۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

بیست قابله دیگر

بیست قابله دیگر به 66 قابله مسلکی بامیان پیوست، امروز چهارمین دوره شاگردان مکتب تربیه قابلگی جشن فراغت گرفته و قسم یاد کردند تا خدمات قابلگی را بدون تبعیض ارایه دهند.
به گفته سرپرست وزارت صحت در افغانستان هر نیم ساعت یک مادر حامله جانش را از دست می دهد که نباید از دست دهد، داکتر ثریا دلیل تربیه افراد ماهر، عرضه خدمات عاجل ولادی و فاصله بین ولادت ها را از جمله راه حل های کاهش این مشکل ذکر کرد.
خانم دلیل گفت پلان داریم که شفاخانه بامیان را توسعه دهیم و خدمات را به نقاط دور دست برسانیم.
سرپرست ریاست صحت عامه گفت حدود 20% مردم بامیان به خدمات صحی دسترسی ندارند ( بیش از چهار ساعت پیاده روی تا نزدیکترین مرکز صحی فاصله دارند) و 55% کمتر دسترسی دارند و فقط 26% دسترسی کامل دارند.
در بامیان 71 مرکز صحی سیار، ثابت، اساسی و جامع وجود دارد.
ایجاد شفاخانه تخصصی، مرکز تربیه پرستاری، دانشکده طب از خواسته مردم بامیان از وزارت صحت می باشد که معلوم نیست حکومت قبیله سالار فعلی کی به این خواسته جواب دهد!

۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

تقدیر از عمل انسانی وکیل شورای ولایتی

دیروز صبح همراه داکتر سیما سمر و اعضای شورای ولایتی رفته بودیم مکتب لیسه دخترانه سید آباد که حدود 2000 شاگرد داشته و با کمبود صنف درسی روبرو است، داکتر وعده کرد که بودجه ای را پیدا کرده که می تواند 7 صنف درسی به آن مکتب اضافه کند و شورای ولایتی با مردم منطقه صحبت کرد که زمین مربوطه را در اختیار این پروژه قرار دهد.

آنها زحمت زیاد کشید تا موفق شدند نظر موافق اهالی را برای اهدای زمین برای توسعه مکتب اخذ نمایند.
بعد از موافقه نماینده ها و بزرگان قریه و دعای خیر یکی از اعضای شورا، محترم محمد عزیز شفق، یکی از اعضای شورای ولایتی خیلی خوشحال بود، پیشانی تمام این نماینده ها و بزرگان قریه را بوسید من با کمره ام نتوانستم این لحظه را شکار کنم! برای قدردانی از این عمل انسانی این وکیل محترم عکسی که بعد از این رویداد گرفتم تقدیم شما می دارم.
محمد عزیز شفق از سمت چپ نفر دوم
مکتب لیسه نسوان سید آباد توسط موسسه شهدا، مربوط به داکتر سیما سمر شش سال پیش با بودجه ای که خواهر ورنی کمک کرده بود احداث شده بود.

سیما سمر در بامیان

چند روزی بود که میزبان داکتر سیما سمر بودیم؛
شخصیت فرزانه ای که خدمات شایسته ای برای این مردم انجام داده است، خبر رویدادهایی را که داکتر در آن حضور و نقش داشته دیگر دوستان پوشش داده اند، اینک چند عکس از این سفر.

داکتر و اولاد هایش؛
داکتر در بامیان تنها نیست، حدود 60 طفل یتیم در آشیانه سمر، او را مادر خطاب می کنند و 100 طفل دیگر هم در آشیانه جاغوری اولاد دارد.
کلینیک کمیتی، در سی کیلومتری مرکز بامیان نزدیک کوه بابا با همت خواهر ورنی، خواهر خوانده داکتر؛ هشتاد و سه ساله اهل سوئیس که در کشور به Miss Afghanistan مشهور است، دیروز افتتاح شد؛ ورنی عاشق افغانستان است، بیش از سی سال است که هر سال به افغانستان می آید و کمک هایی را که از مردم آنجا جمع کرده صرف پروژه های کوچک، خدمت به مردم فقیر هزاره می کند، او از کشته شدن در این راه هم باکی ندارد و استقبال می کند،  بچه های آشیانه او را به عنوان خاله در آغوش می کشند و او هم بچه های آشیانه را فرزندان خود می داند، شغل او جمع آوری کمک از مردم کشورش برای مردم افغانستان است، یکی از آرزوی های این خانم کسب تابعیت افغانستان است!
داکتر از دختران کمیتی پرسید کدامشان می خواهند والی یا وزیر یا ... شوند؟
هیچکس جواب نداد و داکتر آنها را تشویق به درس خواندن کرد.
نهادینه کردن حقوق بشر بوسیله زنان قدرتمند

۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

شکنجه در عمل

از اینکه موتر کاستر دانشگاه جور شد، جای بسی خوشحالی است اما اینکه مصداق "شکنجه و خشونت" است یا نیست به دوست عزیزم آقای بسم الله تابان می خواهم پیشنهاد کنم به جای سرگردانی برای یافتن تعریف خشونت و شکنجه در فرهنگ های لغت، جریده رسمی یا کنوانسیون بین المللی منع شکنجه بیاییم عملا" این کار را تجربه کنیم که شکنجه یا خشونت هست یا نه؟ 

فردا صبح ساعت شش و نیم من و ایشان با پیراهن تنبان سیاه و دستمالی سیاه بر سر از لیلیه دختران دانشجو با یک بیگ پر از کتاب به طرف دانشگاه حرکت کنیم و ساعت 2 بجه ابتدا به بازار رفته بعد از خرید کچالو، پیاز و نان به طرف لیله پیاده بازگردیم.
برای این کار، از شفاخانه هم درخواست کنیم که داکتری وضعیت صحی هر دوی ما را در ابتدا و انتهای حرکت چک کند و برای پوشش موضوع، ژورنالیستان را هم خبر می کنیم در پایان روز نظریه داکتر مشخص خواهد کرد که اینکار به صحت جسمی و روانی  ما آسیب رسانده یا اینکه باعث تقویت وضعیت صحی ما شده است، اگر گزینه دوم صحت داشت که حق با ایشان است و من معذرت می خواهم و اگر گزینه اول صحت داشت که باید عاملین این خشونت و شکنجه در حق دانشجویان، آنطور که ایشان خواسته اند باید مجازات شوند.

۱۳۸۹ شهریور ۱, دوشنبه

آزادی بیان

دو روز پیش استاد ابراهیم حسن زاده  را دیدم و گله کرد که چرا سلام را لینک نمی  کنم و گفت نوشته جدیدی دارد تحت عنوان "سیاست و آزادی بیان در بامیان" که امروز این نوشته را خواندم.

پیاده روی دختران دانشجو

چند روزی است که می بینم دختران دانشجو فاصله ده کیلومتری لیلیه تا دانشگاه و بالعکس را پیاده طی می کنند، ظاهرا" موتر کاسترشان خراب است و معلوم هم نیست تا کی این پیاده روی ادامه خواهد یافت.
ماه رمضان است و هوا هم به شدت گرم، بیش از صد دانشجوی دختر چه گناهی کرده اند که این مسافت را همراه کیف و کتاب و سودای روزانه شان پیاده طی کنند.

مدیریت درست اینکه در چنین مواقعی که موتر خراب می شود، جایگزین آن مهیا باشد، یا موتر کرایه کنند، حتی یک روز نباید این دختران پیاده بروند.
روزانه ده کیلومتر پیاده روی با دهان روزه، در گرمای تابستان، سر ظهر با باری سنگین مصداق خشونت و شکنجه است!

اگر کسی از مقامات و مسئولین این نوشته را می خواند، خواهشمند است هرچه زودتر به وظیفه شان عمل نموده و مشکل آنها را حل کند.

ستاره معارف

دیروز رئیس صاحب معارف را دیدم که گله کرد چرا در کنفرانس خبری اش نیامده ام و من گفتم که خبر نشدم (اطلاع رسانی نادرست مشکل همیشگی)، از وی پرسیدم که خبر مهم یا نو چی بود؟ او گفت افزایش شمار دختران دانش آموز 

و اینکه در پنجاو، 55% شاگردان را دختران تشکیل می دهد، اگر چه این خبر خوب است اما به میزان افزایش دختران، حضور پسران کم شده است، چرا اینطور شده؟ سئوالی بود که رئیس صاحب جوابی برایش نداشت.

از ستاره معارف ولایت بامیان پرسیدم و گفت در محفل روز استقلال آنها معرفی شده و مورد تشویق قرار گرفتند، من که در آن محفل نبودم اما دوستانی که آن محفل را پوشش دادند به این مسئله توجه نکردند، من اگر بودم بجای اینکه بنویسم والی چی گفت؟ فلان رئیس چی ایراد کرد و دیگری چه فرمایش داشت که تبلیغی رایگان برای آنها کرده باشم، مستقیم سراغ این سه نفر می رفتم، عکس می گرفتم و با آنها گفتگو کرده و برای تشویق آنها و دیگران از  آنها می نوشتم اما حیف که نبودم، فقط نامشان را از آقای اداء گرفته و برای تشویق این عزیزان می نویسم.

در مقطع ابتداییه، مهدی صنف شش از مکتب باقرالعلوم ورس.
در مقطع متوسطه، روزما صنف نه از مکتب شهرستان یکه و لنگ.
در مقطع لیسه عبدالرحمن صنف دوازده از لیسه ده سرخ یکه و لنگ.

۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

عروسی دسته جمعی

شماره چهارم مجله "قریه" مطلبی دارد بنام "عروسی دسته جمعی و دوگانگی در مصارف" که نویسنده با اشاره به عروسی دسته جمعی صد جوان که در دره علی ولسوالی یکه و لنگ در 17 اسد این ماه رخ داده نوشته است که این گونه محافل علی رغم فایده های آن پیامدهای بدی هم می تواند داشته باشد.

نویسنده در توضیح نظر خویش نوشته است: 1- بسیاری از خانواده ها برای دریافت 500$ آمریکایی، کمک (موسسه کمک های آسایش جهانی، احتمالا" زیر نظر آیت الله سیستانی)  دختران و پسران خود را مجبور می کنند که تن به ازدواج دهند.
2- برخی خانواده ها بعد از این عروسی، محفل دیگری را مطابق عرف و عنعنات خویش برپا می سازند که این محفل برای آنانی که توانایی برگزاری چنین محفلی را ندارند، احساس فقر کرده و تحت فشار روانی قرار می گیرند .
3- عدم دقت در ثبت نام که نتیجه آن سهم بردن خانواده های فقیر و غنی توأم می باشد.

"قریه" ماهنامه ای است از یکاولنگ که عبدالهادی هادی مدیر قریه جات ولسوالی یکاولنگ آنرا به همکاری چند قلم بدست دیگر آنرا منتشر می کند.
رسم و رواج های غلط در عروسی ها، مشکلات زیادی را خلق کرده است، چند روز پیش در همسایگی ما فردی که آدم بی بضاعتی هم هست، یک دختر و سه پسر جوان دارد، دخترش را به شوهر داد (نامزد برای امرار معاش خانوده  در اردوی ملی  خدمت می کند)، تنها دو نیم لک افغانی (بیش از 5000$ آمریکایی) را به عنوان گله (شیربها) مطالبه کرده است و گفته که هیچ جهازی به دخترش نخواهد داد!

اگر عروسی دسته جمعی، چنان مشکلاتی را ببار  آورد و عروسی سنتی نیز چنین مشکلاتی را دارد، راه حل این مشکل به نظر شما چیست؟

۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

نعل پایی

"نعل پایی" سنتی مذموم اما مرسوم.
از دیر باز در مناطق هزارستان یا شاید کل افغانستان رسم چنین بوده که اگر کسی به حکومت آمده عرضی و شکایتی از کسی داشت، حکومت عسکری را برای جلب و احضار مدعی الیه همراه او می کرد و او برای رفت و آمد عسکر هزینه ای را پرداخت کرد، بنام "نعل پایی".

این رسم، هم اکنون نیز ادامه دارد و مبلغ اش گاه به 4000 افغانی یا بیشتر می رسد، همین امر سبب شده که مردم از خیر حکومت بگذرند و عرض و دادشان را پیش چند ریش سفید و ملا در جرگه یا مرکه ببرند.

حقوق بشر بامیان، هفته گذشته اعلان کرد که چنین رویه ای قانونی که نیست هیچ، بلکه نقض فاحش حقوق بشر است.
و پلیس قاطعانه وجود نعل پایی را رد کرد، خوب باید هم رد می کرد!

خوب بعضی ها هم طرفدار این رویه اند؛ پلیس امکانات ندارد، راههای قریه جات صعب العبور و دور است و ترانسپورت عمومی هم نیست و سبب می شود که مردم حق و ناحق دعوا نکنند.

۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

قیر ریزی سرک یکه و لنگ

یکی از آرزوهای دیرینه مردم اینجا، دارد شکل می گیرد، داشتن سرک پخته یا قیر، آنهم در قلب هزاره جات.
حالا هزاران انسان می توانند به راحتی در زمانی اندک  از یکه و لنگ، شیبر تو و قرغنه تو، بند امیر و شهیدان به مرکز ولایت بیایند و به اصطلاح شهر را ببینند، تجارت کنند و ...

امروز دوستی گفت، چند کیلومتر سرک که از شش پل به طرف دوآبی شیبر قیر ریزی شده است موج دار شده است، چون زیر سازی آن صحیح نبوده و سرک در کنار رودخانه است، زمین سست است و زه دار می باشد، اگر چنین است که زحمات بر باد رفته است با آرزوی مردم نباید بازی کرد.

دوران طلایی هزاره ها

قبلا" زیاد شنیده بودم که ما (هزاره ها) باید شکر گزار وضعیت فعلی (دوران طلایی) باشیم، آنها خیلی لطف دارند که از معاون دوم، چند وزارت و چند چوکی پارلمان را به من و امثال من بخشیده اند و ... و جدی نمی گرفتم و پشت گوش می انداختم اما عربده های دیشب حشمت غنی احمد زی در برنامه آخر خط تلویزیون نور که این سخنان را با خشم زیاد بر معلم عزیز رویش بیان می کرد، خیلی مرا تحت تأثیر قرار داد که ما چه فکر می کنم و اونا چی فکر می کنند!!

هر چند رویش به او حالی کرد که از موضع فرد گپ می زند و اگر اشتباهی دارد باید به عنوان یک فرد خطاب شود اما به چشم خویش دیدم که خشم این مرد  نثار "هزاره" می شد و معلم عزیز آنجا فرد نبود، هزاره بود که آماج خشم و خشونت حیوانی قرار گرفته بود.

به یقین که احمد زی هم در این تفکر آلوده به خشونت فرد نیست.
با خشونت، تحریک احساسات و ... نمی شود این خشونت را زدود و چنین تفکری را اصلاح کرد، عقلای قوم باید به میدان آیند و کاری کنند بنیادی.

(تذکر: چند روزی بود که به اینترنت دسترسی نداشتم، تنها کافی نت بازار هم بسته بود یا خراب و ... و  اینترنت موبایل ها هم چندان سرعت ندارد و یا هزینه آن زیاد است، دسترسی به اینترنت در بامیان فقط محدود است به چند دیش که موسسات دارند و بس!)

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

خشم بابا

24 ساعت بارندگی، پس از چند روز گرمی هوا، رشته کوه بابا را به خشم آورد  و از بعداز ظهر دیروز سیل مدهش و ویرانگری از دره فولادی (مرکز بامیان) سرازیر شده که هم اکنون نیز با شدت هرچه تمامتر ادامه دارد.

سیل از نزدیکی زیارت میرهاشم از رودخانه بالا آمده و سرک فولادی را تا ابتدای بازار احاطه کرده است، بطوریکه هوتل جاده ابریشم، هوتل اعیان نشین، از چهار طرف در محاصره سیل قرار دارد.

سیل از نیمه شب گذشته خواب از چشمان بازاریان ربود، رودخانه از پشت بازار می گذرد و دیوار استنادی آن هم چندان اعتباری نیست و خطر آن وجود داشت که سیل بازار یا اقتصاد بامیان را با خود ببرد که با تلاش بازاریان، وسایل و امکانات شرکتی خصوصی و دستپاچگی مسئولین، اندک تدبیری سنجیده شد تا اینکه بازار را آب نبرد.

در تماسی که با سخنگوی ولایت داشتم او نیز آماری از خسارات وارده را نداشت و اظهار امیدواری می کرد که تلفات نداشته باشد و گفت تمام مسئولین برای مهار سیل تلاش می کنند.

بارش 24 ساعت گذشته و سیل جاری خسارات زیادی به مردم فقیر و زراعت پیشه بامیان وارد کرده است، زمین های زراعتی زیادی در کنار رودخانه هست که سیل آنها را فرا گرفته است و نیز عده زیادی از کشاورزان گندم هایشان را درو کرده و آماده خرمن بودند که بارندگی به آنها صدمه زده است و آنهایی که گندم یا کچالوی شان را برداشت نکرده بودند از یک ماه پیش زمین هایشان را آب نداده بودند تا گندم زرد شود و کچالو پخته گردد اما بارش بی وقت، همه آن زحمات را هدر داد.

24 ساعت بارش در وسط تابستان در اینجا بی سابقه بوده است.
گرمای چند روز اخیر، آب شدن برف ها و یخچال های طبیعی ارتفاعات بابا را در پی داشته است و باران اخیر هم به سرازیر شدن این آب ها کمک کرده است.
دره فولادی منتهی است به رشته کوه بابا و قسمت عمده جمعیت مرکز بامیان در این دره سرسبز زندگی می کنند.

حال برای مهار این سیل چه باید کرد؟
زمستان و سال بدی در انتظار مردم فقیر بامیان و فولادی در انتظار است.

برای سرباز نیوزلندی

دیروز خواستم خبر کشته شدن اولین سرباز پی آر تی یا نیروهای یاری امنیت یا کمک به بازسازی نیوزلند را بنویسم اما حالم مساعد نبود، کشته شدن یک انسان، آنهم مسافر و مهمان قاصدی نمی خواهد!

حال که دیگر رسانه ها منعکس کرده اند، می خواهم برای آن سرباز کشته شده مطلبی بنویسم.

اگرچه روزانه دهها نفر از هموطنانم توسط برادران ناراضی کرزی با عملیات انتحاری به جنت می روند یا سر بریده می شوند یا توسط اشتباه مکرر ناتو و آمریکایی ها جانشان را از دست می دهند اما کشته شدن سرباز نیوزلندی در ولایت بامیان که برای اولین بار طی هشت سال گذشته رخ می دهد از جنس دیگر است.

مردم بامیان هر چند  از اینکه پی آر تی نیوزیلند در قسمت بازسازی کار عمده ای نکرده اند ناراض اند  ولی کار ناشایستی از آنها ندیده اند  که در مرگ آنها خوش باشند یا بخواهند کمر به مرگ  آنها بندند.

این نیروی 140 نفره به نوعی با مردم بامیان رفیق هستند و مردم هم وجود آنها را برای دفع خطری بزرگ تر غنیمت می دانند. 

درست است که آنها برای حفاظت از منافع خود اینجایند اما منافع ما هم در گرو حضور آنها می باشد، هنوز که هنوز است دولت و پلیس ما توانایی یا انگیزه دفاع از جان و مال شهروندانش را ندارد و هنوز گرگانی که دیروز بر جان و مال مردم مسلط بوده اند، مردم را تاراج و قتل عام کرده اند خطرشان از بین نرفته و به کمین نشسته اند.

مرگ اولین سرباز نیوزلندی در بامیان، خبر خوشی نیست اما عامل این حادثه بازهم برادران ناراضی هستند که از مناطق جنوب آمده و در کوههای تاله و برفک بغلان (هم مرز با بامیان) چنین ناامنی هایی را دامن می زنند.

۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

گزارش حقوق بشر از منازعه امسال کوچی ها در بهسود

نتیجه کار امسال برادران کوچی برای مردم ده نشین هزاره؛ 6 کشته، 6 زخمی، 340 قریه آواره، 153 حویلی حریق، حدود 2800 فامیل متضرر و آواره، 35 باب مکتب تعطیل که حدود 5500 شاگرد محروم از تحصیل.

گزارش تکمیلی گروه حقیقت یاب کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان را همراه جزئیات کامل، اسامی و عکس ها را اینجا بخوانید.

۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

ستاره بامیان

جشنواره دوم راه ابریشم در میان شور و هلهله مردم دیشب پایان یافت و سه ستاره آواز و موسیقی دمبوره نیز معرفی گردیدند.
در این رقابت 9 نفر از جوانان علاقه مند این رشته اشتراک داشتند که با داوری اساتید پیش کسوت، ستاره های آواز هزاره گی و دمبوره معرفی شدند.
طاهر سعادت، جوان مستعد اهل قرغنه تو، ستاره اول

محمد ضیاء رستمیان، جوان یکاولنگی، ستاره دوم

 سید داود یکاولنگی، ستاره سوم

 هیئت داوران از چپ به راست: استاد صفدر توکلی، همایون لعلی، علی دریاب، سید انور آزاد و میرچمن سلطانی


بدین ترتیب جشنواره دوم به پایان رسید و مسئولین برگزار کننده با توجه دستاورد های آن از جمله:  شمار زیاد بازدید کننده و رونق در کار و کسب مردم، احیای فرهنگ محلی قول دادند که در آینده نیز جشنواره هایی برگزار خواهند کرد.

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

تجلیل از پیشکسوتان فرهنگ و هنر محلی

دیروز در محفلی کوچک اما معنوی و نمادین از دو پیشکسوت عرصه فرهنگ و هنر محلی، استاد صفدر توکلی پدر و سلطان موسیقی هزاره گی و محمد جواد خاوری محقق و نویسنده فرهنگ هزاره گی تجلیل به عمل آمد.
این تجلیل در حاشیه جشنواره دوم راه ابریشم و از سوی برنامه اکوتوریزم  و والی بامیان برگزار شده بود.

صفدر توکلی از 52 سال زندگی با دمبوره اش گفت از توهین ها، تحقیر و لعن هایی که دیده  و شنیده حکایت کرد و از مقاومت هایش در این باره سخن گفت.
توکلی 43 سال است که به عنوان هنرمند محلی در وزارت فرهنگ کار می کند و امسال بازنشسته شده و گفت بیش از 500 آهنگ از وی در آرشیو رادیو و تلویزیون ملی  موجود است.

هنگامی که ابراهیم اکبری رئیس اطلاعات و فرهنگ  از خاطره قتل برادر زاده توکلی به جرم دمبوره نوازی در یکاولنگ بدست عناصر متحجر گفت، استاد برای مدتی صورتش را با دست پوشانده بود.

صفدر توکلی به جوانان توصیه کرد و گفت: دمبوره را دست کم نگیرید، دمبوره سابقه 4000 ساله دارد، در دنیای بیرون هنر و اصالت ما را با دمبوره می شناسند و خاطره از سفر چین نقل کرد که بعد از ختم آهنگ اش تالار به لرزه در آمده و چقدر تشویق شده است.

وی در پایان گفت که بیش از 3000 مصرع شعر دارد و بدلیل آنکه تاکنون کسی حمایت نکرده چاپ نشده است.

محمد جواد خاوری نیز از رویکرد دنیای مدرن و یکنواخت امروز به خرده فرهنگ ها یا فرهنگ بومی گفت و افزود که فرهنگ بومی اصالت و هویت ماست و اقدامات وی در نشر 5 کتاب در این زمینه در مقابل ذخیره عظیم فرهنگ هزاره گی ناچیز است.

سومین جام شهید مزاری

سومین مسابقات نیو فول کونتاکت (شین گی تای) جام شهید مزاری  با حضور بیش از 140 ورزشکار از 10 ولایت دیروز در بامیان برگزار شد.
این مسابقات در سه رده سنی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان انجام  شد.

ورزشکاران شرکت کننده در این جام  از مقابل بودا تا تندیس رهبر شهید و از آنجا تا استادیوم فوتبال شهید مزاری را رژه رفته و سپس مسابقات در حضور تماشاگران ادامه یافت و در ختم روز به برندگان لوح تقدیر و مدال توزیع گردید.
به نظر من این ورزش کمی خشن است، بیشتر ضربه های مشت به صورت وارد می شود و بسیاری از ورزشکاران علی رغم پوشیدن کلاه و محافظ دندان و ...  دهان و دماغ شان خون می شد!

شیهان حیدری گفت این ورزشکاران از ولایاتی چون بدخشان، هلمند، بلخ، سمنگان، کابل و جاغوری با هزینه خودشان آمده اند!!
او در ادامه گفت از سال 82 تاکنون ورزشکاران این رشته بیش از یکصد مدال منطقه ای و جهانی را کسب کرده و 30 مدال افتخار دولتی از رئیس جمهور اخذ کرده اند.

این رشته تاکنون در 16 ولایت گسترش یافته است.
جام شهید مزاری هر ساله در بامیان برگزار می گردد.

در موقع اهدای مدال به برندگان، حیدری یک مدال نقره و تقدیر نامه به عباس آگاه خبرنگار رادیو صدای آشنا و تلویزیون راه فردا و یک مدال نقره و تقدیر نامه به امیر فولادی، مسئول برنامه اکوتوریزم و برگزار کننده دومین جشنواره راه ابریشم اهدا کرد،  گرچه این مدال ها بخاطر زحمات این دو نفر در برگزاری این مسابقات تقدیم شد اما من فکر می کنم، مدال ورزشی فقط  باید بخاطر پیروزی در نبرد و مبارزه  در میدان ورزش تقدیم شود ورنه ارزش خود را از دست می دهد.