هفته گذشته رفته بودم لیسه نسوان (دخترانه) مرکز بامیان- سید آباد- دخترم الهه شکایت داشت که نامش درلیست حاضری نیست.
محترم شیر آغا مدیر مکتب با بی حوصله گی و دستپاچه گی بدنبال لیست ها می گشت، گاهی می گفت دخترت سه پارچه است، گاهی می گفت نامش را غلط نوشته کرده اند و گاهی می گفت شاید در صنف دیگر باشد، در این حین معلمین یا شاگردان دیگر اگر با وی کار می داشتند بر آنها داد می کشید و می گفت مگر نمی بینید با چه مشکلی روبرو شده ام؟
بعد از اینکه موفق شد نام و لیست را پیدا کند شروع کرد از خود تعریف کردن که من بیش از بیست سال سابقه کار دارم، حوصله مند و ...ام و به همین خاطر مرا برای مدیریت مکتب عالی دخترانه انتخاب کرده اند ولی خود شما ببینید این دختران اعصاب برای آدم نمی گذارند و هر روز هم حقوق بشر می آید که شاگردان را لت می کنی و آنها را فحش می دهی گفتم درست است (چیزی که عیان است، حاجت به بیان نیست)
بی چاره پیرمرد دیگر حوصله ندارد باید برود سراغ کچالو هایش و بازنشسته شود، اصلا" چرا مدیریت یک مکتب دخترانه بدست مردها باشد؟ برایم خیلی تعجب انگیز است که چرا داکتر سرابی برای نمایش توانمندی زنان کوشش نکرده است که مدیریت لیسه های دخترانه ( سید آباد، شیرین هزاره در مرکز بامیان یا در ولسوالی ها ) را به زنان بسپارد، زنان زیادی هستند که از این قابلیت برخورداند.
بی چاره پیرمرد دیگر حوصله ندارد باید برود سراغ کچالو هایش و بازنشسته شود، اصلا" چرا مدیریت یک مکتب دخترانه بدست مردها باشد؟ برایم خیلی تعجب انگیز است که چرا داکتر سرابی برای نمایش توانمندی زنان کوشش نکرده است که مدیریت لیسه های دخترانه ( سید آباد، شیرین هزاره در مرکز بامیان یا در ولسوالی ها ) را به زنان بسپارد، زنان زیادی هستند که از این قابلیت برخورداند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر