۱۳۹۰ مرداد ۲, یکشنبه

مسئولیت شهروندی

روز پنجشنه حین ملاقات داکتر سمر از دانشگاه بامیان، دانشجویی داکتر را مورد خطاب قرار داد که بامیان و مردم آن در فقر و بیچارگی به سر می برند و ... چرا شما از حقوق آنها دفاع نمی کنید؟ و نیز عده ای دیگر از دانشجویان از مشکلات دانشگاه شکایت ها کردند.
داکتر در جواب آنها گفت: دادخواهی تنها وظیفه من یا کمیسیون مستقل حقوق بشر نیست، ما بار بار اینکار را کرده ایم، شما هم در این باره مسئولیت دارید، مسئولیت شهروندی دارید. 

به راستی به واژه "شهروند مسئول"، فکر کرده ایم؟ 
ما در قبال جامعه ای که زندگی می کنیم چقدر احساس مسئولیت می کنیم؟
فقط داد زدن و همه کاسه کوزه ها را بر سر حکومت خراب کردن و خود را مبرا دانستن کاری است درست؟

من فکر می کنم کسانی که فقط چنین کاری می کنند (منفی بافی  و مردم را ناامید ساختن) چند گروه بیش نیستند،
یا کسانی اند که پروژه دارند و مکلف اند
یا کسانی اند که خود و خانواده شان در کشورهای خارجی زندگی مرفی دارند، پاسپورت، کارت شهروندی، حق کار و سایر حقوق و مزایا برخوردارند
یا کسانی هستند که در داخل زندگی می کنند و تحت تأثیر دو گروه فوق همان حرف ها را تکرار می کنند،

روی سخن من هم همین گروه سوم هست، بیایید این فرض را در نظر بگیریم، آنقدر گفتیم و توی سر این نظام و حاکمیت ضعیف و لرزان زدیم که سقوط کرد باز دور باطل جنگ، خشونت و آوراگی شروع خواهد شد و هر آنچه در این چند سال بدست آوردیم به باد فنا خواهد رفت، پس کی ضرر خواهد کرد، به طور قطع مردم، ما و کسانی که سالها درد غربت را چشیده ایم و اینک با زن و بچه به کشور بازگشته ایم ضرر خواهیم کرد، پس بر ماست که برای پیشگیری از چنین وضعیتی ضمن منتقد بودن به اوضاع راضی به سقوط هم نباشیم و مسئولیت شهروندی و مدنی خود را برای حفظ ارزش های بدست آمده و کمک به حل مشکلات و ارایه راه حل ها ادا نماییم.

۷ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام!

به مطلب مهمی اشاره نمودید. براستی که مردم فقط نق می زنند. درست است که بیشتر از اینها را مستحق اند ولی این را باید بدانند که فعلاً که جایگزینی بهتر از این دولت را نداریم نباید تا جائی پیش برویم که موجبات سقوط دولت را مهیا کنیم و آنوقت متوجه شویم که تنها جایگزین دولت طالبان اند و بد بختی بار دیگر شروع شود.

باید با جهالت مبارزه شود و به مردم آگاهی داده شود.

ناشناس گفت...

سلام بر جناب نظری
اولا من به نظر همه احترام دارم چه موافق نظر من یا مخالف ولی شما بعد از غیبت و یا سفر به بهسود و یا شهادت جواد کاملا موضع تان را تغییر داده اید و از اصطلاحات ایرانی و طرز نگاه ایرانی استفاده می کنید.
دوما عجب دفاع می کنید از رژیم فاسد و تمام مردم هزاره را خاین و عقده ای و نادان می خوانید.
سوما برادرم مگر تو خودت بر اساس منافع شخصی خودت کار نمی کنی؟ یقینا نگرانی که مبادا همین موقعیتت از دستت برود. پس اگر مصلحت مهم باشد بگذار دیگران هم نق بزنند.
چهارما هزاره ها به اندازه ای نیست که با نق زدن خود حکومت کرزی را سرنگون کند. نمی دانم درک و دانشت کجا رفته.
پنجما مردم هزاره نمی خواهند جای این نظام طالبان بیاید ولی رژیم کرزی فقط برای افراد فاسد دولت و شخص ایدال بوده است.
ششما معنای شهروند مسوول را خوب نفهمیده اید.
لطفا به آگاهی مردم توهین نکنید. بدون کدام غرض و مرض به شما حق باید داد تا نگران باشید ولی نگرانیم مبادا تهدید شده باشی یا کسی برایت پیسه داده باشد که مداح شوی.

محمد ابراهیم علوی گفت...

این نشانه یک جامعه پوپولیستی است که مردم عادت کنند خود را مبرا و حکومت را ملامت کنند

سليمان احمدي گفت...

جناب آقای نظری سلام
موفق و بهروز باشید.
حق طلبی، عدالت خواهی، انتقادات منطقی و در جهت اصلاح امور، هیچگاهی مسیر براندازی حکومت را نپیموده است، بلکه میتواند حتی رهگشای حکومت بوده و حکومت را متوجه نواقص و کاستی هایش کند.
و آری:
تاریخ گواه است که هزاره ها تا حق خویش را از دیگران نخواسته است حکام ظالم و دیکتاتور کشور، حتی حاضر به پذیرفتن هزاره ها به عنوان شهروندان عادی کشور نبوده اند.
بناءً باید حق خواست، انتقاد کرد و راه و آرمان شهدای عزیز مان به خصوص رهبر شهید استاد مزاری را هرچند با گام ها کوچک باید ادامه داد.

حـبـیـب الله هـلـمـنـدی گفت...

محترم نظری صاحب سلام برشما !
همیشه انسانهای ضعیف بالاترین انتقاد را می کنند و در عرصه عمل می بینیم که هیچ و.....

سلیمان احمدی گفت...

جناب هلمندی صاحب سلام
من متاسفانه نتوانستم مفهوم واضح و روشنی از نظر شما بردارم،میخواهم از شما بپرسم برپایه کدام استدلال منطقی شما نوشته اید انتقاد کار ضعفا است؟
ولی بعقیده من انتقاد فقط از گلوی انسانهایی فریاد میشود که درد و رنج همنوعان و همقطاران خویش را باتمام وجود کس کرده باشد و انتقاد فقط از توان کسانیست که جرات و جسارت آن را داشته باشند بناءً به اینگونه افراد نمتیوان کلمه ضعیف را اطلاق کرد.
و در ضمن، آنانی که به قدرت داشته اند به قول شما در عرصه عمل چه کاری را انجام داده اند که ضعیفان نتوانسته اند انجام دهند، و نکته دیگر اینکه کسانی که نان به نرخ روز خورده اند و یا هم از سفره قدرتمندان دانه چیده اند، مفهوم و ارزش انتقاد را درک نمیتوانند.

سلیمان احمدی گفت...

جناب هلمندی صاحب سلام
من متاسفانه نتوانستم مفهوم واضح و روشنی از نظر شما بردارم،میخواهم از شما بپرسم برپایه کدام استدلال منطقی شما نوشته اید انتقاد کار ضعفا است؟
ولی بعقیده من انتقاد فقط از گلوی انسانهایی فریاد میشود که درد و رنج همنوعان و همقطاران خویش را باتمام وجود کس کرده باشد و انتقاد فقط از توان کسانیست که جرات و جسارت آن را داشته باشند بناءً به اینگونه افراد نمتیوان کلمه ضعیف را اطلاق کرد.
و در ضمن، آنانی که به قدرت داشته اند به قول شما در عرصه عمل چه کاری را انجام داده اند که ضعیفان نتوانسته اند انجام دهند، و نکته دیگر اینکه کسانی که نان به نرخ روز خورده اند و یا هم از سفره قدرتمندان دانه چیده اند، مفهوم و ارزش انتقاد را درک نمیتوانند.