۱۳۹۱ اسفند ۵, شنبه

حادثه کویته چرایی و راه حل ها!

این دومین حمله مرگباری بود که بر هزاره های بی دفاع کویته در سال 2013 صورت گرفته است و چنانچه مطلع هستیم قاتلین (لشکر جنگهوی یا سلفی یا وهابی و ...) اعلام کرده اند که به حملات بیشتر ادامه می دهند،
بدنبال حمله تروریستی دهم جنوری تشکل سیاسی عمده هزاره های کویته یعنی حزب دموکراتیک هزاره به منظور جلوگیری از تکرار این حملات برکناری وزیر اعلای حکومت ایالت بلوچستان و کنترل... کویته توسط ارتش را خواستار شد،
در یک اعتراضی مدنی بعد از چند روز تحصن و عدم تدفین کشته شدگان آنان موفق شدند به این خواسته خود برسند و نخست وزیر پاکستان شخصن به کویته رفت و این درخواست را پذیرفت اما پس از یک ماه حادثه ای مشابه با شدت و حدتی بیشتر به وقوع پیوست، یعنی هزاره ها به خواسته شان که جلوگیری از این حملات بود نرسیدند و وحشت آفرینان هم چنان بر تهدید شان که افزایش این حملات در سال جدید می باشد نایل آمده و اعلام کرده اند که دهها وسایط نقلیه مملو از مواد منفجره با آدم های جان برکف و آماده رفتن به جنت در اختیارشان هست که این حملات را تکرار کنند، خواسته آنها خروج هزاره ها از کویته می باشد و بس!

واقعیت این است که هزاره های کویته شهروندان پاکستان می باشد، شهروندانی که نجابت، صداقت، خدمت گزاری و وطن دوستی شان را به اثبات رسانیده اند، حکومت پاکستان مسئولیت دارد از جان و مال شهروندانش دفاع کند،
چرا حکومت پاکستان موفق به این کار نشده است؟ نخست وزیر پاکستان در سخنانی تازه با خانواده این قربانیان همدردی کرده است و مسولین نظامی و امنیتی بلوچستان را ملامت کرده که چرا نتوانسته جلو این حمله را بگیرد و بر تعهدش بر جلوگیری اینگونه حملات و محاکمه عاملین تاکید کرده است، تعهدی که در گذشته نیز وعده آنرا داده بود اما چرا حکومت پاکستان ناتوان است؟
واقعیت دیگر آن است که سازمان امنیت و اطلاعات پاکستان (آی اس آی) سازمانی قدرتمند که نقش عمده در کشف و جلوگیری از اینگونه حملات می تواند داشته باشد، نشان داده است که در اختیار و کنترل حاکمان سیاسی نیست و علایمی وجود دارد که این سازمان موافق این گونه حملات می باشد وگرنه هیچ کس باور نمی کند این سازمان عظیم و مخوف از این حملات آگاهی ندارد و عاملین را نمی تواند پیدا کند.

چرا این حملات صورت می گیرد:
عمده دلیل گفته شده همان شیعه بودن یا رافضی بودن هزاره ها می باشد.

و برخی دوستان در این چند روز تحلیل کرده اند که:
1- هزاره ها بخاطر تعلق مذهبی شان کشته می شوند، آنان کشته شده های خود را "شهید" می دانند، "لبیک یا حسین" می گویند و بر تابوت کشته ها نیز چنین می نویسند و کویته را به "کربلا" تشبیه می کنند و شهادت را افتخار می دانند و در این کار؟ بر مولای شان یعنی "حسین" اقتدا می کنند،
آنان در ماه محرم –بخاطر شهدای کربلا- با تعصبی شدید بر سر و سینه شان می زنند و بر خیابان ها می برآیند، جلوس می کنند پشت و گاهی سر و صورت را خون آلود و زخمی می کنند و در میان آنها روحانیون تحصیل کرده در حوزه علمیه قم به شدت مشغول تبلیغ و سخنرانی در منابر و تکیه خانه ها و امام باره ها می باشند و بر حقانیت خاندان علی و غصب خلافت توسط خلفای سه گانه تاکید می کنند،
آنها احساس اخوت و نزدیکی خاصی با جمهوری اسلامی ایران و ولی فقیه حاکم بر آن دارند، طوری که آن جناب برای –شیعیان هزاره کویته- نماینده مخصوص دارد و کنسولگری آن کشور نیز به بهانه فعالیت های فرهنگی، رایزنی جمهوری اسلامی ایران را در آن دیار فعال نموده است و فعالیت های دیگری چون اعمار و مدیریت شفاخانه، کتابخانه و ... را هم در آنجا دارد

در همین راستا گفته می شود که هزاره های کویته تقاس تبعیض مذهبی جمهوری اسلامی ایران بر علیه اقلیت سنی آن کشور را می پردازند و آنان توسط اکثریت سنی آن ایالت (بلوچ ها و پشتون های متعصب پیرو فرقه های سلفی و وهابیت) قربانی می شوند

در دامن زدن به تعصبات مذهبی نقش شبکه تلویزیونی ماهواره ای اهل البیت به گردانندگی شیخ اللهیاری را نیز برجسته دانسته می شود و در نهایت اینکه هزاره های کویته قربانی جنگ مذهبی ایران و عربستان می باشند.

راه حل ها:
1- گرچه انجام مناسک مذهبی حق انسانی هر انسان می باشد و هزاره های پاکستان نیز با استفاده از این حق به هیچ کس یا مذهب دیگر ضربه وارد نکرده اند اما واقعیت این است که خود قربانی مذهب شده اند؛
آیا ممکن است هزاره ها مذهب را کنار نهند تا از خطر حفظ گردند؟، راه حلی تقریبن غیر ممکن می باشد، چگونه بیش از 500 هزار انسان را راضی کرد که با مذهبی که سالها زیسته اند، عادت کرده اند و کشته شدن در این راه را افتخار می دانند وداع کنند و چه تضمینی وجود دارد که با پذیرش این خواست بازهم قربانی نشوند
اما می توان از برخی تحریک های تعصبی مذهبی کاست از اندیشه های تعصبی چون الهیاری تبری و دوری جست از نزدیکی با حکومت اسلامی ایران و اجیران آن رژیم پرهیز کرد و با منابع مذهبی تسنن متعدل منطقه راههای نزدیکی و اخوت جستجو کرد.

2- هزاره ها مسلح شوند، جواب زور را با زور دهند؛ گرچه این حرف غرور بر انگیز است اما در موقعیت ژئوپلیتیکی کویته که در محاصره بلوچ ها و پشتون ها می باشند از چه طریق و با تکیه به کدامین منبع مالی به این کار دست زنند؟
این پیشنهاد بیشتر از سوی جوانان احساساتی که پشت کامپیوتر های خود در فرسنگ ها دور تر از محل حادثه قرار دارند ارایه می گردد، اگر آنها راست می گویند خود باید اولین نفری باشند که در چنین صحنه ای حاضر شوند.

3- بر حکومت پاکستان از طریق کشورها و سازمانهای مقتدر جهانی، سازمان ملل و نهادهای مدافع حقوق بشر فشار دیپلوماتیک و سیاسی آورده شود تا مسئولیت خود را به خوبی ایفا نماید که متاسفانه در طول سه چهار سال اخیر این کار هم جواب درستی نداده است اما نباید از تلاش ها در این راستا خسته و ناامید شد.

4- تلاش سیاسی، معقول و متکی بر منطق هزاره ها در کنار آن اعتراضات مدنی در داخل و خارج پاکستان تهییج افکار عمومی جهانی در دراز مدت به نفع هزاره ها می باشد و باید آنرا ادامه داد.

5- مستند سازی و اقامه دعوای حقوقی و کیفری بر علیه حکومت پاکستان در محاکم ملی، منطقه ای و بین المللی راهکار دیگر می تواند باشد.