۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

کابوس رفتن به کابل

 امروز یک صاحب منصب پلیس و یک دانشجو که هر دو علاقه مند به مطالعه کتاب بودند به کتابخانه دفتر ما مراجعه کرده و تقاضای کتاب های حقوق و قوانین داخلی را داشتند؛ گفتند به دلیل نا امنی راه، نتوانسته اند کتاب با خود بیاورند، همچنین به دلیل فوق هیچ مدرک یا کارت هویتی هم با خود نداشتند؛ رفتن به کابل از هر دو مسیر زمینی (میدان وردک و غوربند) برای خیلی ها (کارمندان دولت، موسسات، دانشجویان و ...) به کابوس تبدیل شده است.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

یک نظر را درجای دیگردیدم با اجازه صاحبش اینجا می گذارم به نظرم کمی مناسبت دارد امید وارم نشر کنید.
++++++++++++++++++++++++++++++++++

هزاره ها مرده اند حیف است برای مرده ها بودجه اختصاص داده شود. غیر از هزاره ها ی مرکز بامیان که از خیرات سر چند شخصیت باشهامت و بیدار و از برکت وجود مؤسسات مدنی و اجتماعی خارجی اعتراض یاد گرفته اند و صدای اعتراض خودرا گهگاهی بلند می کنند و به نسبت اعتراض های سطحی شان به ولایت شان اندکی توجه نیز می شود اما هزاره های دیگر ولایات افغانستان چند سال است که مرده اند و صدای اعتراض جدی و قاطعانه از آنها بگوش نمی رسد وگرنه تا این حد نسبت به آنها بی توجهی نمی شد. مثلا هزاره ها ی دایکندی،هزاره های ملیونی غزنی، ارزگان، بهسود، هلمند، پروان، کابل، مزار ، تخار، هرات، غور، و... آنقدر مورد بی توجهی قرار گرفته که حتی درلیست بودجه های ملی ولایتی وولسوالی اصلا وجودندارند وهنوزاصلا نمی دانند که باز سازی زیر بناها چه هست؟
کاش هزاره های مرکز بامیان کمی به دیگران نیز نحوه ی اعتراض و اظهار وجود یاد می دادند که دیگران نیز کم کم به صحنه می آمدند و حق خودرا طلب می کردند.

عبد الله بیدار گفت...

خیلی سخت است آدم درعین داشتن کار فوری واداری حتی تاپایتخت کشورش نتواند رفت و آمد کند!!
نیروهای خارجی اگر بروند چه خواهد شد؟