۱۳۹۱ شهریور ۳۰, پنجشنبه

بامیان را از یاد مبر

اکنون چند روزی است که در ملبورن مرکز ایالت ویکتوریا در استرالیا رسیده ام و این مسیر را مانند خیلی از هموطنانم از دریا با قایق طی کردم.
در پست قبلی از بامیان خداحافظی کرده بودم و از دوستان و خوانندگان طلب عفو و بخشش زیرا مسیری را در پیش داشتم بیش از حد تصور خطرناک بود!
حال در فرصت های آتی به دلایل آمدن و نیز گوشه هایی از آنچه در این شش - هفت ماه گذشت اشاره خواهم کرد.

و تشکر می کنم دوستانی که لطف کردند و حال مرا جویا شدند و مرا تشویق به ادامه راه کردند هرچند که هم آنان و هم خود می دانم که اگر این وبلاگ رنگ و بویی داشت بخاطر آن بود که روایتگر مستقیم زندگی مردم در بامیان بود و اینک این وصف را ندارد اما آخرین سخن یکی از خانم های همکارم را بیاد دارم که گفت برایت چند هفته نذر گرفته ام  به سلامت خواهی رسید اما بامیان را از یاد نبر!

ملبورن را انتخاب کردم که بخش عمده ای از هموطنان فرهنگی ام در این شهر زندگی می کنند می خواهم با استفاده از راهنمایی های ایشان در کنار سایر مشغله های زندگی برای افغانستان و بامیان هم کار کنم.

۱۰ نظر:

شب ستا گفت...

چشم ما روشن جناب نظری. سلام مرا بپذیرید. مانده ی سفرها نباشید! بسیار خوشحال شدم که خبر سلامتی تان را می خوانم.
یک چیز مرا هم غمگین و هم شگفت زده کرد. اینکه شما و سفر قاچاقی به استرالیا! به هر حال هجرت نو را با خوشی و کامیابی آغاز کنید.

ناشناس گفت...

دوست عزیز سلام و خوشحالم که بخیر رسیدی. منتظر نوشته هایت از آنجا هستیم.

حسین آزاد

ناشناس گفت...

امروز بعد از مدت زيادئ چراغ خانه را روشن مينگرم ! صاحب اين خانه هم صحيح وسلامت ! انشالله كه زمان بر وفق مرادتان بادا و خداوند (ج) ظاهر و باطن شما را از نظر بد حفظ كناد!!!!
درويش كريمى هستم !كسى كه هر روزى بدون اغراق يكبار بدين خانه سرك كشيده(كله كشك) ام!

Mohammad Taher Atai گفت...

سلام برادر گرامی جناب آقای نظری ،مانده سفر های طولانی نباشید، خدا را سپاس گذارم که بخیر رسیدید . چند ماه پیش برای اولین بار که وبلاگ شما را با پست (خدا حافظ بامیان) خواندم خیلی متأثر شدم که با کوله باری از غم و درد و اندوه بامیان را ترک کردید و راهی دیار غربت شدید،خوب این تقدیراست که سرنوشت انسان را رقم میزند، ولی سعی کنید که بامیان و مردم بامیان تنها نگذارید، امروز هزارستان به وجود انسان های مثل شما نیازمند است که صدای عدالت خواهی و حق طلبی شان را به گوش جهانیان برسانید،شما راهی دیار غربت شدید ولی امروز مردم هزاره و هزارستان در محاصره گروه قوم قبیله گرا و فاشیسم طالبان قرار دارد،که با انفجار مجسمه های تاریخی بامیان و کشتار سیستیماتیک و قتل عام مردم بامیان ،یکاولنگ و مزار شریف و جا های دیگر مورد ارضای ماهیت خشونت طلبی و جنایات کارانه شان قرار نگرفتند،و هنوز هم دست به کشتار میزنند ، امروز شاهراه های که به هزارستان منتهی میشود به نام (جاده های مرگ) تیتر رسانه قرار گرفته و هر روز مردم هزاره به جرم تعلق قومیت به شکل بیرحمانه به شهادت میرسند.مسولیت انسان های آزادی خواه مثل شما این است که به نمایندگی از مردم هزاره صدای مظلومیت مردم هزاره را به مجریان عدالت قضایی اعلام کنید، نسل کشی مردم هزاره تنها توسط جلادان و قاتلین دشمن مردم هزاره انجام نمیگرد. سکوت و مماشات و چشم پوشی شما عامل مهم دیگری است که به این جنگ بی انتها دامن میزند. در سکوت و بی عملی عدم احساس مسئولیت جهانی چنین دستگاههایی است که تروریست های بیرحم به خود جرات میدهند هر روز توطیه های خونینی را اجرا کنند. عدم قاطعیت دستگاه قضایی بین المللی و نهادهای بین المللی است که اجازه میدهد در افغانستان و پاکستان علیه مردم هزاره حمام خون به راه بیندازند.
در آخر موفقیت و کامیابی شما را میخواهم ،ضمنا برادر عزیز جناب آقای نظری شما را قبلا در وبلاگم لینک کردم ،اگر شما هم علاقمند بودید مرا به نام صدای هزاره های افغانستان لینک کنید.


صدای هزاره های افغانستان
http://taheratai.blogfa.com/

ناشناس گفت...

یا درود !
برادر ارجمند و فرهیخته جناب نظری خسته سفر نباشید خداوند را سپاس که به سلامتی کامل راه طولانی و پر خوف را طی کرده و در انجا رحل اقامت گزیده ایید
من هنوز صدایی گرم و صمیمی ات را به یاد دارم که از دبی برای مادر درمندیکه در ایران بود از شما کمک مالی خواستم و در وبلاگ وزین تان درج نمودید از فضل خداوند ان خانم صحتمند شد و از گرو بیمارستان جمهوری اسلامی هم رها شد
اجر تان با خدا و در همینجا و از طریق وبلاگ تان از همه دوستان که مساعدت مالی و اطلاع رسانی کردند به نیابت از ان مادر صمیمانه تشکر میکنم و از خداوند منان ارزومندم که چراغ این خانه همیشه ای ایام فروزان باشد!!!
گپی با نظری عزیز :
هزارستان را تنها نگذار که در دام لاشه خوار ها و کرکس ها افتاده از هزاره و هزارستان بنویس که سخت به تو و امثال تو نیاز مندند.

ناشناس گفت...

یا درود !
برادر ارجمند و فرهیخته جناب نظری خسته سفر نباشید خداوند را سپاس که به سلامتی کامل راه طولانی و پر خوف را طی کرده و در انجا رحل اقامت گزیده ایید
من هنوز صدایی گرم و صمیمی ات را به یاد دارم که از دبی برای مادر درمندیکه در ایران بود از شما کمک مالی خواستم و در وبلاگ وزین تان درج نمودید از فضل خداوند ان خانم صحتمند شد و از گرو بیمارستان جمهوری اسلامی هم رها شد
اجر تان با خدا و در همینجا و از طریق وبلاگ تان از همه دوستان که مساعدت مالی و اطلاع رسانی کردند به نیابت از ان مادر صمیمانه تشکر میکنم و از خداوند منان ارزومندم که چراغ این خانه همیشه ای ایام فروزان باشد!!!
گپی با نظری عزیز :
هزارستان را تنها نگذار که در دام لاشه خوار ها و کرکس ها افتاده از هزاره و هزارستان بنویس که سخت به تو و امثال تو نیاز مندند.

Unknown گفت...

سلام نظری عزیز،
خدا را شکر که بخیر و سلامت به مقصد رسیدید.
از اینکه صفحه زندگی در بامیان را به روز کردید، در ابتدا خوشحال شدم و بعد کمی نگران.
آیا نظـــری می تواند، زندگی در بامیان و مشکلات آن را از فرسنگها راه دور، مانند زمانی که در آن زندگی می کرد، انعکاس بدهد؟ یا خدای نا خواسته، مانند برخی دیگر در مورد بامیان و زندگی در بامیان و افغانستان از قوه تخیل و توهم استفاده خواهد کرد. که نه تنها راه گشا نخواهد بود، بلکه گمراه کننده خواهد بود.
کسی که دیگر در بامیان زندگی نمی کند، بهتر است، نوشتن از زندگی در بامیان را به باشندگان بامیان بگذارد.
آیا بهتر نیست، نظری، از زندگی در مبلورن، روابط اجتماعی در انجا و تفاوت های آن با بامیان بنویسد. اینکه چرا ملبورن مقصد و مأوای مغزها می شود. و بامیان، جایی که مغزها باید از آن فرار کنند. و چطور می توان از تجارب ملبورن بهره گرفت و بامیان را به مقصد، مأوا و مأمن مغزها تبدیل کرد.
موفق و پیروز باشید.

محمد تقی امینی گفت...

آقای نظری خوش شدم که به سلامت رسیدید. حتما خاطرات سفر شما خواندنی است.

محمد ظاهر نظری گفت...

تشکر از دوستان عزیز و تشکر از محسنی عزیز بویژه از راهنمایی تان!

رضا میرخو گفت...

نظری عزیز بسیار خوشحالم که شما سلامت می بینم
حدس می زدم که دست به کار خطر ناکی زده باشی و هر وقت بیادت بودم و به وبلاگت سر می زدم و برت دعا می کردم

در این لحظه با کمال ناباوری متوجه شدم که وبلاگ تان به روز شده
و تشکر از اینکه مارا از نگرانی خلاص کردی
برایتان آرزوی توفیق خدمت به هموطنانت می کنم
موفق و پیروز باشی