۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

سرمای خشک

حدود یک ماه است که نه برفی است و نه باران، سرمای خشکی اینجا را فرا گرفته است.
چند روز اخیر هوا خیلی سرد شده است، وسط روز در گرمای آفتاب هم گرم نمی آیی، منفی 14، منفی 7 ؛ سرما فغان مرا در آورده است، نمی دانم تقصیر جسم من است یا هوا.


الهه، دخترکم در کنار کوه  یخ، زیر تپه الماس جوار تپه چونی در مرکز شهر بامیان- این عکس را روز گذشته گرفتم

۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

شادی و لبخند در آشیانه سمر

مرکز مطبوعاتی زون شرق آیساف در خبرنامه انترنتی خویش اعلام کرد که نیروهای نیوزلندی و آمریکایی مستقر در بامیان هدایایی را بمناسبت عید میلاد حضرت مسیح به اطفال یتیم آشیانه سمر بامیان تقدیم نمودند.

کفش، کیف پر از کلوچه، کمپل، لباس، لوازم التحری (قرطاسیه)، کرم دست و ... شامل این هدایا می باشد؛ در این آشیانه بیش از 50 طفل یتیم نگهداری می گردد.

این آشیانه و دو آشیانه دیگر در جاغوری توسط داکتر سیما سمر و همسر ایشان عبدالرئوف نوید مدیریت می گردد.

برای دیدن عکس های این رویداد به اینجا مراجعه کنید.

"وقتی که ما از طرف پرورشگاه یتیمان حرکت می کردیم آنجا پر از شادی بود... و این در آن روز بسیار برای من پر معنا بود تا اطفال را با لبخند دیده ... و شادی را هم در چشمانشان،" تورن مکملین بیان داشت.

۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

سالگرد بابه علی یار

دیروز از اولین سالگرد رحلت فرمانده سلحشور دوران جهاد و مقاومت بابه علی یار-مزاری ترین یادگار مقاومت- در شهر یکه و لنگ تجلیل به عمل آمد.
قرار بود که استاد محقق در این مراسم سخنرانی نماید اما به گفته برخی از دست اندر کاران  نامبرده روز گذشته از سفر خارجی برگشته و امکان مسافرت به یکه و لنگ هم برایشان مهیا نشده بود و نتوانسته شرکت کند.

واعظ زاده بهسودی مقداری کلی گویی کرد و آخر سر هم به کسانی که دین و دینداران را مورد هجمه قرار می دهند -لائیک ها- حمله کرد.

رحیم علی یارزاده  والی سابق، یکی از فرزندان بابه علی یار و کاندید ناموفق پارلمان از آنانی که به او رأی داده یا نداده اند تشکر کرد و علت شکست خود را کمبود کاغذ رأی دهی و ... خواند و تجلیل از یک شخصیت ملی را به کمپاین شخصی اش تبدیل کرد.

جمعیت انبوهی اشتراک کرده بودند، متأسفانه مسجد الغدیر- مسجد جامع یکه و لنگ- گنجایش آن همه مردم را نداشت و سیستم صوتی خوبی هم برای آنانی که در بیرون بودند تدارک دیده نشده بود، علی رغم آن همه تبلیغات، بنر و بیلبورد.
ما متأسفانه در ساخت مکان های عمومی خویش دچار افراط و تفریط می شویم، روز نهم محرم که به مسجد یا حسینه حیدر آباد-مرکز بامیان- رفتم دیدم که بتازگی حسینه جدید آنجا اعمار شده که طول و عرض آن- زیربنای ساختمان- حداقل 30 در 30 متر بود، یعنی نیم جریب زمین( 1000 متر مربع)، با سیستم صوتی گوش خراش و فرش های قالینی نو همه و همه با بودجه سهم هر  خانه! و در کنار آن مسجد جامع مرکز یکه و لنگ 100-120 متر مربع!

سرک بامیان- یکه و لنگ خیلی از قست های آن قیر شده و باقی قسمت ها هم کار جریان داشت اگر با سرعت بروی یک و نیم ساعته می رسی؛ قبل از این، این مسیر 100 کیلومتری را حدود 4 ساعت باید می پیمودی، بیش از یک سال بود که به این شهر سفر نکرده بودم، وضعیت بازار و مردم در نگاه نخست تغییر چندانی نکرده بود.

۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

مدافع حقوق بشر

امسال سازمان ملل، دهم دسامبر، روز جهانی حقوق بشر را به مدافعین حقوق بشر اختصاص داده.

مدافع حقوق بشر می تانه هرکس باشه، هر کسی که بدرفتاری، ظلم و تعدی ره در جایی دیده، ساکت و آروم از کنارش نگذشته، حساس و بیدار شده می تانه مدافع حقوق بشر باشه.
بدی و کژی ره پنهان نمی کنه، اونو علنی می کنه، از قربانی این بدرفتاری حمایت می کنه تا به حق اش که همانا عدالته برسه و تا وقتی که زور گو، ظالم و تعدی گر به جزاش نرسه آروم نمی گیره.
سرمنشی ملل متحد  می گه اگه جان مدافع حقوق بشر به خطر بیفته، انگار جان همه ما به خطر افتاده؛ امنیت مون کمتر شده؛ وقتی صدای مدافع حقوق بشر خاموش بشه، انگار عدالت خفه شده.
پس بیایین هریکی مون مدافع حقوق بشر باشیم.

این حرف ها چقدر با آموزه ها و دستورات دینی مون آشناست به ویژه با پیام های عاشورا و سردار کربلا که این روزها هر کجا میریم اونا رو می شنویم اما دریغ و درد که هیچ وقت به اونا عمیقن فکر نمی کنیم، در زندگی مون پیاده نمی کنیم، یعنی اونا رو عملیاتی نمی کنیم، ما به ظاهر امر چسپیدیم، سینه می زنیم، گریه می کنیم، پول مصرف می کنیم و نذر می دیم و اونا به حقیقتش رسیدن و براش تلاش می کنن و اسمشو هم مدافع حقوق بشر گذوشتن، براستی کی بیشتر مدافع حقوق بشره، ما یا اونا!

روز حسین

پریشب  تلویزیون دولتی ایران- شبکه یک- گزارشی از عزاداری شیعیان در نیویورک- نزدیکی منهتن- را نشر کرد که عده ای از شیعیان سینه زنی می کردند.
نزدیک ترین یکشنبه به عاشورا بنام "روز حسین" تجلیل می گردد، در تصویر ظاهرن شیعیان پاکستانی یا هندی بودند که با همان سبک خودشان، خود را برهنه کرده بودند و سینه می زدند.

خبرنگار ایرانی نظر چند تن از شهروندان آمریکایی را که از نزدیکی این محل می گذشت هم پرسید، یکی شان گفت من به این جماعت بخاطری که به امام شان وفادار اند احترام می گذارم.

فرض کنید عده ای از جماعت هندو، مسیحی یا یهودی روزی در یکی از سرک های پر ازدحام کابل یا تهران یا قم یا مشهد زدند بیرون و خواستند تا یکی از رسوم مذهبی شان را گرامی بدارند آیا من و شما حاضریم به خواست آنها احترام بگذاریم!

تبصره: ساعاتی از دیشب تلویزیون تمدن- افغانستان و شبکه یک ایران مدغم شده بودند، بنده های خدا فقط لوگو را حذف کرده بودند و فکر می کردند تماشا گران خیلی ... اند!

۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

روضه برای محبوسین

این روزها بازار روضه خوانی و روضه خوان ها داغ است، یکی از همکاران ما هم که در این زمینه تخصص، تجربه و عادت دارد از برای ادای دین و مسئولیت رفته است منبر، آنهم برای زندانیان؛ زندان بامیان چند سالی است که دسته عزاداری تشکیل داده است.

او قصه می کرد که برخی زندانیان هنگام ذکر مصیبت خیلی با سوز دل گریه می کنند- شاید برای رنج های خود- و موقعی که دعا می کنم که خدایا وسیله خلاصی تمام زندانیان را فراهم کن، چنان آمین می گویند که نزدیک است دیوارهای پخسه ای زندان ترک بردارد!
مدیر زندان هم از او تقاضا کرده که گوسفند نذری بیاورد تا او در شب هفتم محرم برای زندانیان طبخ نماید- جای دیگر به آخوند حق الزحمه می دهند، اینجا می گیرند-.

زندان بامیان در یک حویلی کرایی در منطقه سرآسیاب می باشد که حدود 130 زندانی در آن به سر می برند.

دعا یا عمل

دیروز در ختم محفل روز جهانی حقوق بشر از  آقای حاجی محرابعلی احمدی رئیس محکمه مرافعه ولایت بامیان که ریش سفید است دعوت شد تا دعا کند.
وی در قسمتی از دعای خویش از خدا خواست که به هیچ کس اجازه تجاوز به حقوق دیگران را ندهد و در قسمتی دیگر آرزوی چیره شدن عدالت در سرتاسر گیتی را کرد.

یکی از مشکلات ما مردم این است که آدم های ایده آلیست، تئوریسین و سخنران خوبی هستیم اما آدم عملگرا حداقل در حدود مسئولیت خود نیستیم، حاجی صاحب رئیس کل دستگاه قضاء در ولایت بامیان است، دستگاه قضاء در تمام افغانستان و نیز بامیان متأسفانه از جاهایی است که با پول حق را ناحق و ناحق را حق می کند و قانون فقط بالای ضعفا تطبیق می گردد؛ حاجی صاحب به جای استمداد از درگاه باریتعالی در تحقق عدالت، کمی به زیر دستان خودش نظری اندازد، خود نیز می تواند عدالت را حداقل در تحت مسئولیت خود تطبیق کند.

البته حاجی صاحب، سالها در مسند قضاء کار کرده، اکنون سن او هم بالا رفته است، این هم شاید دلیلی باشد بر عدم نظارت وی از زیر دستانش!

۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

ظفر بامیانی

ظفر بامیانی از جوانان با استعدادی است که سالها با علی عرفان در رادیوی بامیان کار می کرد و اخیرن توانسته است خود را از چنگ او نجات دهد و مستقل شود و با او و دیگران رقابت کند.
وی را همواره ترغیب کردم که کار رسانه ای را مسلکی تعقیب کند و امروز که گزارشات او را در سایت افغانستان امروز خواندم خیلی امیدوار شدم، به ظفر و کارش ارج می نهم، برخی از گزارشات او را معرفی می کنم که شما هم بخوانید.

1- کمیته ارغوشه و احداث مکتب
2- نبود داکتر زن در دایکندی
3- روز داکتران جامعه
4- رهایی چند زندانی
5- کشف مهمات
6- مواد مخدر در مکاتب بامیان
7-  افزایش حیوانات وحشی در دایکندی

زایمان اجباری

یکی از همکاران صحبت می کرد که ازدواج اجباری را دیده و شنیده است اما زایمان اجباری را ندیده است!

حکایت* از آنجا شروع می شود که هفته گذشته عروس بیچاره را روز بعد از عروسی وادار می کنند که جنینی که در شکم دارد بزاید، فکر بد نکنید، داماد قبل از عروسی به اصطلاح پایش به خانه خوسور باز بوده و آن طفل هم از او بوده است.

اما در حین زایمان و داکتری خانگی این عروس جان به جان آفرین تسلیم می کند و خانواده داماد ترتیبات کفن و دفن را می گیرد که از قضا، یکی از مدافعین حقوق بشر موضوع را به مقامات گزارش می دهد و آنها مانع مراسم تدفین می گردند.

اقوام و آشنایان  داماد بالای دولت و ولسوال فشار می آورند که اجازه دهد تا آنها مرده شان را دفن کنند!!

 کمتر از یک ماه پیش هم قضیه دیگری هم بدین شکل در این ولسوالی رخ داده بود که عروس بیچاره یکی دو روز بعد از عروسی به قتل می رسد، ظاهرن این عروس در قسمت پرده بکارت مشکل داشته است.

این هم به مناسبت روز جهانی حقوق بشر و ختم کمپاین محو خشونت علیه زنان.
*این قضیه در یکی از ولسوالی های ولایت بامیان رخ داده است.

۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

جشن فراغت

دیروز دانشگاه بامیان یک روز بیاد ماندنی را پشت سر گذاشت،؛ جشن فارغ التحصیلی چهارمین دور دانشجویان دانشکده زراعت، حدود 70 دانشجو چپن و کلاه مخصوص فراغت را به تن کرده بودند، خانواده ها و دوستان شان دسته های گل تقدیم شان کردند.

استاد فروغ معاون علمی دانشگاه از جایگاه دانشگاه و توجه دولت و وزرات تحصیلات عالی دفاع کرد و از تجار و خیرین گلایه کرد که مسئولیت خود را در قبال کمک به  دانشگاه اداء نکرده اند.

محمد باقر اندیشمند نماینده دانشجویان فارغ التحصیل در آغاز سخنانش به روح پیشوای بزرگ، رهبر شهید و بنیانگذار دانشگاه بامیان درود فرستاد، از استعداد کشی ها در گذشته گفت و دانشگاه بامیان را نماد وحدت ملی خواند و نیز خواهان ایجاد و پذیرش گفتمان نقد در دانشگاه بامیان شد.
یکی دو تن از دانشجویان ساز دمبوره شان را کوک کردند و سپس دانشجویان به اساتید هدیه ها دادند و اساتید هم تحسین نامه ها و انبوهی از دوستان و آشنایان هم دسته های گل پلاستیکی را نثار فارغین کردند.

استاد ابتهاج هم که مجری گری برنامه را بر عهده داشت با شوخی ها و کنایه های خود به لهجه هزارگی مجلس را شکوه بیشتر داده بود، در این محفل صدها نفر اشتراک کرده بودند.

هر چند مسئولین دانشگاه ادعا کردند که فارغین سالهای گذشته آنها فعلن در دانشگاههای بامیان، غزنی، بغلان، بدخشان و ... به عنوان استاد کار می کنند و عده زیادی از آنها در دوره ماستری (فوق لیسانس) و دکتری در خارج از کشور مشغول تحصیل اند و بقیه جذب موسسات و ادارات دولتی شده و مصدر خدمت اند، 

اما من فکر می کنم که آنهایی را که مسئولین می گویند اندک اند، بیشتر فارغین یا به عنوان معلم یا به عنوان کارمندان رده های پایین دولت یا موسسات مشغول کارند و هیچ گونه پلان و برنامه ای برای جذب آنها در حرفه و تخصصی که دارند روی دست نیست، اگر چنین باشد که تاکنون حداقل سه دوره فقط دانشکده زراعت فارغ داده، فارغین اگر در حرفه و مسلک خودشان جذب شده اند در وضعیت زراعت و مالداری بامیان که شغل حدود 90 فی صد مردم است چه تغییراتی آمده است؟

۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

بامیان و شعر

محمد کریمی از فرهنگیان بامیان است که قریحه شعری، آن هم اشعار طنز درباره رویدادهای بامیان دارد.
چند روز پیش او را ملاقات کردم، چند شعر اش را به من داد تا در اینجا نشر کنم، وی را تشویق کردم که وبلاگی بسازد و اشعارش را در آنجا منتشر کند.

او اینک این وبلاگ را راه اندازی کرده است، می توانید از شعرهای او رویدادهای بامیان را بهتر درک کنید.