۱۳۸۷ آبان ۱, چهارشنبه

اصل قانونی بودن جرم

روز گذشته قاضی محکمه مرافعه کابل سید پرویز کامبخش را بر اساس ماده یکصد و سی قانون اساسی به جرم اهانت به پیامبر اسلام به بیست سال زندان محکوم کرد.

ماده 130 می گوید هرگاه برای قضیه ای در قانون اساسی و سایر قوانین حکمی موجود نباشد، محاکم به پیروی از احکام فقه حنفی و در داخل حدودی که این قانون وضع نموده، قضیه را به نحوی حل و فصل می نماید که عدالت را به بهترین وجه تأمین نماید.

ظاهرا" که قاضی محترم در قانون جزاء به چنین جرمی برخورد نکرده که متوسل شده به فقه حنفی، از سویی ماده بیست و هفتم قانون اساسی میگوید، هیچ عملی جرم شناخته نمی شود مگر به حکم قانونی که قبل از ارتکاب آن نافذ گردیده باشد و ماده نود چهارم نیز "قانون" را چنین تعریف می کند: قانون عبارت است از مصوبه هر دو مجلس شورای ملی که به توشیح رئیس جمهور رسیده باشد، مگر اینکه در این قانون اساسی طور دیگر تصریح گردیده باشد.

ماده 130 و ماده 131 که دست محکمه را برای رجوع به احکام فقه ( حنفی و جعفری ) باز می گذارد، یکی از تناقضات قانون اساسی با " اصل قانونی بودن جرم" ( ماده 27 و 94 قانون اساسی) می باشد، این اصل یکی از اصول محاکمات عادلانه است که در آن حقوق بشری شهروندان رعایت شده است.
این حکم نشان می دهد که چطور می شود با سوء استفاده یا سوء تفسیر از فقه، انسانی را به سر دار برد یا مادام العمر حبس کرد.

استناد قاضی محترم به ماده 130، همچنین مخالف ماده ششم، هفتم، بیست و چهارم قانون اساسی و ماده نوزدهم میثاق بین المللی حقوق سیاسی - مدنی ( افغانستان در سال 1362 به این میثاق محلق شده است و اکنون حکم قانون را برای ما دارد) که رعایت حقوق بشر، آزادی بیان، عقیده و فکر و نشر و اشاعه آن به هر طریق تضمین شده است نیز می باشد.

شاید کامبخش به دلیل فشار جامعه جهانی، مدافعین حقوق بشر و دخالت رئیس جمهور در محکمه تمیز ( ستره محکمه ) حکم برائت بگیرد اما تشویش آن است که این حکم برای سایر محاکم تبدیل به یک رویه شده و با آن آزادی بیان، فکر، اندیشه و نیز حقوق بشر را قلع و قمع کنند.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

ظاهر جان
صرفنظر از عادلانه بودن یا نبودن حکم قاضی ,آیاجوانان امروز ما و امثال پرویز کامبخش مسائل و موارد مبتلا به دیگری در کشور پر از مشکل ما پیدا نمی کنند که فکر و اندیشه خود را صرف ان کنند و اینچنین خود را به غم مبتلا نکنند؟!
"حمید"

ناشناس گفت...

سلام به همه خوانندگان..

قبل از همه چند ضرب المثل را خوب است اینجا مرور شود:

همو درگه و همو تمبه چو!
سزای قروت اب گرم !
چرای کاری کند عاقل که باز ارد پیشمانی!

اقای کام بخش جامعه خود را درست نمی شناسد و ثالثا حرف ی را نشخوار کرده که خودش به ان اعتقاد ندارد و یا حداقل از خودش نیست..

هدف ازین کار را صرف شهرت طلبی و دریافت اجازه پناهندگی چیزی دیگری نمیتواند باشد..

خوب او پنجاه % به هدف خود نزدیک شده یعنی مشهور است و صرف مشکل پناهندگی اش در صورت که از زندان فرار کندنیز قابل حل خواهد بود..

ولی اصل موضوع که شاید چنین باشد
که وی خواهان چهار شوهر درست نقطه مقابل حق مرد را برای زن ها گوشزد کرده است و اگر اشتباه نکرده باشم گرفتن چهار زن برای مردان را ظلم در حق زنان دانسته است..

در حالیکه داشتن حق چهار زن بطور مطلق در هیچ دینی واضح نشده است ودر صورت مجاز است که شرایط جامعه "زیادتر دوران بعد از جنگ" ایجاب ان کند ویادر مجموع شوهر از نگاه غریزی و مالی بطور عادلانه از عهده سزپرستی زوجان خود برامده بتواند"چون نفوس زنان دوبرابر است"..در غیر اینصورت امر به داشتن یک زوج بطور مطلق سفارش شده است..

حالا شاید باشند کسانیکه که سهل انگاری و سو استفاده میکنند که مرتکب گناه شده و عواقب سو دنیوی و اخروی انرا نیز باید پاسخگو باشند اما این به ان ان معنی نیست که زن نیز در مقابل به همچو اعمال دست بزند زیرا در اثر ان جامعه به فسادی اخلاقی دچار شده و در نهایت شیرازه فامیلی از هم خواهد پاشید و جامعه بیمار ببار خواهد امد زیرا فرق است بین پیپ اب و حوض داخل حویلی ..چون نجاست پیپ را با اندک ابی میتوان پاک کرد ولی رفع نجاست از یک حوض برای یک جامعه ضایعه خواهد بود..

پس زن و مرد هردو میتوانند جفت خود را انتخاب کنند ولی باید رای به کسی داد که با فساد کم جلو افسد را بگیرد و این مقوله بدین معنی است که فساد از جامعه برداشتنی نیست و اگر میبود بهشت و دوزخی اندر کار نبود!!!

درست است که درکشورهای غربی حقوق مساوی است ولی مردان عربی با وجود بی عدالتی از زندگی مرفه تری برخورداراند" مگر انکه از قوانین جامعه خود عدول کنند" و ایا ممکن است کسی بگوید علت مسله در کجا است؟؟؟؟

این اظهارات به معنی تایید بیست سال قید برای اقای کام بخش نبوده و نیست . زیرا جهالت قاضیان و جامعه نارسیده ما که اقای کام بخش نیز جز از ان است ایجاب همچو تصمیمی ناقص را مینماید...

اح ج