امروز چاشت والی صاحب برای محمد جواد خاوری ضیافت ناهاری را ترتیب داده بود، عده ای از فرهنگیان و اصحاب رسانه جمع بودند و من هم طفیلی رفته بودم.
ابراهیم اکبری که سابقا" معاون سرابی و نیز ولسوال پنجاب بود و جدیدا" به حیث رئیس اطلاعات و فرهنگ مقرر شده است، یکی از میزبانان این جلسه بود (مهمانی در مرکز میراث های فرهنگی دایر شده بود)
محمد جواد خاوری، قرار است قصه های فولکلور مردم بامیان را جمع آوری و منتشر کند، البته به سفارش برنامه اکوتوریزم و امیر فولادی.
خاوری از سرابی به عنوان مسئول و زمامدار خواست که زیربال فرهنگ و فرهنگیان را بگیرد و ادامه داد: کار من بیشتر دغدغه شخصی بوده است، اگر من پشتوانه و تیمی همراه می داشتم بجای انتشار 4 الی 5 اثر باید 20 الی 30 اثر منتشر می کردم.
او افزود: فرهنگ و داشته های ما ارزشمند است، از دست دادن اش ضایعه است، اگر همه به امور روزمره گی خود مشغول باشیم و در موسسه ای پول در آوریم، هویت ما چی می شود؟
این محقق فرهنگ هزاره در پایان گفت: باید پشتوانه فرهنگی خود را همیشه همراه خود داشته باشیم.
از خاوری تاکنون چند اثر ارزشمند چون دوبیتی های عامیانه هزارگی، امثال و حکم مردم هزاره، قصه های هزاره های افغانستان و کتاب گل سرخ دل افگار (که به آب داده شد) چاپ شده است.
نصرالله توکلی هم، به افتخار مهمانان در هوای پاک و بهاری بامیان دمبوره ای هزارگی را کوک کرد.
خاوری تا هفته دیگر در مرکز بامیان خواهد بود، کوشش خواهم کرد از مصاحبت با این عزیز فرهیخته بازهم مستفید شده و شما را هم در جریان بگذارم.
۷ نظر:
نظری عزیز سلام برشما
درقسمت معرفی نامه شما ودرقسمت فرزندان شما یک کمله از قلم افتاده است اگر اصلاح بفرمایید عالی میشود. به جای فرزندان فرزانم آمده است.
sepas ferawan az Kawari sahib,en khedmat bozorgi ba farhang mast,agar afradi mesl shuma baray farhang ma kar nakonad ta yak nasle dega en farhang ma dega az bayn merawad. khoda posht o pnahet bad
درود بر جناب خاوری! او یک سرمایه ارزشمند جامعه هزاره بالخصوص و افغانی بالعموم است. باید از زحمات و تلاشهایش قدردانی کرد و همه سعی کنیم این ارجمند را تشویق کنیم.
نظری عزیز
درود بر شما.
حضور گرم تان در عرضه وبلاگ نویسی در دنیای مجازی قابل قدر است. فقط می خوامم بگویم به دوست تان که وبلاگش را به نام "آینه"(رویدادهای هفته در بامیان) لینک نموده اید و نظرش مدد رسانده اید، تذکر دهید که سواد خود را افزایش دهد و غلط ننویسد تا آبروی اهالی سرزمین ادب فاخر دری (فارسی) را نبرد و هویت مان را لکه دار نسازد. من کامنتی از سر دلسوزی برای این دوست گذاشته ام. آن را برای شما هم می فرستم تا به او مشفقانه تذکر دهید و جهل مرکبش را متذکر شوید. به او نوشته ام:
"دوست عزیز این پیام را به در خواست خود تان می نویسم، چون گفته اید "با نظریات خود کمکم کن". امیدوارم این کامنت را حذف نکنید. عرض کنم نوشته های شما سراپا غلط است. شکا حتی در حد یک شاگرد صنف چهار هم سواد ندارید. شنیده ام خود را ژورنالیست معرفی می کنید. .وا اسفا. به طور مکرر در نوشته های شما غلط های فاحش دیده می شود باید بگویم شرم آور است. به عنوان مثال عرض می کنم شما "مطالعه" را "مطالیعه می نویسید."خواهید" را "خاهید". "مختلف" را "مختلیف" و "طنز" را "تنز" و "ثبت" را "سبت".
فروتنانه پیشنهادی برایتان دارم اگر از سخنم نمی رنجید. بهتر است کتابهای دری را خوب بخوانید و از هر کلمه حد اقل ده بار مشق بنویسید تا باشد که املای تان بهبود یابد. می دانید فلط نوشتن شرم آور است البته می دانم شما نه تنها احساس شرم نمی کنید که افتخار هم می کنید چون در جهل مرکب تشریف دارید و دیگران هم در این جهالت شریک تان هستند.از باب دوستی و البته دلسوزی عرض کنم که "مطالعه" مصدر باب "مفاعله" است. "مختلف" اسم فاعل از باب "افتعال" و "مسافر" که شما همیشه به غلط "مسافیر" می نویسید اسم فاعل از باب "مفاعله" است. من اگر به جای شما بودم از کرده خود شرمسار و خجل می شدم، به درگاه دادار آسمان توبه می کردم و از مخاطبان عذر می خواستم و طلب بخشایش می کردم که از جهلم درگذرند یااگر جسارت این کار را نداشتم با دنیای وبلاگ نویسی وداع می کردم و خود را بیش از این مضحکه کوی و بازار نمی ساختم."
یک دوست
دوست فرهیخته عزیز، حساسیت شما به مسایل فرهنگ و ادب فارسی قابل تقدیر است.
خود شما هم بجای (می خواهم، غلط) "می خوامم، فلط" را نوشته اید و بجای (نظر) "کامنت" که واژه ای خارجی است نوشته اید؛ به هرحال اشتباه تایپی است و جدی نگیرید!
اما به نکته جالبی اشاره کردید، متأسفانه کسانی را می شناسم که ادعای ماستری و لیسانس دارند و استاد دانشگاه هم هستند اما غلط های املایی و انشایی فراوانی در نوشته شان دیده می شود و دانشجویان دانشگاه که نوشته شان افتضاح است، علت بر می گردد به ضعف سیستم کهنه آموزش معارف که متأسفانه همچنان به همان راه روان است.
به دوست جوان و فعال ام داود ناظری هم تذکر خواهم داد.
با احترام
سلام آقای نظری صاحب !
این شخص ناشناس که بالای نویسنده وبلاگ آئینه ( روی داد های هفته د ربامیان ) شدیداً انتقاد کرده است . می خواهم به این شخس بگویم که جناب محترم! از لحن انتقاد شما اینطور فهمیده می شود که گویا شما بانویسنده وبلاگ آئینه خصومت شخصی داشته باشید . بخاطراینکه بسیار از حرف های رکیک وتوحین آمیز استفاده کرده ائید. مثلاً گفته ائید که این شخص در جهل مرکب قرارداردووو فکرمی کنم که
آوردن همچوالفاظ برسر زبان انسانهای اهل قلم اخلاقاً درست نخواهد بود. اگر لحن انتقادات تان را کمی ملائیم بسازید خوب خواهدبود.
آقای هلمندی عزیز
شما هم اشتباه نوشته اید. کاربرد کلمه "بالای" در فوق نادرست است و نیز کلمه "توحین" که درست آن، "توهین" است. من به آن دوستم مؤدبانه و فروتنانه تذکر داده ام. توهینی هم در کار نبوده است. مشکل این است که بسیاری از دوستان ما روحیه نقد پذیری ندارند و به نظر می رسد شما هم از این خصلت بهره ای دارید.عرض می کنم ندانستن و در جهل بودن چندان بد نیست که تلاش نکردن در رفع جهل. خوب است تلاش بورزیم به جهل خویش آگاه شویم و در رفع آن بکوشیم که فضیلتی ارجمند تر از آگاهی به جهل برای انسان نیست.از نقد برادرانه حقیر نرنجید.آن چه کتذکر شده ام جز از باب نیک خواهی در حق آن عزیز نبوده است.
از دایره اخلاق هم ابدا عدول نکرده ام. می دانید که اخلاق فضیلتی بزرگ است و ما همه موظف به رعایت و تکریم ارزشهای اخلاقی هستیم. خوب است که در جواب هر نظر مشفقانه ای از صفت "غیر اخلاقی بودن" هزینه نکنیم.
به هر صورت از تذکر تان سپاسگزارم و برای خود و شما آرزوی صبر و آگاهی به جهل دارم.
ارسال یک نظر