۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

یک افغانی باقی مانده!

دیروز ساعت پنج بعد از ظهر، میوه فروشی ابراهیم مارکت میوه؛ جوانی در حال چانه زدن با فروشنده بود و من هم عجله داشتم و فروشنده مشغول گپ زدن با او بود؛ داشت مطالبه یک روپیه خود را می کرد و  فروشنده می گفت برو به اندازه یک روپیه چرب کشیدم اما او اصرار داشت که باقی پول اش را بگیرد، دقیق که شدم فهمیدم که ده افغانی را چکه خریده بود، سه تا دو روپیه گی و یک پنج روپیه گی (3 دو افغانیگی و یک 5 افغانیگی) داده بود.
دانشجو بود و در بازار اتاق داشت به احتمال قوی نصف نان و همان ده افغانی چکه خوراک شب اش بود و موفق هم شد یک افغانی پول اش را پس بگیرد.

چند روز پیش در دو مهمانی اشرافی مقامات شرکت داشتم، یکی را به ناچار پذیرفتم و دیگری را طفیلی بودم، چندین رقم برنج، چندین رقم گوشت، چندین رقم سالاد، چندین رقم نوشابه و چندین مخلفات دیگر که نامش را نمی دانستم و برای اولین بار نوش جان یا ... کردم.

حال با دیدن منظره دیروز تنها کاری که از دستم بر می آید بنا بر سفارش مولا علی علیه السلام، دعا می کنم که خدا آن گوشت و چربی که از آن غذاهای اشرافی در تنم ذخیره شده آب کند تا حداقل وجدانم راحت باشد و بتوانم با آن جوان دانشجو ابراز همدردی کنم.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

سلام

نظری عزیز تشکر از ابراز همدردی شما
این خود نیز اجر عظیم دارد

ناشناس گفت...

برادر نظري تشكر از حمايت هاي انسان دوستانه شما.
گمانم گريه كردن براي انسان گرسنه در حال مرگ با وجود بودن نان همراي گريه كننده كافي نيست. ميشود بجاي اشك تمساح ريختن كمي از نعمت هاي خدادادي تان(پو پول) براي بنده گان فقير چون محصلين فقير داده شود.

گوشه ای از کره ای خاکی گفت...

نظری عزیز سلام ودرود بی پایان ، باانکه مدت است دربامیان نستم، ولی باخواندن مطالب زیبا وقشنگ ات واقعا تحت تاثر قرارگرفتم، مه هم مشکلات را دربامیان با تمام وجودم حس می کنم.
آرزومندم که همیشه سبزوسلامت باشی ومثل همیشه ازاین گونه مطالب زیبابنویسی.
کریم جاوید.