امروز هفت ثور است، چند سال پیش اینطرف هورا و زنده باد بود و آنطرف روز سیاه و مرده باد و فردا هشت ثور است، برای عده ای روز سیاه و برای عده ای روز سپید.
اگر از سیاه و سفید عبور کنیم، رسم بر این بود که در چنین روزی رسم گذشت یا رژه در کابل انجام می شد و گویا بدلیل مسایل امنیتی یا ضعف مدیریت امنیتی این مراسم برگزار نمی شود.
رسم گذشت یک رسم جالب و جذابی است همیشه آنرا دوست داشتم، روزی غرور انگیز و شادی آفرین است، به یکی از دوستان پیشنهاد کردم چرا این مراسم در بامیان انجام نمی شود؛ اینجا یک مرکز تعلیمی پلیس دارد با صدها پلیس در حال آموزش و خوشبختانه که دو کیلو متر سرک آسفالته هم موجود است و نیم کیلومتر سرک کانکریتی و تعدادی رنجر پلیس و اردوی ملی؛
برای اینکه غم و یأس و نومیدی را از چهره این مردم بزداییم باید این مراسم را اینجا که امنیت و صلح حاکم است برگزار کرد.
برای اینکه غم و یأس و نومیدی را از چهره این مردم بزداییم باید این مراسم را اینجا که امنیت و صلح حاکم است برگزار کرد.
اما گویا چنین نیست و فقط سخنرانی است و ...
پس سه روز رخصتی است و طبیعت هم شاداب و بهاری؛ رسم گذشت ما در دامان طبیعت زیبای دامنه های کوه بابا خواهد بود.
۵ نظر:
سلام جناب نظری
خوش به حال تان که از طبیعت زیبا وپاک کوه بابا استفاده میکنید.
سلامت وتندرست باشید.
خیلی عالی
سلام آقای نظری عزیز برایتان یک ایمیل فرستاده ام در آدرسی که در وبلاگتان درج کرده اید. لطف کنید در صورت امکان بررسی نموده پاسخش را برایم بفرستید. ممنون
محمد هادی محمدی
جناب نظری سلام !
هشت ثور را بعنوان آغاز قتل و کشتار مردم مظلوم افغانستان و شروع جنگهای قومی و نژادی و حزبی باید ،ماتم ملی اعلام کرد.
سلام! من هم یک روزی مریض شدم و رفتم بازار بامیان پیش داکتر. او تا توانست برایم دوا نوشت سرانجام من هم گفتم: اتکلی دوا می دهی؟ و دعوای ما شد و بدون دوا از دواخانه برامدم. اگر خواستی من هم شرح مفصلی خواهم نوشت بر این یادداشت جالب شما.
ارسال یک نظر