشه برای اینکه صدای اعتراض را بخواباند گفت دخترت را هم بیاور، فوق العاده ثبت نام می کنم و من نیز که اشتیاق دخترم را دیدم به چنین معامله ای تن دادم، البته دخترکم کدام مقامی را بدست نیاورد.
 و این هم جوانان فوتبالیست صلح!

۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

چرا تأخیر در اعلام نتایج؟

بعد از انتخابات 27 سنبله تا هنوز که 5 روز از آن می گذرد، هنوز نتایج انتخابات از منابع مسئول و موثق اعلام نگردیده است.

حال آنکه بر طبق مقرره اعلام شده، شمارش آراء بلافاصله بعد از ساعت چهار بعد از ظهر  در محل رأی دهی شروع شده و در شلوغ ترین مراکز رأی دهی تا پاسی از شب تمام شده است و با توجه به اینکه در اکثر مراکز رأی دهی دسترسی به خدمات اطلاع رسانی میسر بوده، انتظار معقول آن بود که نتایج اولیه، هرچند آلوده به تقلب و مخدوش جمع بندی شده، همان موقع یا صبح روز بعد اعلام می شد و  اکنون که  صندوق ها هم به مرکز ولایات رسیده بازهم از نتایج اولیه خبری نیست.

حق دسترسی به معلومات یک حق و یک نیاز بشری و انسانی است، چرا دسترسی به این حق در اینجا غفلت شده است؟
آیا این تأخیر زمینه را برای سوء استفاده مقامات برای جابجایی مهندسی شده رأی فراهم نمی کند؟
آیا این تأخیر زمینه را برای آن عده از کاندیدانی که فهمیده اند رأی نیاورده اند و اکنون با پروپاگند خود می گویند آنها برنده شده اند  و چند هزار رأی دارند و ...اذهان عمومی جامعه عمومن بی سواد را تحریک نخواهد کرد؟

و سئوالات دیگر، به نظر من ادامه این روند مشکلات جدی را پیش روی نظامی که اعتبار آن به شدت ضعیف و آسیب دیده است  ایجاد خواهد کرد.

۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

روز جهانی صلح

یوناما شعار جالبی برای صلح دارد "شما برای صلح چه می کنید؟"
از کنار این سئوال نمی شه بی تفاوت گذشت، امروز که روز جهانی صلح است چند روز پیش در "دستنامه آموزشی گذار از منازعه" که از نشرات شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر است مطلبی را درباره صلح خواندم که خلاصه آنرا اینجا می آورم، حداقل کار برای صلح:

راههای رسیدن به صلح:
1- راهکار سلبی؛ نکات منفی که در روابط و رفتار با یکدیگر وجود دارد از بین برده شود مانند بی عدالتی، برتری طلبی، تبعیض، تعصب، تضاد ها و گرایشات فاشیستی قومی، قبیلوی، ایدئولوژیک، مذهبی، لسانی، فساد، فقر، بیکاری و ...

2- راهکار ایجابی؛ کارهایی که از لحاظ ارزشی مثبت اند و روابط و مناسبات انسان ها را سالم تر می سازند باید ایجاد شده و تشویق شوند مانند: رعایت ارزش های مدنی و انسانی چون  مدارا، تساهل، همدیگر پذیری، عدالت، حسن نیت، حسن عمل.
و رعایت حقوق بشر؛ وقتی که همه انسانها حرمت و کرامت همدیگر را نگهدارند و هیچگونه تجاوز و اهانت به حریم، حقوق و آزادی های دیگران نکنند، چنین جامعه ای سالم و امن و در صلح خواهد بود.

رأی ندادم

من رأی ندادم، نه از ترس طالبان و نه اینکه دموکراسی را برای همسایه بخواهم بلکه به دلیل زیر:

به عنوان مشاهد داخلی رفته بودم بهسود در یکی از مراکز رأی دهی ساعت حدود یازده بود، دیدم که مردمی که رأی داده بودند در بیرون مرکز مشغول پاک کردن دست هایشان بودند و در درون مرکز هم مأمور تثبیت هویت با آنکه می دانست و می دید که مردم یکبار رأی داده با کارت دیگر قصد رأی دهی دارند، مانع آنها نمی شد، من مدتی به این صحنه نگاه کردم، مأمور انتخابات، افراد رأی دهنده منتظر در صف و  ناظری که پهلویش ایستاده بود، زیر لب خنده می کردند، می خواستم عکس بگیرم که مانع ام شدند و من اجازه دخالت نداشتم و مانع کارشان هم نشدم.

از مرکز رأی دهی بیرون آمدم، دیدم که همه مردم با خوشحالی تجربه چند دفعه رأی دهی خود را به همدیگر قصه می کنند، بیچاره ناظرین هم فقط کتابچه ای را در دست داشتند که شماره قفل ها را یادداشت کرده بودند و آخر کار هم نتیجه آراء را نوشتند.

باقی روز را هم از چنین انتخابات مخدوش و پر از تقلب هم نظارت نکردم و رأی خودم را هم نخواستم که آلوده شود، دلم به حال آن سربازی سوخت که شب گذشته را در سرمای صفر درجه، مرکز رأی دهی را نگهبانی داده است، در آخر روز هم آن کارمندان و مردم در گوشه هوتل اقامه نماز کردند؛ الله اکبر، یعنی خدا بزرگ است، خدا همه جا حاضر است، خدا عادل است و ...

۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

عید فطر امسال

چند روزی بود که رخصتی بود، سالروز کشته شدن احمد شاه مسعود، بین تعطیلین و سه روز عید فطر؛ خوب وقتی که  دسترسی به اینترنت نباشد، وبلاگ هم تعطیل است.
خوشبختانه که دوستان زیادی در بامیان هستند که رسالت اطلاع رسانی در بامیان را انجام می دهند که لینک های این وبلاگ شاهد این مدعاست.

عید سعید فطر امسال خوشبختانه چه از طرف کرزی، چه از طرف ملاهای ما، اتفاقا" در یک روز مصادف شد، صبح زود رفتم برای به جا آوردن نماز عید در مسجد جامع رهبر شهید، در حیاط مسجد دیدم که دو موتر آیساف نیروهای سنگاپوری ایستاد هستند، گمان کردم که برای امنیت آمدند، داخل مسجد که شدم در صف کناری ام سرباز سنگاپوری هم برای نماز نشسته بود و اشاره کرد که مسلمان است.

آقای صادقی قصد داشت که نماز را اقامه کند، گفتند صبر کنید، مقامات پلیس برای امنیت در راه هستند!
سنگاپوری ها برای امنیت یک سرباز مسلمان شان دو موتر از صبح وقت آمده بودند اما مقامات خواب برده ما برای امنیت هزاران نماز گزار هنوز نیامده بودند.

جالب آنکه در صف نماز هیچ کاندیدی را هم ندیدم، کاندیدهایی که پوستر و شعار های مذهبی و دینی شان در و دیوارها را پر کرده است اما در بزرگترین همایش مذهبی سال، شهر و ولایت شان اشتراک نداشتند.

۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

معیارهای یک نماینده خوب

داکتر سیما سمر هفته گذشته مهمان ما در بامیان بود وی درباه اینکه به چه کسی باید رأی داد گفت: به عنوان یک مسئولیت مدنی به کسی باید رأی داد که:
1- متهم به نقض حقوق بشر نباشد.
2- قلدری نکرده باشد.
3- سر خون مردم تجارت نکرده باشد.
4- زمین مردم را چور نکرده باشد.
5- دختر یا پسر مردم را به زور نبرده باشد.
6- سابقه و شهرت نیک داشته باشد.
7- قاچاق مواد مخدر و اسلحه نکرده باشد.
وی در پایان درباره برنامه عدالت انتقالی گفت نفرت از زورمندان و متهمین نقض حقوق بشر و رد آنها از پارلمان خود می تواند نوعی محاکمه باشد.

۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

کابلبانک

رفته بودم کابل بانک، بی نهایت شلوغ بود.
یک نفر 7 لک افغانی از پولش را پس گرفت، دو دوست هرکدام 2500 دالر، البته نصف پولشان را کشیدند، تمام پول شان را یکباره نمی داد.

شایعه ورشکستگی کابلبانک مردم را نگران کرده است، با یکی از این دوستان صحبت کردم، گرچه که او از می گفت، پولم در بانک امنیت بیشتری نسبت به خانه دارد اما چه تضمینی برای این بانک وجود دارد؟ می گفت که وزیر مالیه در رسانه ها ضمانت داده اما کی به حرف وزیر مالیه کرزی اعتماد می کند؟
او یاد می کرد که یک و نیم لک افغانی شان در زمان نجیب در پشتنی بانک، بانکی دولتی! بود تا امروز اثری از آن را ندیدند و مرا هم توصیه می کرد که هرچه زود تر اگر پول داری از بانک بکش.

من گفتم 200 دالر در حسابم هست و آن مبلغ اعانه محصلین بی بضاعت است که دوستی برایم حواله کرده تا بابت ماه آگست پرداخت نمایم، اگر این شلوغی ها کمتر شود برای اخذ آن پول باز هم کوشش خواهم کرد.

۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

پیام بامیان

علی پیام شخصیت فرهنگی، نویسنده که اینک به عنوان مشاور والی بامیان کار می کند، چند وقتی است که گاهنامه "پیام بامیان" را منتشر می کند، چندی پیش از این دوست فرهیخته خواستم که اگر امکان دارد پیام بامیان را در اینترنت هم بگذارد، اینک این کار انجام شده است، البته فعلا" به شکل پی دی اف است و مشکلاتی دارد اما انتظار است به کمک دوستانی که با این فناوری آشنایی دارند و کمک کنند، به شکل بهتر نشر گردد.

فراغت قابله ها و ...

فراغت 20 قابله، آنهم برای چهارمین بار خبر مهم و جالب شهر ماست، جماعت خبرنگار هم نان شان در روغن شد!
این تنها یک قسمت از جماعت عکاس و فیلمبردار می باشد.
در تربیه این بیست نفر، بیش از چهل نفر دیگر هم لوح تقدیر گرفتند، یعنی همه سهیم بودند، وزیر صاحب یا همان سرپرست از کابل بلند شده آمده بود و چپن فارغین را پوشیده بود و خیلی های  دیگر هم حضور داشتند.

چرا فراغت 20 قابله این همه اهمیت دارد؟
به نظر می رسد که کار یا پروژه چندان دندان گیر دیگری پیدا نمیشه، همگی بیکارند و مشغول روزمره گی، همگان سعی دارند در ای پروژه خود را سهیم کنند.