۱۳۹۲ مهر ۲۹, دوشنبه

جریمه در ترن

شب هنگام که با ترن به خانه بر می گردم این فاصله را بیشتر به مطالعه کتاب یا گوش کردن به موسیقی می گذرانم، دیشب نیز که شب ویکند خلاص شده بود و ملت همه زود رفته بودند به خانه هایشان تا استراحت کنند و برای کار و بار اول هفته یا دوشنبه آمده شوند، ترن خلوت بود و سروصدای جوانان هم کم بود درست چند چوکی مقابل من دخترکی بود که با موبایل هوشمندش مشغول بود.
در سالن جلویی چند نفر ایستاده بودند که پیراهن های سفید که معمولن لباس های رسمی مامورین بازرسی ترن می باشد اما به کسی کار نداشتند همین طوری چند ایستگاه را که رد کردیم یک دفعه ای سر و کله چهار نفر مامور رسمی ترن با کت های مشکی و نشان های مخصوص که بر سینه داشتند از همان سالن پیدا شد و مستقیم سراغ مسافران آمدند تا کارت های مایکی (کارت های الکترونیکی تکت) شان را چک کنند که تچ شده است یا نه؟
 من که هراسی نداشتم مثل یک شهروند خوب و وظیفه شناس همیشه تچ می کنم اگرچه نصف شب باشد بخاطر خدماتی که ترن ارایه می کنه و بخاطر خدماتی که دولت می دهد فکر می کنم این مسولیت من است که روزانه شش یا هفت دالر را صرف تکت کنم.
بعد از اینکه رفتند سراغ دخترک فکر می کنم تکت نداشت یا تچ نکرده بود و مامور موظف هم برگه جریمه را بیرون آورد و از او کارت شناسایی خواست تا مشخصات اش را بنگارد این لحظه سخت ترین مرحله هست من زیر چشمی گاهی نگاه می کردم از اینکه می دیدم دخترک چقدر خوب همراهمی می کند تعجب کردم و مامور ترن چقدر بی رحمانه برگه جریمه را می نوشت یا احساس می کند که یک صیدی به تورش خورده فکر می کنم چقدر خوشحال باشد خوب وظیفه است و باید انجام دهند؛ تک و توک مسافرین داخل ترن همگی مشغول کار خود بودند من هم ادامه دادم به مطالعه ام بعد از چند دقیقه که نگریستم دیدم که رنگ صورت دخترک قرمز شده و دارد اشک هایش را پاک می کند هنوز مامور موظف کارش تمام نشده بود بعدش در ایستگاه بعدی پیاده شد از بیگ دستی اش که حمل می کرد مشخص بود تازه از میدان هوایی آمده باشد دلم براش سوخت که تازه از سفر آمده و پول تاکسی را خواسته صرفه جویی کند حالا باید 207 دالر را به عنوان جریمه پرداخت کند.

خوب حالا چرا گریه؛ بابا غیرت داشته باش این روزها را باید پیش بینی می کردی؟ 207 دالر که چیزی نیست!!