دیروز بعد از ظهر پیکره های تخریب شده بودا برایم بسیار زیبا جلوه می داد، عکسی گرفتم، حیفم آمد که این عکس ها را فقط برای خودم آرشیو کنم.
این عکس ها را برای آنانی که دور از بامیان اند یا بامیان را ندیده اند و دلشان برای اینجا می تپد تقدیم می کنم.
این عکس ها را برای آنانی که دور از بامیان اند یا بامیان را ندیده اند و دلشان برای اینجا می تپد تقدیم می کنم.
۱ نظر:
شعر از سیمین بهبهبانی
دوباره میسازمت وطن اگرچه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم اگرچه با استخوان خویش
دوباره میبویم ازتو گل به میل نسل جوان تو
دوباره میشویم از تو خون به سیل اشک روان خویش
دوباره یک روز آشنا سیاهی از خانه میرود
به شعر خود رنگ میزنم ز آبی آسمان خویش
اگرچه صد ساله مردهام٬به گور خود خواهم ایستاد
که بردرم قلب اهرمن به نعره آنچنان خویش
کسی که عظم رمیم را دوباره انشا کند به لطف
چو کوه بخشدم شکوه به عرصه امتحان خویش
اگرچه پیرم ولی هنوز٬ مجال تعلیم اگر بود
جوانی آغاز میکنم کنار نوباوگان خویش
حدیث حب الوطن ز شوق بدان جهت ساز میکنم
که جان شود هر کلام دل٬ چو برگشایم دهان خویش
دوباره میبخشیم توان٬ اگرچه شعرم به خون نشست
دوباره میسازمت به جان٬ اگرچه بیش از توان خویش
درود
اکبر ح ج
ارسال یک نظر