۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

یاد آوری دستاوردها!

حکایت اول:
چندی پیش با داکتر رفیع الله بیدار  و  انجینر عبدالقادر رحیمی روسای دفاتر کمیسیون مستقل حقوق بشر در جلال آباد و هرات که میهمان ما در بامیان بودند گفتگویی راجع به بامیان و محرومیت آن و مقایسه آن با جلال آباد و هرات انجام دادم.
هردوی این میهمانان بر محرومیت، تبعیض و فقر بامیان صحه می گذاشتند اما داکتر بیدار معتقد بود حکومت های سابق مدیون بامیان اند وی بخشی از انکشاف در جلال آباد را نتیجه سرمایه گذاری بخش خصوصی بویژه سرمایه داران آن ساحه می دانست و معتقد بود که باید سرمایه داران هزاره به جای سرمایه گذاری در پایتخت به بامیان بیایند و در رشد بامیان سهم بگیرند.
رحیمی انکشاف در هرات را نتیجه قرار گرفتن آن ولایت در شاهراه حیاتی که به دو بندر در دو کشور همسایه می شود می دانست.
داکتر بیدار انکشاف جامعه مدنی، نیروی انسانی و زنان در بامیان را ارزنده تر از انکشافات فیزیکی جلال آباد می دانست.

حکایت دوم:
چند روز پیش نزدیکی غروب آفتاب سوار بر موتر سایکل بودم، عینک آفتابی را برای جلوگیری از ورود گرد و خاک معمولن در هنگام موتر سواری به چشم می زنم، متوجه شدم که هوا تاریک است، چراغ موتور سایکل را روشن کردم، بازهم دیدم که هیچ تغییر نکرد و هم چنان دید کم است، با خود می اندیشیدم و فکر می کردم که شاید چراغ موتر سایکل خراب شده است، یک لحظه موتر را پارک کردم که چراغ را بررسی کنم، عینک را پس زدم دیدم که یکباره همه جا روشن شد و دیگر نیاز به چراغ نبود، به خودم خیلی خنیدیدم!

نتیجه:
هوشیاری و بیداری در مقابل حق تلفی ها، تبعیض ها، بی عدالتی امری کاملن پسندیده و معقول است، بالا کردن صدا و جدال دایمی برای گرفتن حق در شرایط امروزی که هرکس امکانات را به طرف خود می کشد نیز لازم است و ضروری اما بی انصافی، سیاه نمایی و یا به قول امنیتی ها سبوتاژ یا به قول ایرانی ها تشویش افکار عمومی فکر می کنم خوب نیست، دایمن نق زدن بدون همکاری و مشوره در حل مشکلات جامعه هم خوب نیست.

من در مرکز بامیان زندگی می کنم، نه برق داریم و نه آب و ماهیت کاری من و همکارانم طوری است که حداقل ماهی یکبار به 17 ولسوالی زون هزارستان (ولایت بامیان و  ولسوالی لعل و سرجنگل ولایت غور تا مالستان ولایت غزنی و چند ولسوالی در ولایت میدان وردک و ولایت پروان) سفر می کنیم، در قریه های دور دست می بینیم که پروژه های کوچک موسسات مختلف سبب شده است که زندگی آنها آسوده تر شوند، بسیاری از قریه ها را دیده ام که به آب صحی- لوله کشی شده از منبع چشمه تا محل مصرف- و نیز برق با توربین های کوچک دسترسی دارند، امروزه کمتر قریه ای را بدون دیش آنتن می بینید و هم چنین ساختمان های عصری مکاتب و کلینیک ها، اعمار سرک و ...

من معتقدم با حفظ هوشیاری در قبال ضایع شدن حقوق مان از دستاوردهای بی نظیرمان که در طول تاریخ این مردم بی سابقه بوده نیز باید یاد کرده و سپاسگذاری نمود، خود نیز در بازسازی و انکشاف جامعه خود مسئولیت بر عهده گیریم و عینک های دودی خود را کنار زنیم  که مباد چهره ما یک چهره دایمن نق زن و ناشکر جلوه کند.


۲ نظر:

عبدالاحمد رفیعی از ناروی گفت...

سلام اقای نظری. من خودم از یکی از قریه های هزاره جات هستم چیزهای را که شما فرمودید همه حاصل زحمات خود مردم است. سوال من این است که سهم ما از میلیاردهادالری که دولت مصرف میکندکو؟

ابراهیم گفت...

به نکته واقعا خوبی اشاره کردید. من هم معتقد هستم که باید هوشیار بود و در کنار حق طلبی و معترض بودن نسبت به تبعیض و حق تلفی ها، به داشته ها و دستاوردها هم توجه کنیم و در بهتر کردن وضعیت بیشتر تلاش کنیم.