چند وقت پیش با انبوهی از غم و غصه مجبور شدم بامیان را ترک کنم.
دلایل این ترک بماند در فرصتی دیگر.
نزدیک به هشت سال در بامیان زندگی کردم، و نزدیک به 5 سال هم بیش از 800 پست از درد، رنج، امیدها و شادی های مردم این خطه از سرزمین ام در قالب نوشته های شخصی اما با پیام ها خاص و صادقانه نوشتم و منتشر کردم.
بیش از دو دهه از بهترین ایام عمرم در غربت گذشت و از غربت خاطره خوش ندارم، خوش بودم که در دامن میهن زندگی می کنم و هر لحظه اش برایم نیکو بود.
با این صفحه خواستم روایتگر مستقیم وضعیت زندگی مردم ام در بامیان و هزارستان باشم و فکر هم نمی کردم بازهم غربت را تجربه کنم اما بازهم مجبور به این کار شدم.
اکنون چندین هزار کیلومتر با بامیان فاصله دارم؛ بامیان را و شما خوانندگانم را تا اطلاع ثانوی به خدا می سپارم و خودم را نیز!
اگر با برخی نوشته هایم رنجیدید طلب عفو و بخشش دارم اگر مورد توجه تان واقع شد التماس دعا دارم.
ان شاء الله اگر عمری باقی بود بازهم خواهم نوشت.
تا آن روز!
۲۵ نظر:
نظري عزيز ازشنيدن اينكه باميان راترك نموده ايد سخت ناراحت شدم من ازجمله خواننده گان وبلاك شمابودم وهرروزصفحه وبلاك زندگي درباميان بازميكردم سري ازوبلاك شماميزدم از22 دلو به بعد بروزنميكرديد كمي نگران بودم تابالاخره امروزجمعه 4 حمل ديدم كه نوشته كرده ايد كه باميان را ترك نموده ايدخيلي ناراحت شدم اما نگفته ايد كه كجارفته ايد وچرا وما منتظرهستيم تا درآينده نزديك بازشاهيد بروزرساني معلومات مفيد شماباشم تشكر
کجا رفتی که چندین هزار کیلومتر از بامیان فاصله داری حالا؟ بخدا کنجکاو شدیم و کمی زودتر پاسخ دهید، آقای نظری!
مبارکتان باشد آقای نظری بخیالم که بخیر خارج تشریف بردید، یعنی آنطرف آبها...هر جایی باشید برکت انترنت شما را به خوانندگان تان وصل میکند وبرای بامیان و بامیانی ها میتوانید بنویسید. نگران بعد فاصله نباشید.
و یک پایان دیگر. حیف شدید آقای نظری واقعا حیف شد!
کوتاه، روان و مفید نویسی از مشخصات زندگی در بامیان بود. گزارش های موثق و دقیق را در این وبلاگ می خواندیم.
امید وارم آقای نظری، حالا با کوله باری از تجربه و دانش، زندگی پر از کامیابی و سرخوشی را در پیش داشته باشد.
با سلام
آقای نظری همیشه زیبا می نوشتی و بی طرف. از معدود بلاگ ها بودی که واقعاً به بعد خبر رسانی و تحلیل بی طرف می پرداختی و زاویه های جدید خبری را انعکاس می دادی و ...
همراه بلاگ ات انس گرفته بودم و حالا که رفتی احساس تنهایی مرا در خود گرفت...
موفق و بهروز باشی
سید حسین
مثل آقای در همان جا رفته که از انجا در بامیان ماموریت داشت. قم!
جناب نظری هرجا باشید سلامت وتندرست باشید.
مهم نیست کجای این دنیا هستی مهم این است که که مفید باشید، همانطور که تاحال بودید.
دست خدا همراه تان
Birar e qand har jai ki bashi moafaq astay, khuda kna ki hamisha shad wa khandan bashi.
Mustafa
سلام آقای نطری دوری از وطن سخت است اما قلب مهم است نه جسم فزیکی جسم فزیکی گر چه دور باشد روحآ به وطن تان نزدیک احساس کنید وامید وارم که همیشه به نوشتن تان ادامه بدهید
نمیدانم چی بگم!
فقط میگم که سخته
مواظب خود باشید جناب نظری.
نظری عزیزماموریت ات رابخوبی انجامدادی پیش ازآنکه اصلیت ات شناخته میشدرخت بر بستی وآهنگ سفر کردی وبازهم اشک تمساح ناله در هجربامیان آره همین است رسم دوست داشتن وطن.
نظری عزیز سلام. در هرجای جهان باشی برایت آرزوی موفقیت دارم اما از دیدن عنوان این پست و خواندن متن آن یکباره تکان خوردم. گرچند از خارج شدن تان از افغانستان اطلاعاتی داشتم اما این پست احساس عجیب عاطفی در من ایجاد کرد و برتمام عاملان نا امنی و بدبختی مردم افغانستان که موجب خروج اجباری فرهنگیان کشورمان می شود هزار بار لعنت فرستادم.
ای کاش زندگی در بامیان،دربامیان جریان می داشت!
زندگی دربامیان، خارج از بامیان دیگر زندگی در بامیان نیست!
راستی نظری جان! پس از این کی اخبار
ناب و اصیل بامیان را منتشر نماید؟؟؟
عبدالله بیدار
http://d-bedary.blogfa.com/
سلام جناب نظری عزیز
وقتی به تیتر " خداحافظ بامیان" مواجه شدم بسیار شوکه شدم. هشت سال زندگی پربار شما به گواهی فرهنگیان و فعالین مدنی بامیان در خدمت مردم و قلم تان بیانگر دردها و مشکلات و شادی ها و غمهای مردم بوده است.
حضور شما در بامیان و برای مردم غنیمتی بود و اکنون رفتن تان از بامیان نه تنها هجرت یک فرهنگی و یک اهل قلم، بلکه رفتن یک حامی دلسوز مردم است. ظاهر نظری یک چهره مردمی است که بوی بامیان و مظلومیت هزاره می دهد. شما با مردم و داشته ها و نداشته های مردم بامیان عجین شده اید و نبود شما در بامیان یک خلا بزرگ است. شما شب و روز برای مردم بامیان زندگی کرده اید، برای مردم، قریه به قریه و دره به دره بامیان رفته اید و من به عنوان یک بامیانی از شما متشکرم.
با رفتن تان نه شما بامیان را فراموش خواهید کرد و نه بامیان، شما را. هرجا هستید سلامت و سرافراز باشید.
مدنی
اقای نظری عزیز
خدا یارو نگهدارتان
اما به بعضی از دوستان که نظر دادند که اقای نظری از قم امده و از انجا ماموریت داشته یا اشک تمساح مبریزد باید بگویم. که واقعا برایتان متاسفم چون هنوز به واقعیت های اطرافتان فکر نکردی و وضعیت روبه وخیم شدن افغانستان.
و دیگر برای اقای نظری بامیان بهتر از قم و هرجای دیگر است و بود اما افغانستان مساوی با بامیان نیست همانطور که بامیان از افغانستان بشمار نمیرود.
و اگر ما واقعا مییخواهیم که برای قوم وطن خود مفید واقع شوید باید اول خود را مفید سازیم مثل اینکه برادران پشتون اشرف غنی و خلیل زاد و اخزل ابراهیمی دارند که باعث میشود تمام دنیا کشور مارا از عینک انها ببینند،پس بهتر از بجای فریاد برای کوه های بابا عینک واقع بین برای جهان باشیم.
با آرزوی موفقیت برایتان اقای نظری
هرجا که هستید موفق باشید
نظری صاحب سلام برشما
همینکه چشمم به عنوان وبلاگ شما ( خدا حافظ بامیان ) افتاد خیلی متأثر شدم و.... نمی دانستم که چه بنویسم.
در هر جای گیتی که هستید موفق و نویسا باشید.
حبیب الله هلمندی از ولایت دایکندی
سلام اقای نظری!
حداقل منتظر یک پیام دیگر هم از شما هست. در اولین فرصت آن را پست کنید.
به سلامت باشید
سلام آقای نظری
هرکجا که باشید برایتان آرزوی موفقیت می کنم ازاینکه بامیان را که به آن خیلی علاقه داشتیدترک کرده اید من هم متاسف شدم اما امیدوارم بااختیار بوده باشد.
نظری جان کشتی مارا!
هیج نمی دانم کجایی؟
کاش می شد یک پیام کوچک می گذاشتی و از سلامتی ات اطلاع می دادی.
رود از دل هر آنکه از دیده برفت
خدا حافظی ات خیلی طولانی شد. اگر امکان دارد مطلب ذیل را بخوانید و لینک همین صفحه را در وبلاگ تان نیز بگذارید. تشکر.
دانارو هراباکر شدید از حامد کرزی انتقاد کرد و کرزی را قبیله پرست خواند...
سلام دوستان
آقای نظری نفراول نیست،که از افغانستان بیرون رفته است،بلکه ایشان وامسال ایشان که وبلاک نویسی میکنند یک تعداد اشخاص محترم وسرشناس را بد گویی کرده تاهم مردم را گول بزنند،که گویا ماحقانیت را از طریق وبلاک مان برایتان بیان میکنیم وهم شخصی که توسط ایشان بدنام شده از ایشان شکایت میکند.اینجاست که این وبلاک نویسان همین شکایت نامه را آله دست خود قرار داده وعازم کشورهای غربی میشوند.موقعیکه اینجا میایند با همان اسناد خود را به پلیس تحویل میدهند ومیگویند که درافغانستان جان من در خطر بود بخاطریکه من در وبلاکم ازیک واقعیت پرده برداشتم وفلان خبر را نوشتم وبعد ازپخش خبر چون آن شخص زورمند بود مرا تهدیدبه مرگ نمود و من هم نا گزیر به ترک وطنم شدم.دوستان من که این موضوع را مینویسم بار ها شاهد اینچنین اتفاقات بوده ام.ضربالمثل معروف است که میگویند :کدام گربه را دیدی که محض رضایی خداوند موش را شکار که ٱقای نظری صاحب دومیش باشد.
آری چنین بود برادر
وای بر افغانستان که هیچکس برایش و بخاطرش کار نمیکند.
ارسال یک نظر