۱۳۹۰ شهریور ۷, دوشنبه

خبر خوش

دیروز خبر خوشی نشر گردید، شروع پروژه ای که چهل سال به تعویق افتاده است!
اولین مرحله این سرک از گردن دیوال به طول 40 کیلومتر در عمق هزارستان (از جوار دهن سیاسنگ، حصه اول بهسود به طرف کوتل ملا یعقوب حصه دوم بهسود) خواهد بود و در ادامه به احتمال قوی از مسیر پنجاب، دایکندی، لعل و سر جنگل، ولایت غور به هرات وصل خواهد شد.

کل این پروژه 700 کیلومتر طول دارد  که 400 کیلومتر از سرک فعلی (کابل- قندهار-هرات) نزدیکتر خواهد بود.
گرچه شروع 40 کیلومتر از 700 کیلومتر، پروژه ناچیزی به نظر می رسد اما برای ما شروع یک کار بزرگ  است و امیدواریم که با ادامه دادخواهی دسته جمعی این کار طی سالهای آینده به انجام برسد.

فکر می کنم در دادخواهی برای تحقق این پروژه نمایندگان هزاره مجلس شورا به ویژه استاد محمد اکبری، نماینده بامیان نقش برازنده ای داشته است، زیرا چند سال پیش شاهد بودم که ایشان در مورد فواید این پروژه و دیگر نکات فنی آن به طوردقیق و با جزئیات کامل -مانند یک مهندس راه سازی- صحبت و از این طرح همواره دفاع می کرد نکته ای که دیگر آقایان اصلن از آن نکات سر در نمی آورند.
به هر صورت این تلاش این آقایان و خانم ها را نباید نادیده گرفت-علی رغم مخالفت با برخی دیدگاه ها و عملکردهایشان- و از آنها باید حمایت کرد تا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند و در دادخواهی بیشر از حقوق مردم خویش گام های بیشتر بردارند.

۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

۱۳۹۰ شهریور ۲, چهارشنبه

درباره خودم

چند وقتی است که برخی از دوستان خواننده  وبلاگم را که می بینم، اظهار می دارند: "چرا کمتر می نویسی؟"
و برخی دیگر صریح تر می گویند که محافظه کار شده ای؟ یا می گویند تغییر کرده ام؟
و برخی دیگر هم بصورت ناشناس می نویسند که نان به نرخ روز می خورم و خود را فروخته ام!

من به نظرات دوستان احترام می گذارم، شاید حق با آنها باشد، توقع آنها بالاتر از توان این حقیر است.
اما من صادقانه می گویم که چنین دیدگاه هایی صحت ندارد، این دوستان همان گونه که با نام "ناشناس" می نویسند، فکر می کنم درست مرا نمی شناسند!
شاید تقصیر از من باشد که درست نتوانستم حداقل خودم را به شما درست بشناسانم یا معرفی کنم.
من اصلن از اینکه از خودم بگویم متنفرم.
وای خدایا چقدر "من" و شناسه "م" بکار بردم.

۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه

درباره میدان هوایی

(خواننده ای نظر زیر را در پست آب در هاون ارسال کرده است، جهت احترام به درخواست این خواننده آنرا در اینجا نشر می کنم)

آقای نظری عزیز لطفا این نظر را برای عموم مردم بامیان قرار دهید تا آنها هم کمی اگاه شوند.

من با یکی از مشاوران ارشد وزارت ترانسپورت که بسیار محترم می باشندو اتفاقا از مردم هزاره هم می باشند صحبت کردم.
ایشان به من گفت شما بامیانی هم نقد را الا کرده و نسیه را چسبیده اید.
گفت بودجه میدان هوایی شیبرتو بیشتر از 70 میلیون دالر می شود که هنوز هیچ منبع تمویل کننده ای آنرا قبول نکرده است.
ثانیا میدانهای هوایی چخچران، فاریاب و ... بعد از شروع 5 سال از شروع کار هنوز به بهره برداری نرسیده اند.
با حساب و کتاب کوچکی می توان فهمید که میدان هوایی شیبرتو بعد از پیدا شدن دونر ( که آنهم به دلایل سیاست های دولت مرکزی تقریبا غیر ممکن است) حدود 10 سال طول خواهد کشید.
و چرا مردم ما اینگونه تصمیم می گیرند. کار این میدان هوایی نهایتا یک سال طول خواهد کشید و بعد از یک سال پروازهای تجارتی، مسافرتی و هزارن توریست و درامدهای هنگفت نصیب مردم بامیان می شود. کمی بیاید فکر کنیم و همه چیز را کورکورانه در موردش تصمیم نگیرم.

۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

تقصیر آمریکا

چند شب پیش تلویزیون انگلیسی زبان پرس تی وی مربوط به جمهوری اسلامی ایران فیلمی مستند از زندگی و تحصیلات دو دانشجوی دانشگاه کابل شهزاد {اکبر} و احمد (دو جوان به ظاهر تکنوکرات، روشفکر و ...) را نشر نمود.
در جای جای این فیلم آنان بار بار تمام مشکلات فعلی مانند جنگ و خشونت و ... را به گردن آمریکایی ها می انداختند و می گفتند آمریکا مقصر است.
البته همه کاسه کوزه ها را بر سر آمریکا شکستن امروزه خیلی نهادینه شده است از رئیس جمهور گرفته تا مردم عادی آمریکا را در خشونت های فعلی افغانستان مقصر می دانند.

ولی من با توجه به فوکس فیلم به این موضوع دیگر گونه برداشت کردم و آن اینکه ایران و پاکستان سناریوی شکست دموکراسی در افغانستان و شکست مأموریت آمریکا را به خوبی تطبیق کرده اند و حالا کار به جایی رسیده که این حرف را از زبان افغان های تکنوکرات به خورد مردم افغانستان و جهان می دهند.

کابوس رفتن به کابل

 امروز یک صاحب منصب پلیس و یک دانشجو که هر دو علاقه مند به مطالعه کتاب بودند به کتابخانه دفتر ما مراجعه کرده و تقاضای کتاب های حقوق و قوانین داخلی را داشتند؛ گفتند به دلیل نا امنی راه، نتوانسته اند کتاب با خود بیاورند، همچنین به دلیل فوق هیچ مدرک یا کارت هویتی هم با خود نداشتند؛ رفتن به کابل از هر دو مسیر زمینی (میدان وردک و غوربند) برای خیلی ها (کارمندان دولت، موسسات، دانشجویان و ...) به کابوس تبدیل شده است.

۱۳۹۰ مرداد ۲۳, یکشنبه

محصول وطنی





چند روزی است که انگور، بانجان رومی، بانجان سیاه بصورت فله ای وارد بازار بامیان می شود، اکثر از ولایت پروان؛
هر پلاستیک یک سیر (7 کیلو) به قیمت 100 افغانی یا در همین حدود و چند روز پیشتر زرد آلو و قیصی نیز چنین وضعی داشت.
چنین قیمتی شاید به نفع مردم بامیان باشد اما فکر می کنم به نفع تولید کننده نخواهد بود، بعلاوه چنین بسته بندی و طی مسافت زیاد در سرک های درجه دو  بعد از یک الی دو روز سبب خراب شدن آن می شود.
محصول وطنی با این کیفیت چنین سرنوشتی در انتظارش است، در حالیلکه مغازه ها پر است از آب میوه و رب و ... کشورهای همسایه.