۱۳۹۰ دی ۲۵, یکشنبه

مهاجرین برگشته از ایران

دوستی دوبار پیام ارسال داشته و مشکل برخورد بد جامعه افغانستان با مهاجرین برگشته از ایران را مطرح نموده است، دو هفته پیش مجله فرهنگی رادیو بی بی سی هم بحثی را با چند چهره فرهنگی برگشته از ایران مطرح نمود که آنها نیز دقیقن به همین موضوع اشاره داشتند، چندی پیش هم مطلبی را نوشتم که و در آن اشاره کردم که پست های مدیریتی هزارستان اینک به دست کسانی هستند که از این منطقه نیستند چرا متخصصین خود این مردم به ویژه از ایران نمی آیند تا این خلاء را پر کنند و در آنجا نیز دوستی از ایران پیام دادند که دوستان زیادی مشتاق اند اما برخوردهای بد و نامناسب، وضعیت فساد اداری، خویش خوری و ... مانع از جذب این کادرها می شود.

آن دوست نوشته است که خیلی ها به ویژه در کابل به آنهایی که از ایران برگشته اند القاب و صفات نامناسب و غیر اخلاقی می دهند، وی مدعی است که این القاب و صفات یک توطئه از قبل طراحی شده توسط انحصار طلبان برای راندن این متخصصین از جامعه است و این زنگ خطری است که باید آنرا افشا کرد وی می نویسد متأسفانه این صحبت ها بیشتر از سوی خودی هاست تا دیگران!


۱۰ نظر:

ابراهیم تولا گفت...

پس برادران ما که در ایران هستند ، از این جهت در افغانستان نمی آیند که تحقیر می شوند!
و شاید به تحقیر های زننده و نش داری که از سوی ایرانی ها می شوند عادت کرده اند و ترک عادت باعث مرض .

ناشناس گفت...

سلام اقای نظری

به نظر من دو دلیل وجود دارد برای این برخورد ها. شاید دلایلی دیگر هم باشد.

1. اکثریت مهاجرین برگشتی از ایران با خود ایدیولوژی هم م آورند.

2. اکثر مهاجرین برگشتی بیش از حد و حتی تا سرحد تقلبی تاثیرات فرهنگ ایران را بر خود می نمایانند و یک نوع تکبر و تحقیر همه چیز افغانی از خود نشان می دهند.

این دو مردم را حساس می کند. مخصوصا که مردم از ایدیولوژی صادر شده از ایران و از مسافرت و مهاجرت به ایران خاطره ای خوشی ندارند.

راه حل هم در مابین است. یعنی کسانی که از ایران می ایند باید بدانند که اینجا متفاوت با ایران است و در مقابل تقلید بدون قید و شرط از ایران حساسیت وجود دارد. دوم اینکه مردم هم باید برای اینها فرصت بدهند و بدانند که اینها هم اولاد شان هستند و به مرور زمان خود را وفق می دهند.

ازره

حسن گفت...

آیا الهه سرور هم ایدئولوژی ایرانی را با خود آورده بود که مورد قهر هزاره ها قرار گرفته بود

آیا پشتون پاکستانی که نسل اندر نسل در پاکستان بوده و حالا به افغانستان برای کار یا انتحار می آید باز هم لهجه اش به تمسخر قرار می گیرد.

این مشکلات یک علت اش توطئه پشتونهاست که علت اش هم ترس از نیروهای برگشته از ایران هست . چرا که بر خلاف فارسی زبانان داخل ، هزاره های از ایران برگشته روی زبان فارسی کار کرده اند و اندیشه دارند.

علت دیگه این مسئله عدم اعتماد به نفس هزاره هاست . شما اگر در بین تاجیک ها بروید هیچ نمی بینید که تاجیک بازگشته از ایران را مسخره کننند . این مسئله مخصوصا در بدخشان یا در هرات هویدا هست .

اما اگر یک هزاره بازگشته از ایران به ته لهجه ایرانی داشته باشد این حق او است . یک هزاره بازگشته از اروپا هم ته لهجه خودش را دارد . هزاره ای که در ایران کلان شده ، درس خوانده ، زندگی کرده و ... حق دارد که به عنوان یک انسان یک مقدار ته لهجه ایرانی را با خود داشته باشد..... . ما باید ببینیم که آیا وجود آنها برای امروز ما خوب است یا نه . اگر خوب است از خوبی اش استفاده کنیم و اگر بد هست همکاری کنیم که بهتر شوند. به تمسخر گرفتن راه حل نیست .

ناشناس گفت...

با درود بر شما و خوانندگان خوب وبلاگ تان !
بنده نیز با نظر دوم موافقم دوستان بر گشته از ایران باید درک کنند که این جا افغانستان است با هر جایی دیگر که فکرش را بکنی فرق دارد در اینجا پس از سه دهه جنگ هنوز هم حساسیتهای های قومی مذهبی و زبانی بسیار بالا است .
و همچنین دوستان و قومای عزیز کابلی هم به این عزیزان فرصت دهند تا اینها خود را با جامعه وفق دهند .
متاسفانه دوستان که در کابل کمی بیشتر مانده اند خود را کابلی اصیل میدانند بیشترین کم مهری را نسبت به ین عزیزان مهاجر دارند و به قول خود شان زوارگ ها و یا این ایرانی گگ ها و این گونه افکار بهانه ای خوبی را برا قبیله سالاران فراهم می کند که دیگر اندک فرصت شغلی که در ادارات دولتی هست هم از ما بگرندو این یک درد است دردی که در مان ان به دست فرهنگیان و اهل قلم است .
ما تا اکنون ما نا اگا هانه اله دست غیر خودیها هستیم کاری را انجام می دهم که دقیقا باب میل دوشمنان ماست. اقاییییییییییی تولا فراموش نکن که ما همان اندک تحصیل کرده و فرهنگی که داریم فقط و فقط در ایران تحصیل کرده اند ما نه صعودی داشتیم و نه پاکستان و نه مصر و ترکیه .
ما قبول داریم که بیشتر از دیگران در ایران ما تحقیر و توهن شدیم و می شویم و این هم یک کار فرهنگی می خواهد انسانهای منصف و با وجدان ایرانی خود بار ها اذعان کرده اند که ما به شما کم مهری ورفتار زشت داشته ایمو همین دیشب برنامه ای از یکی کانال های ایرانی از انگلس بر نامه ای داشت ((بنام بفرمایید شام))
بحثی پیش امد راجع به بر خورد های اجتماعی >خودی ایرانی امد و یک مقایسه داشت به برخورد ایرانیها با افغانستانیها و برخورد انگلس با مهاجرین که در انگلس هستند و در اخر ایرانی خیلی واضح رفتار ایرانی ها را محکوم کرد و این یک مثال بیسار کوچک است از این نا هنجاری ها.

ناشناس گفت...

سلام آقای نظری

در جواب اقای تولا و دوست دیگر:
1. بیگانه جدا دوست جدا می شکند- هر کس به طریقی دل ما می شکند- بیگانه اگر می شکند حرفی نیست- از دوست بپرس که چرا می شکند.
2. و در جواب دوست دیگر: اکثر کسانی که در ایران بودند از دوران طفولیت انجا بودند و مجبور بودند که از رفتنار و رویه و سایر خصوصیات انها تقلید کنند چون مجبور بودند و وقتی به افغانستان بر می گردند مدت زمانی باید طی شود تا دوباره انها را فراموش کنندالبته قابل ذکر است که بعضی از خصوصیات خوب را ادم نباید هیچ وقت کنار بگذارد و خصوصیات بد را هم باید کوشش کند زودتر کنار بگذارد.
و وظیفه ما است تا با رویه و اخلاق درست و انسانی کوشش کنیم تا مهاجرین خودشان علاقمند به کشورشان و مردمشان گردد و من و شما همگی ما شویم.

ناشناس گفت...

متا سفانه متاسفانه ، قبلا وبلاک پر بار بود وبلاک شما ولی فعلا چیزی بدست نمی آید بسیار بی اعتنا با وبلاک برخورد می کنید من یک تحقیق داشتم درباره مردم ولایت بامیان که از وبلاک شما یک نکته هم نفهمیدم تشکر

ناشناس گفت...

پشتون انتحار میکند طالب میکشد سر میبرد سنگسار میکند مردم ساکت هستند ولی مهاجر از کشور ایران میاید روشن فکر است فهمیده است مردم او را مسخره میکنند چون مثل طالب تروریست فکر میکند

حبیب الله هلمندی گفت...

ناشناس محترم!
این همه پول های دالری و موسسه ای میگیرید بعد در مورد تحقیقات تان از وبلاگ ها معلومات جمع آوری میکنید؟

امید گفت...

چند نکته مختصر در مورد مهاجرین بازگشته از ایران:
1- عدم درک کافی از فرهنگ، حساسسیت های فرهنگی کشور، روابط قومی، خصومت های قومی، قبیلوی و جغرافیای وطن خودشان.
2- تقلید رفتار ایرانی در جامعه افغانی.
3-خودپسندی، برتری جوی، جهان یده نشان دادن آنها.
4- تمسخر کردن شخصیت دهاتی در: لباس، لحجه و القاب دادن پسمانده و کثافت مثلی ایرانیها به مردم محل.
4- شخصیتهای انتقادگرا، خشک، سبک و سنت شکن.
5- جازدن بعضی بیسوادها بجای باسواد ها یعنی خیلی هوشیار و زیرک نشان دان آنها.
6-مقصد شناس، پیش پابین در رفتارهای اجتماعی( بگفته محلی)

ناشناس گفت...

با تایید گفته های امید جان، یکی از دوستانم می گفت که یک روز در دانشگاه تعلیم و تربیه کابل به طرف صنف می رفتم و دو دختر هم پیشتر از من با فاصله ی کمی از دو پسر حرکت می کردند، ظاهرا این پسرها که تاجک هم بودند به این دختران که هزاره معلوم می شدند چیزی گفت و یکی از این دختران با همان لهجه ایرانی و ظاهر ایرانی به این پسران گفت به جهنم افغانی کثافت!
دوستم می گوید بدون اینکه به قیافه آنان دقت کنم راهم را کج کردم.
باری، با یکی از این ایران برگشته ها در یک مصاحبه کاری ملاقات کردم. او که مرا دقیق نشناخته بود می گفت که تمام این کسانی که از ایران می آیند خیلی لایق اند و خیلی می فهمند و از این گپها، بعد می گوید که این بچه های که از پاکستان می آیند هیچ نمی فهمند و الکی ... من با وجودیکه در پاکستان بوده ام و اندک دانشی که اندوخته ام از همانجا اندوخته ام گپهای آن دوست راهیچ به رویم نیاوردم.
من خیلی از این تاجک ها را دیده ام که از ایران برگشته اند و حتی بعضی هایشان مادران ایرانی دارند ولی در اینجا در افغانستان نه آن لهجه ی غلیظ ایرانی را دارند و نه آن ظاهر ایرانی (ظاهری که دولتی های ایران آن را نمی پذیرند و با آن مبارزه می کنند).
برخورد شان با دیگران واقعا مشمئز کننده است.
بدرود