۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

در شیخعلی


چند روزی را در ولسوالی شیخعلی بودم، ولسوالی تماما" هزاره نشین ولایت پروان هم مرز با بامیان (زیر کوتل شیبر).

نکته جالب آنکه هزاره های سه فرقه (اسماعیله، حنفیه و امامیه) برادر وار در کنار هم زندگی می کنند، هرچند که اهل تشیع علی رغم آنکه بیشترین جمعیت را دارند ولی در تشکیلات اداری سهمی ندارند و خواهان ایجاد یک ولسوالی جداگانه در مرکز جغرافیایی این منطقه اند، با توجه به جمعیت حدود 30-40 هزار نفری این ولسوالی بعید است که آنها به این خواسته خود برسند به نظر می رسد منازعه آنها روی این مسئله ادامه خواهد  یافت، که باید به شکل صحیح حل گردد.

تعمیر ولسوالی و قومندانی، جدیدا" به شکل عصری و اساسی اعمار شده است.

هزاره های امامیه (اهل تشیع) عموما" در قسمت بالا، اهل سنت و اسماعیله در قسمت پایین زندگی می کنند، شیخعلی هنوز داغ های زمان جنگ را با خود دارد، اینجا ( منتی الیه قسمت هزارهای امامیه) خط اول حزب وحدت در مقابل شورای نظار و طالبان بود، هنوز ماین های زیادی از آن زمان باقی مانده است و مردم خسارات زیادی را متقبل شده اند، عده زیادی آواره دیگر مناطق شده اند.

حاجی نیک قدم در منطقه بینی سیوگ تنهاست، بچه هایش و دیگر خانواده اش اکنون در خارج یا کابل به سر می برد، خانه او از نعمت برق آبی، شب ها روشن است و او کسی را آورده بود تا تلویزیون تمدن را برایش عیار کند.
او از پوکه های گلوله غول پیکر به جای نرده استفاده کرده است، کوههای پشت خانه اش ماین دارد و او نمی تواند هیزم از کوه بیاورد یا گوسفندانش را به ییلاق ببرد.

سیب و لوبیای شیخعلی شهرت ملی پیدا کرده است، پروژه سرک غوربند-بامیان چند سال است که در این منطقه جریان دارد، ملکیت های زیادی از مردم در مسیر سرک آسیب دیده است، بدون آنکه جبران خساره ای پرداخت گردد.

شفاخانه 40 بستری که یکی از تجار منطقه که اکنون ساکن اطریش است سه سال است که ساخته شده است اما دولت داکتر و ... آنرا تأمین نکرده است و غیر فعال است.

۵ نظر:

محمدکبیر تابش گفت...

نظری عزیز سلام.
چند روز بود که در وبلاگ حضور نداشتی.
خوشحالم که با اخبار ناب و دست اول از ولسوالی شیخ علی برگشتی.این ولسوالی در جریان جهاد و مقاومت از خود شهامت خوبی نشان دادند.

دوست شما تابش ــ کابل

ناشناس گفت...

بازهم تشكر از خبر شوما در مورودی شیخعلی، علی از سودن

لیاقتعلی افتخاری گفت...

با سلام آقای نظری! ممنون از شریک نمودن تازه های از وادی شیخعلی. در گزارش تان اشاره به هزاره های شیعه اثناعشری، هزاره های سنی و هزاره های اسماعلیه نموده اید. راستی آیا هزاره های سنی مذهب هنوز خود را از لحاظ قومی، هزاره میدانند؟ تعداد زیاد هزاره ها که در گذشته از اثر ظلم و جنایات حکام آن زمان سنی مذهب شده اند از هویت قومی خویش نیز فاصله گرفته و حالا خود را تاجیک می شمارند و عده ای آنها هویت قومی و مذهبی شانرا یکی میدانند. علاقه مندم بدانم هزاره های این دیار در مورد هویت قومی شان چگونه می اندیشند. ممنون از شما

هزاره سنی گفت...

عرض سلام و ادب حضور دوستان دارم
دوست عزیز لیاقت علی افتخاری، بنده خودم از هزاره های به اصطلاح سنی استم و آنهم هزاره دو آتشه، هزاره های سنی نه همه تغیر مذهب داده اند ونه همه از قومیت خویش فاصله گرفته اند، و در عوض آنها زودتر از خودت فهمیده بودند که بخاطر هزاره بودن تبعیض میشوند نه بخاطر مذهب ،چیزی را که شهید مزاری هم وصیت سیاسی کرده است.
بنده وقتی در کابل به مسجد میرفتم دیگران در بین هم تبصره میکردند که هزاره به مسجد آمده ولی هنگام که رو مآوردم به قومم که همدلی و قومداری کنم در میافتم که همه شیعه اند یعنی اصلن هزاره نیستند و مصروف دست بوسی سیدها استند.
دوست گرامی هزاره های امروزی به همدیگر از لحن همدلی و همبستگی استفاده میبرند نه ...........

لیاقتعلی افتخاری گفت...

خیلی ممنون برادر محترم از پاسخ شما! زمانیکه در بامیان بودم هرگاه از مسیر شیخعلی گذر میکردم علاقه مند بودم لحظه ای با قومای ساکن در آندیار وارد سلام و کلام شوم. صرفا یکبار موفق به این کار شدم و آنهم با یک کشاورز که پسرانش در کنار جاده سیب فروشی می کردند و در ضمن سیب خریدن به خود جرئت دادم و سوالم را برایش طرح کردم. در جواب سوالم متوجه شدم که هنوز احساس تعلق داشتن به قوم هزاره در آنها زنده است و نخبه گان روشنفکران ما باید روی این پروژه بیشتر کار نمایند. خوشحال می شوم اگر وسیله ارتباطی (ایمل آدرس یا شماره تماس) تانرا در اینجا بگذارید تا بیشتر آشنا شویم.