دو روز پیش کابل بودم، عمدتا" در غرب و برچی، عکس و تصاویر کاندیدان ریاست جمهوری و شورای ولایتی همه جا پر بود.
بنرهای بزرگ پوستر کاندیدان هم در چهار راهها، میادین و سرپل ها را هر کدام با ژست و اکت های خاص اشغال کرده بودند، یکی از کاندیدان شورای ولایتی گفته می شد که پسر حاج رمضان- یکی از حاجی صاحب های پولدار کابل و شریک در چپاول پروژه خاتم الانبیاء- بود که ظاهرا" کمتر از بیست سال سن داشت، آنقدر عکس و بنر های کلان و چند متری را چسپانده بود که سرک برچی را از ابتدا تا انتها پوشانده بود.
با یک حساب سر انگشتی اگر تعداد این بنر های دیجیتالی را با هزینه داربست ( خوازه فلزی )، مالیه شهرداری، کرایه جرثقیل و کارگران خدماتی را جمع کنیم به ملیون ها افغانی می رسد و جالب آنکه تغییر در زندگی مردم از راه مبارزه با فقر یکی از شعار این بچه پولدار بود که در بنر های خویش نوشته بود.
کاندیداهای دیگر از مردم هزاره (چه دختر و چه پسر) هم اکثرا" از سن کمی برخوردار بودند، این هجوم جوانان ما به سوی کسب نام و شهرت را چگونه می توان ارزیابی کرد؟
۱ نظر:
سلام به همه خواننده گان عزیز!
اینکه همه نسل جوان دشت برچی به کاندید نمودن روی آورده ومعیارکاندید شدن راتجربه،لیاقت وشایستگی نه بلکه جوان بودن وگرفتن عکس های فلمی ومودل مانند دانسته اند به خاطرپیروی کورکورانه شان ازهمه پدیده های سرزبان است نه تنها کاندیداتوری بلکه هرعرف مشروع ویا غیرمشروع مروج مانند انفلوانزا دربرچی واگیرمیشود مانند مودفیشن وغیره وهمچنان عامل اصلی تقلید بیجا است که فلانی کاندید کرده ومن پس مانده ام حتی درشعارکاندیدها نیزتقلید موجوداست.
ارسال یک نظر