۱۳۸۹ اردیبهشت ۵, یکشنبه

فریاد برای وجود

از بس که بعضی ها شعار قوم گرایی -هزاره گرایی- سر می دن، حال آدم گرفته می شه، می خواستم کمی از این فضا و حال و هوا دور شوم، باید کمی ملی تر اندیشد و ظرفیت تحمل پذیری خود را بالا برد و راههای اعمار صلح و برادری را جستجو باید کرد.

ولی دیروز حکایتی را دوستی نقل کرد که تمام شب را به آن فکر کردم و راهی به نظرم نرسید؛

در حدود صد خانواده مهاجر -هزاره- چند سال پیش در 15 کیلومتری مرکز بامیان -توپچی- در دامنه کوهی خشک از طرف شاروال و والی وقت اسکان داده شدند و مردم بومی قریه -تاجیک-  آنها را نمی خواستند، اکنون این دعوا به مراحل حساس خود رسیده و مردم قریه تهدید به خون و خونریزی کرده اند!

دو سال پیش شاروالی برای عده ای بی خانمان -هزاره- در جر خشک و لم یزرع جگره خیل -مدخل شهر بامیان- زمین برای خانه توزیع کرد و مردم قریه -تاجیک- آنها را نمی گذاشتند که خانه درست کنند و چند روز پیش که ماشین های راه سازی رفتند آنجا تا برای آنها سرک بسازد مردم قریه آنها را راه نداده اند!

شاروال می خواهد برای هزاره های ساکن در مغاره های اطراف بودا در قول بیدک -پشت سر پیکره های بودا- زمین توزیع کند بازهم مردم محل -تاجیک- مانع این پروژه هستند!

پس هزاره بی چاره کجا برود، هر آنچه دشت و زمین های حاصل خیز است از شماست، از بد روزگار با هزار زحمت بر بالای کوههای عام که نه آب دارد و نه سرک، خانه ساخته اند و حال شما در اینجا هم دیده ندارید.

این کارهاست که من و امثال من هزاره را وادار می کنه که برای تثبیت خودم، آنهم در پایتخت تاریخی ام فریاد کنم، آیا این فریاد هزاره گرایی است؟

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

خطا در اینجاست که در آن زمان حزب وحدت کلک این خنزرها را نکند...

ابراهیم تولا گفت...

نوسنده جوان و مبتکر کاملا درست فرمودید .ما تازمانی ملی گرانیستیم که دیگران مار نفی نکند و قتی که دیگران مارا نفی کرد مجبوریم برای تثبیت خود دست به اعتراض و زبان به فریاد بزنیم .
در طول تاریخ دیگران مارا نفی کردند و ما و حدت ملی را حفظ کردیم حال نباید و جود ما قربانی وحدت ملی با هرچند عظمت و اهمیت که دارد بشود وحدت ملی زمانی بوجود می آید که هیچ قوم قوم دیگری رانفی نکند

عبدالله رفیعی گفت...

نباید فقط موضع دفاعی داشت، باید...

حبیب الله هلمندی گفت...

سلام !
دیگران همیشه از وحدت ملی دادمی زنند وبرعکسش عمل می کنند . وحدت ملی را برای خود شان یک آله و ابزار درست کرده اند. اما، ما خوش بار، ساده و صادق هستیم که همیشه فریب می خوریم وتازمانیکه آتش دامن مارا نگرفته درقبال همه چیز بی تفاوت هستیم . بطور مثال رهبران ما هر ماه و هر سال فریب می خورند ومعامله می کنندو بعدا متوجه می شویم که بهای همین معامله را هم نداده اند.

MOHAMAD TAQI DANESH گفت...

برادر گرامی جناب نظری !
هنوز هویت ملی در افغانستان بوجود نیامده است تا دم از اتحاد ملی بزنیم .حکومتهای سابق در این بحران مقصر است.در عصر حاضر، هر کشور پیشرفته از تک قومی ، نژادی ،مذهبی و لسانی بیرون آمده ولی متأسفانه مردم ما در یک ولایت و ولسوالی و حتی در یک قریه نمیتوانند همدیگر را تحمل کنند واین یک فاجعه و بحران ملی است که باید دولت و ملت در حل آن سهم گرفته و بنظرم لازم حتی یک ستاد ویژه برای ایجاد هویت ملی فعال شود.
با احترام
محمد تقی دانش

رسول گفت...

عجب روز بد آمده
بازهم عرض میدارند که ملیگرایی در اولویت باشد ولی با این وضعیت ملی گرایی را غیر منطقی میدانم. دل خوش کردیم و فریاد ملیگرایی را تا به آسمانها شنیدیم ولی در عمل همان کرده های عبدالرحمن روی ما اجرا میگردد.
مفهوم این ملیگرایی یعنی ازبین بردن هزاره ها. جناب خلیلی و غیره وغیره هم که همه جا مثل قصرهای که در کابل و .... دارند میپندارند.

ناشناس گفت...

سلام
اگر کمی واقع بین باشیم ما هم به حق آنها (تاجیکها) داریم ظلم می کنیم.
اگر بگویم که کوه عام مال مردم است . پس فقط پشته زمینهای تاجیکها کوه عام است؟
ما باید واقع بین باشیم و این روزه هم می گذرد که والی هم هزاره قاضی هم هزاره رییس شورای ولایتی هم هزاره .
ما باید فراتر از پیش پا را ببینیم.

روح الله یعقوبی گفت...

نظری صاحب سلام و سلامتی ،
امروز دیگران بیشتر دنبال قومگرایی اند و دنبال منافع قوم خود ، اما قومگرایی هزاره ها یا هزاره گرایی چون برخواسته از چند قرن محرومیت و مظلومیت مردم ما می باشد نوعی سنت شکنی و انحصار شکنی به حساب می رود و این به مزاق دیگران خوش نمی آید بخاطریکه هنوز هم مثل گذشته فکر می کنند..

لیاقتعلی افتخاری گفت...

با سلام جناب نظری گرامی! متاسفانه تعداد زیاد مهاجرین هزاره که تازه از ایران بر میگردند در مورد هویت قومی شان خنثی سالار اند و احساسات و گرایشهای قومی شان تعطیل می باشد. علت عمده آن شاید این باشد که در ایران هزاره ها و سایرین بیشتر بعنوان "افغانی" تحقیر میشوند نه بعنوان هزاره و تاجیک و غیره. نکته مهم که همه باید بدانیم اینست که قومی گرایی هزاره ها صرفا حول محور دو نکته ذیل میچرخد:

1- احیا و بازسازی هویت قومی هزاره ها در کنار سایر اقوام. (هیچگاه جرم نیست)
2- مبارزه علیه تبعیض و بی عدالتی مزمن اجتماعی. (اساس جامعه سالم انسانی)

اگر گاهی هزاره ها شعارهای تند قومی سر میدهند بازهم یقینا برمبنای همان دو نکته فوق است، برخلاف دیگران که اگر در توان داشته باشند به حذف و راندن ما از این خاک و سرزمین می پردازند. همه شاهدیم که هزاره ها همیشه در شعار و عمل در تطبیق وحدت ملی پیشگام بوده اند. ولی درعین حال عمدتا قربانیان اصلی این وحدت ملی تو خالی و پوشالی همینحا بوده اند.

لیاقتعلی افتخاری گفت...

ادامه:

من تصور میکنم هزاره های بامیان در طی سالهای گذشته رویه و رفتار کاملا مسالمت آمیز با تاجیکهای فراری مقیم بامیان داشته اند. اتفاقا این تاجیکها بوده اند که همیشه مترصد فرصت بوده و ظلم و ستم فراوان بر ساکنان اصلی وارد نموده اند. نمونه آنرا شما در جنگهای داخلی و حاکمیت طالبان می بینید که بگفته مردم محل، تاجیکها در دوران طالبان اصلا طالب بودند و کاملا همدست طالبان در منطقه عمل میکردند و ظملهای بی سابقه را مرتکب شده اند. برادر گل! خودتان در کمیسیون حقوق بشر کار میکنید و فکر میکنم پرونده ها و گزارشات و اسناد موثق فراوان در این مورد در دفتر تان در اختیار دارید و اینجا لازم نیست به آن بپردازم. تاجیکها در آنجا در اقلیت است و با آنهم حزب وحدت برهبری شهید مزاری و خلیلی نخواست دست به عمل نا جوانمردانه بزند و آنهارا نیست و نابود سازد. حال فرض کنیم اگر هزاره ها در یک ولایت تاجیک نشین (مثلا بدخشان یا پنجشیر) اینگونه در اقلیت باشند و شورای نظار یا جمعیت اسلامی در سناریوی 12 سال قبل در منطقه حاکم باشد، فکر میکنید واقعا هزاره ها در آنجا اینگونه که تاجیکها مصئون بودند،مصئون خواهد بود؟؟؟ و مهم تر از آن، اگر این اقلیت هزاره در آن ولایات تاجیک نشین جنایات و جرایم شبه آنچه که تاجیکهای فراری بامیان علیه مردم بومی و اصلی در آندوره مرتکب شدند علیه تاجیکها مرتکب شوند، آیا براستی مردم تاجیک در مقابل این اقلیت هزاره چنین سکوت میکرد؟؟؟ برادر! ما جامعه مرده ایم و دستهای گوناگون در کارند تا بیشتر و بیشتر مارا تخدید کنند و هرگونه تحرک و اتحاد را از ما بگیرند. "هزاره شناسی" آنها خیلی قویتر از هزاره شناسی خودمان است. یعنی آنها مارا بهتر از خودمان می شناسند و بخوبی از کاستی ها و نواقص ما آگاهند. سخن آخر اینکه، این نکته باید برای همه روشن گردد که هزاره ها هیچگاه در صدد حذف دیگران نبوده و نیستند. هسته اصلی گرایشها و جنبشهای قومی آنهارا همان احیای هویت قومی شان و مبارزه علیه ظلم، تبعیض و محرومیت که در طول تاریخ بر آنها تحمیل شده و میشود، تشکیل میدهد. آگاه باشید و دچار سوء تفاهم نشویم. این کامنت "ناشناس" که در اینجا بدفاع از تاجیکها و علیه هزاره ها نوشته چنان از منطق و واقعیت بدور است که اصلا ارزش نقد کردن را ندارد.

محمد ظاهر نظری گفت...

افتخاری صاحب، تشکر از لطفی که همواره به این وبلاگ داری و حقیر را با نظرات کارشناسی تان راهنمایی می کنید در خصوص اینکه من کجا کار می کنم، ممکن است من یا شما و دوستان دیگر با نهادها یا موسسات مختلف همکاری شغلی داشته باشیم، لیکن ابراز نظر در صفحه وبلاگ کاملا" یک نظر شخصی است که براساس علایق فردی نوشته می شود و ارتباط با نهاد یا موسسه محل کار ندارد.
با احترام

لیاقتعلی افتخاری گفت...

با شما موافقم جناب نظری! کامنتم از این نقطه نظر نبود و شاید نتوانستم مفهوم اصلی را برسانم. بهرحال، سوء تفاهم نشود.

ناشناس گفت...

آفت جامعه هزاره آدم هاي نيمچه ملا و احمق چون شماست كه هنوز نفهميدن كه در افغانستان ملي گرايي مساوي است با مولي گرايي يعني تو هنوز نفهميدي كه دولتمردان كابل و.... فقط در لفظ مي گويند ملي و عملكردها شديدا قومي است و قرباني اصلي هم مردم نجيب هزاره هستن

ميلاد هزاره از ايران