۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه

تندروی

دوستی عزیز و محترم بنام یاسین محمدی در قسمت نظرات راجع به بشر دوست و تندروی اش نظرات ارزشمندی را نگاشته است، محمدی صاحب باب جدیدی را گشوده است اگر این موضوع مورد بحث و بررسی عمیق و مشارکت شما خوانندگان واقع گردد، برای جامعه امروز فایده های زیادی می تواند داشته باشد.

۲۶ نظر:

لیاقتعلی افتخاری گفت...

با سلام! یگانه عامل محبوبیت داکتر بشردوست در میان اقشار مردم همان صداقت، جدی بودن و مصمم بودن شان می باشد. من با نظر این دوست در خصوص این موضوع که سیاست مدار گاهی شیر و گاهی هم نظر به شرایط روبا باشد، تا حدی موافقم. ولی سیاستمداران گذشته و کنونی ما آنقدر مصلحت اندیش، خود و قوم محور بوده که امروز مردم از آنها خسته شده و میگویند: بیائید تغییر در کرکتر را تجربه کنیم. فکر می کنم همگی بر این باورند که لا اقل بشردوست نیت خیانت کردن و مال اندوزی را برای خود از طریق رسیدن به کرسی ریاست جمهوری ندارد. این یک تفاوت بزرگ است. مگرنه؟

الهزاره گفت...

سلام:حرف هزاره بودن درکار نیست،حرف خدمت کردن درکار است.
حالا به نظرم صادق ومتعهد وخادم ازآقای بشر دوست درکاندیدهای ریاست جمهوری وجود ندارد.واگراست لطفآبگوئید که است؛

ناشناس گفت...

salam zahir jan wa yasin jani mohammadi. i have to say you raised a very good point about mr. bashardost. and i have to agree with you about mr. bashardost being too hardline and not enough pragmatic. i also agree with you about the some what mature political nature of hazaras at the current time. of course we dont get excited by the condidancy of mr. bashardost any more having seen many such things in the past years. but what i would like to protest about your comment is the fact hazaras for some reason can never be happy about what the so called hazara leaders choose to do. mr. mohaqiq is a very pragmatic politician having sided with sayaf in the past and hamid karzai in the up coming election. but we see huge number of essay and collums from hazara scholars and acadimians crittising him for doing so. here we see that its very hard to get every body to walk with you and thats the nautre of democracies. i believe that mr. bashardost is not going revcieve large number of votes nor is mohaqiq,s deal with karzai will prove very benefitial for hazaras. but what both bashardost and mohaqiq offer is a sutuation where by all the up coming hazara leaders can learn lessons from. the next generation of hazara leaders should pay much attention and study the what these men are doing. and i deeply hope that this part of our history is correctly documented for the future generation as they offer great lessons to learn.

چوپان گفت...

دلایل اقای یاسین خیلی زبونانه است و او تا حال از هزاره بودن خود شرم دارد. او تا حال مقهور مفکوره نژاد برتر است در حالیکه برتری انسان برای کسیکه معتقد به خداوند ج است تقوا و بعد دانش است ولی کسیکه اعتقاد به خدا ندارد ما به نظرات انها هم احترام داریم بشرطیکه جوانمردانه اعتراف کفر به ان نامه خداوند را برای مابکنند.

شناخت بشر دوست شعور سیاسی میخواهد و در کشور های مردم سالار برخ کشیدن خیانت ها و نقاط ضعف حریف انتخاباتی از ضروریات کمپاین ریاست جمهوری است. انرا نمی توان تند روی بحساب اورد.

اقای یاسینی ننوشته اند که به کی رای میدهند تا ما بدانیم که واقعا ما در دادن رای به بشر دوست اشتباه میکنیم و اگر ننویسند شبیه به قاری جبهه حضرت معاویه رض میمانند که در هنگام شکست در مقابل علی در زیر نیزه به صدای بلند قراات قران را سر داده بود.

و یا اشخاصی که در جنگ تبوک از عاشق شدن بالای زیبا رویان رومی ار رفتن به جنگ به خانه ماندند.
در حالیکه علت نرفتن ان ترس از کشته شدن بود نه متاثر از زیبا رویان رومی.

تنها رای به بشر دوست رای ملت است و بس.

ما ضرورت به قراات قاری بی ایمان نداریم.

مطلب مرا ده ها بار بخوان تا بدرک ان برسی.

خاک گفت...

اقای یاسین مقدس زیاد لاف پتاق نزن و کاندید را معرفی کن تا ما ترا درست بشناسیم. ومن متیقن استم که تو غیرت افشا نام کاندید ات را نداری!!!

بزرگی سراسر به گفتار نیست /
دوصد گفته چون نیم کردار نیست

قطامه گفت...

کاندیداتوری بشردوست و مفکوره دوست ما یاسینی مقدس جنگ صفین علی را بطور کامل تمثیل میکند.

شمشير ابن ملجمي ات را غلاف كن
مردي ، بيا و هرچه گناه اعتراف كن

آه ! اين منم كه عشق علي نيست در دلم ؟
كوفه ! مرا به جمع خوارج اضاف كن

اين قبله اي كه روي نماز است سوي او
گهواره علي است به دورش طواف كن

يارب ! مگر كه طاقت ما طاقت علي است؟
ما را از امتحان الهي معاف كن

دل ! بر لب تو نام علي نيست ، لا اقل
شمشير ابن ملجمي ات را غلاف كن ...

ناشناس گفت...

مسله اشتراک کلینتن در حکومت ابامه یک امر خیلی خیلی عادی است.

اول/ خانم کلینتن مانند ابامه دموکرات است.

دوم/ خانم کلینتن تجربه هشت سال ریاست جمهوری در زمان شوهرش داشتند و نیز والی ایالت نیوروک نیز بودند و در زمان ریاست جمهوری شوهرش امریکا رشد اقتصادی داشته که میتواند با این همه تجربه برای دولت ابامه موثر واقع شود.

ولی فهمیده نشد که اقای یاسینی کدام کاندید افغانی را با خانم کلینتون مقایسه میکنند که بشر دوست انرا رد کرده باشد.

اب نادیده موزه از پای نکشید که پای تان خار نخورد.

درد دل خیمه با مردم شریف افغانستان گفت...

جوق قلندرانیم در ما ریا نباشد
تزویر و زرق و سالوس آیین ما نباشد

در هیچ ملک با ما کس دوستی نورزد
در هیچ شهر ما را کس آشنا نباشد

گر نام ما ندانند بگذار تا ندانند
ور هیچمان نباشد بگذار تا نباشد

شوریدگان ما را در بند زر نبینی
دیوانگان ما را باغ و سرا نباشد

در لنگری که مائیم اندوه کس نبیند
در تکیه‌ای که مائیم غیر از صفا نباشد

از محتسب نترسیم وز شحنه غم نداریم
تسلیم گشتگان را بیم از بلا نباشد

با خار خوش برآئیم گر گل به دست ناید
بر خاک ره نشینیم گر بوریا نباشد

هرکس بهر گروهی دارد امید چیزی
ما را امیدگاهی، غیر از خدا نباشد

همچون عبید ما را در یوزه عار ناید
در مذهب قلندر عارف گدا نباشد

اقای یاسینی این مشت زدن در هوا نیست بلکه افراشتن این خیمه حسینی مشت محکمی بدهان انسان های خود فروخته است.

یاسین محمدی گفت...

سلام به همه

آقای نظری تشکر از لطف تان که به نظر این حقیر را مورد توجه قرار داده اید. همچنان تشکر می کنم از دوستانی نظر شان را نوشته اند.

باید در اینجا بگویم که من طرفدار کاندید خاصی نیستم اما باور دارم که هر کاندیدی که بتواند اجماع ایجاد کند ( گروهها و وزنه های گوناگون و گاه متخاصم سیاسی را یکجا گرد آورد ) می تواند در بیرون کردن افغانستان از چرخه ای خشونت و از هم پاشیدگی مفید باشد. در این هم شکی ندارم که تعداد زیادی از کاندیدها نه سواد و نه هم شایستگی رییس جمهور شدن را دارند و بد تر از همه اینکه خود شان هم باور ندارند که رای می آورند. ما کاری به این آدمها نداریم. حتی داکتر عبدالله به نظر من یکی از این آدمها است که به نظر من:

یا خود را فریب می دهد

یا درکش از افغانستان درک دیروزی است و در نهایت افغانستان را مجموعه ای چند دره ای در هندوکش می داند.

یا هم فایده های جانبی نامزد شدن را در نظر دارد مانند تعداد زیادی از کاندید های دیگر.

اما بشردوست از این قماش ها نیست. او هم جدی است. هم حرف برای گفتن دارد. هم یک کاندید باالقوه رای آور است. این است که مورد توجه است. اما وقتی کسی می آید و دلیل می آورد که چرا به وی رای نمی دهد نباید تکفیرش کرد و شروع کرد به بد و بیراه گفتن.من خوش می شوم اگر دوستان دلایل شان را بنویسند که چرا او را بهترین انتخاب می دانند.

این که یکی از دوستان مرا متهم به بی دینی و ... می کند هم بسیار بی انصافی است. گرچند من باور ندارم که باور به این و آن مذهب کسی را مستحق رییس جمهور شدن می کند. اینگونه استفاده ای ابزاری از مذهب را من شخاص هم خطر ناک می دانم، هم دیکتاتوری زا و هم نسخه ای شیعی طالبانیسم.

دوستی که آمده به جای استدلال شروع به شعر جنگی کرده است اما جالب تر است. یکی از مشکلات حرکت های سیاسی در افغانستان همین شعارگرایی و شعر پراکنی بوده است. در فرهنگ سیاسی ما شعر را به جای استدلال گرفته اند. نگاه کنید به نشریات مارکسیست های افغانستان. نگاه کنید به نشریات اسلامیست های افغانستان. همه پر است از شعر و شعار.

به نظر این حقیر دست زدن به ریسمان مذهب توسط سیاستمداران یکی از شناخته شده ترین مظاهیر مطلق اندیشی سیاسی است. یعنی وقتی کسی می آید خود و یا عقیده ای سیاسی و یا هم گروه و یا شخص سیاسی مورد نظر خود را به مذهب و آسمان و خدا پیوند می زند دیگر نمی شود با او بحث و بگو و مگو کرد. یا باید سخن او را قبول کنی و یا باید سر را برای تبر تکفیر او آماده کنی. در دنیای سیاسی چنین آدمی فقط دو رنگ وجود دارد:

سیاه
سفید

شما یا سفید هستید و خودی. یا سیاه هستید و دشمن. اما زندگی و آدمها نه سیاه اند و نه سفید بلکه هر آدم مجوعه ای از هزاران هزار رنگ است. در نتیجه این قسم آدمهای ایدیولوزیک در تاریخ بانی بزرگترین قساوت ها و تصفیه های جمعی بوده اند. نگاه کنید به ماوو رهبر چین. خمینی رهبر ایران. استالین رهبر شوروی. هیتلر رهبر المان نازی. چپی های خود ما. اسلامگراهای خود ما. طالبان. و ...

یاسین محمدی گفت...

من باور دارم که با شکست گرایی شیعی هزاره ها به جایی نمی رسند. سیاست محلی برای قلندرانه رفتار کردن نیست. سیاست خانقاه هم نیست که در آن جایی برای خیالات درویش مابانه باشد. لذا از دوستان می خواهم که از شعر جنگی تا جایی که امکان دارد بپرهیزند.

به لیاقت جان سلام می رسانم. من با نکاتی که شما یاد آوری کرده اید موافقم. شما سه خصوصیت محترم بشردوست را یاد آوری کرده اید:
صداقت
جدیت
مصمم بودن

من در صداقت بشردوست شک ندارم. اما صداقت برای یک سیاست مدار همه چیز نیست. پدران و مادران افغانستان هم صداقت دارند وقتی فرزند شان را به زور به شوهر می دهند چون برای فرزند شان خوشبختی می خواهند به زعم خود شان. اما آیا این صداقت به درد می خورد؟؟ آن خرس مولوی که سنگ آسیاب را بر فرق دوستش می کوبد هم صداقت دارد. آیا آن صداقت ارزشی دارد؟

در جدی بودن بشردوست هم شکی ندارم. اما جدیت او را خشک و نخراشیده و نتراشیده می دانم. مگر نور محمد تره کی جدی نبود که در هر ساعت چندین فرمان صادر می کرد؟ مگر احمدی نژاد جدی نیست ؟؟ چرا ایران را در آشوب فرو برد؟؟

چرا بشردوست باری مصاحبه ای تلویزیونی اش که نیم ساعت دیر رسید؟ آیا کسی که می خواهد رییس جمهور شود می تواند نیم ساعت دیر تر سر وعده بیاید؟؟ آیا در آن مناظره رفتار او درست بود؟؟ اصلا او در آن مناظره برای مردم چه گفت؟؟

آقای چوپان سلام

شما از کجا می دانید که من از هزاره بودن خود شرم دارم؟؟ اینکه شما برای اثبات امتیازات آقای بشردوست به صحراهای عربستان هزار و چهار صد سال قبل رفته اید به دنبال دلیل هم نشان خوبی از شعور سیاسی تان ( که ما نداریم ) نیست.

من به هزاره بودنم افتخار می کنم. اما هزاره بودنم را منافی تعقل، تفکر نقاد و ابراز نظر آزادانه نمی دانم. در کنار هزاره بودن من شهروند افغانستان هم هستم و برای مملکتم هم دلم می سوزد. این قسم نیست که هر کسی که از راه رسید و هزاره هزاره کرد من مثل گوسفند به دنبال اش بیافتم. معتقد به نژاد برتر هم نیستم. به همین دلیل اگر کسی بیاید و سند هم بیاورد که نسبش به علی می رسد برای من همان انسان است و به اندازه یک مثلا ازبک هموطنم ارزش دارد نه بیش و نه هم کم.

Sharif گفت...

آقا یاسین محمدی کجا شدی؟

لطفا شما هم کاندید خودرا معرفی نماید ؟

ناشناس گفت...

یاسینی جان شما عاشق حرف زدن استید ولی درین دنیا حرف زدن هیچ جای را نخواهد گرفت.

اینطور هم نیست که شما به هیچ کاندیدی رای نمی دهید و اگرنه حالا اسم شما را ما باین هوا و تکبری فرعونی که دارید در لیست کاندیداتوران ریاست جمهوری اضافه داشتیم و انتخاب سومی برای شما بهتر این بود که خاموش در جای تان میماندید.

مردم جاغوری مقدس باین همه اشخاص "فهمیده" مثل شما که حتی انگشت انتقاد به ریس جمهور اینده دارند چرا یک نماینده حداقل در شورای ولایتی فرستاده نمی توانند.شما لازم تر بود اول به مشکلات منطقه رسیده بعد به امور فرا منطقه یی تان دخالت مینمودید.

ثالثا در قسمت حرف های تان نوشته اید که فلانی این امتیاز و این امتیاز و این امتیاز را دارد ولی برایش رای نمی دهم چون از جاغوری مقدس نیست ایا توقع نزول فرشته را از اسمان داری فرشته که به بیت الخلا نمی رود !!!

جانم از مردم جاغوری یک سیما ثمر است که او هم در جاغوری کلان نشده و از طرف دیگر زن هم است منظورم اینست که در جاغوری مقدس یک مرد وجود ندارد که امروز بتواند در جرگه "مردان" حرفی برای زدن داشته باشد و پس این همه تخریب در مورد سایرین ایاعلت روانی ندارد؟؟؟

و اگر علت روانی نیست پس چطور باین همه معلومات افاقی دربین چهل و یک کاندید ریاست جمهوری و بعد از دوصد وپنجاه سال انتظار تحمل دیدن یک شیر مرد هزاره را نداری؟ و یا شاید هم زر کاسه زیر کاسه یی در کار است!!!

چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب

که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست

خاک گفت...

اقای یاسینی ما توقع طرفداری را از شما برای رمضان بشر دوست تنها ابر مرد هزاره هرگز و هرگز و هرگز نداریم شما را میگذاریم در کنج رباط تان ولی همچنان توقع دوستی خرس مولانا را نیز بالای ما تکرار ننمایید چنانکه گفته اند از خیرت گذشتیم ما را شر نرسان.

یاسین محمدی گفت...

سلام دوستان

اگر متوجه شده باشید من در دو نظر گذشته ام تلاش کردم از نقد مستقیم آقای بشردوست دوری کنم چون اساسا این کار را دوست دارم بگذارم به دوش کسانی که دیر یا زود به این کار دست خواهند زد. هنوز هم به این کار دست نمی زنم چون آن را مفید نمی دانم. اما اگر دوستان باز هم اسرار کنند من دلایل رای ندادنم به بشردوست را با وضاحت بیشتر بیان خواهم کرد.

دوست ناشناس


حرف شما درست است که جاغوری یک نماینده در شورای ولایتی ندار. من شخصا اصلا مرد کار عملی نیستم. قدرت دفاع از جاغوری را هم ندارم. اصلا من یک فرد هستم و به خاطر نظرات من شما نباید یک بخش از وطن خود را مورد حمله قرار بدهی. در جاغوری هم آدمهای بشردوست پرست کم نیستند. بیانات شما را در باره ای جاغوری برگرفته از روحیه ای فبیلوی تان می دانم و بس.

به نظر من اگر دوستان به جوابهای شما که خود را طرفدار بشردوست می دانید نگاه کنند به خوبی در می یابند که چه قسم ذهنیت دارید و چقدر این ذهنیت سیاه و سفید بین تان برای یک جامعه ای باز خطرناک است.

مثلا من یک شهروند افغانستان هستم. حال چرا من حق نداشته باشم نظرم را در باره ای کسی که می خواهد بر من و کشورم حکومت کند نداشته باشم؟ چرا من برای ابراز نظر در باره ای کاندید ریاست جمهوری کشورم اول بروم ثابت کنم که رستم هستم؟ من اگر خوبم و اگر بدم یک فرد در میان افراد این سرزمین هستم وهر کاندید ریاست جمهوری هم یک فرد از افراد این سرزمین است که می خواهد سرنوشت مرا در دستش بگیر. من کاملا به خود حق می دهم که در باره ای او اظهار نظر کنم. این اساس حقوق فردی هر فرد در هر کشور دموکراتیک است. مگر در کدام کشور دموکراتیک جهان دیده اید که به کسی بگویند برای اینکه در باره ای رییس جمهور حرف بزنی باید اول بروی فلان جای مملکت را آباد کنی؟؟

آیا می شود که کسی به بشردوست بگوید که اول برو غزنی را از وحشت طالبان رها کن و سرکهای بویناک اش را پاک کن و بعد بیا خود را کاندید ریاست جمهوری برای کل افغانستان کن؟؟ نه. چون کاندید کردن حق فردی بشردوست به عنوان یک شهروند افغانستان است.

یاسین محمدی گفت...

اینکه من زادگاه ام را دوست دارم هم گناه نیست. برای من زادگاه ام بخشی مقدسی از زمین است. این به معنی این هم نیست که من بخش های دیگر افغانستان را دوست ندارم.این طبیعت انسان است. وقتی در خارج استی کشورت را دوست داری. وقتی در کشورت استی ولایت ات را دوست داری. وقتی در ولایت ات استی ولسوالی است را دوست داری. وقتی در ولسوالی است استی قریه ات را دوست داری. وقتی در قریه ات استی خانه ات را دوست داری. شاید هم وقتی در کره ای دیگری هستی زمین ات را دوست داری. لازم نیست شما مرا به خاطر این کار نیش بزنید.


رای ندادن هم حق هر فرد کشور است. اتفاقا یکی از راههای اعتراض دموکراتیک همین رای ندادن است.

یک نکته را یاد آوری کنم:

بسیاری از ملت هاو مردمان مظوم در تلاش و تقلای شان برای آزادی از ظلم بیگانه در دام استبداد خودی گیر کرده اند و می کنند. نمونه اش زیمبابوی، برمه، هایتی، ازبکستان و جمهوری های دیگر اسیای میانه ...

به نظر این حقیر بهتر است ما هزاره ها تلاش کنیم که در جریان مبارزه مان باری آزادی و حقوق مان به دام استبداد درون قومی دچار نشویم. گرچند تا حدودی استبداد روحانیت مذهبی رفته رفته شکل می گرفت. یکی از امتیازات بشردوست برای هزاره ها همین امکان شکستن استبداد روحانیت و یا شکستن انحصار قدرت سیاسی در دست روحانیت است که من بسیار ارج می گذارم. در این من شکی ندارم که بشردوست برای هزاره ها یک سرمایه ای سیاسی عزیز است. اما برای بیرون کردن افغانستان از چرخه ای خشونت من معتقد نیستم که افکار و شیوه ای او مفید باشد.

البته لازم نیست ما و شما گلو پاره کنیم. این شما و این انتخابات. اگر اقای بشردوست 51% رای مردم را بگیرد ما هزار بار او را به عنوان رییس جمهور کشور قدر می نهیم.

اگر شما مخالفت با شیوه ای سیاسی بشردوست را خیانت به خدا و هزاره و وطن و بشریت می دانید باید بگویم که این خیلی کاری زیادی به دموکراسی ندارد. این خودش استبداد رای است. استبداد استبداد است. مهم نیست که شما آن را برای خدا، یا به خاطر حق یا برای ایجاد عدالت و یا برای هر چیز دیگری برپا می کنید. فرض کنید که بشردوست پیروز شد و شما آقای ناشناس شدید وزیر داخله ای او. از قرار حرفهای تان معلوم است که افراد زبان درازی مثل مرا فرصت زیادی نخواهید داد. همین کافی است که من آن کسی که تو باور داری رای ندهم چون می ترسم. فلسفه ای ساده ای دموکراسی و انتخابات همین است !!

تا هنوز هم شما دوستان یکی دو دلیل ارایه نکردید برای ما. فحاشی و ... هم که در تغییر افکار دیگران سلاح برنده ای ثابت نشده است. این هم از عجایت افغانستان است که طرفداران کاندید ها به جای اینکه نگرانی مردم را رفع کنند و رای شان را به دست آورند به فحاشی و تکفیر و ... می پردازند که خود در حقیقت دشمن افرینی است. مثلا در جاغوری حد اقل سه صد هزار نفر زندگی می کنند. حال آیا به نظر شما حمله به سه صد هزار نفر به خاطر ابراز نظر فرد حقیری مثل من، یک کار سیاسی عاقلانه است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این است که من روش بشردوست و شما را سیاست رومانتیک و یا سیاست عاشقانه می دانم و از آنجایکه عاشقی و سیاست چندان با هم میانه ای خوبی ندارند، سیاست شما به گواه تاریخ سه نتیجه دارد:

1 شکست
2 استبداد و بربادی
3 در هوا مشت زدن ( درویشی و بریدن از دنیای واقعی و در نتیجه هیچ انگاشته شدن توسط رقیبان فرضی تان. شعر اما دوای مسکن و مواد مخدر این جهان است که شما از همین حالا به آن تکیه ای فراوان دارید. )

با همه ای اینها موفقیت تان را می خواهم.


یاسین محمدی

جاغوری مقدس

لیاقتعلی افتخاری گفت...

با سلام همه!سعی کنیم موضوعات سمتی را زیاد دامن نزنیم. از هرجای هزارستان که هستیم در حقیقت یک هزاره و یک قوم می باشیم و هیچ نقطه از هزارستان نسبت به سایر نقاط آن مقدس تر و برتر نیست. در ضمن دوست داشتن زادگاه آدم بمعنی این نیست که سایر نقاط را نفی کنیم. به اصطلاح آخوندی، اثبات شی نفی غیر را نمی کند. مقاله ای در باب گرایشهای سمتی میان هزاره ها نوشته ام که در سایت "تولدی دیگر" www.anotherbirth.blogfa.com در بخش آرشیف آن موجود است و دوستان اگر فرصت داشتند آنرا مطالعه کنند و آسیبها را متوجه شوند. خدمت یاسین جان نیز باید بعرض برسانم که مردم میدانند که به چی کسی رای دهند و شما زیاد نگران نباشید. نمیخواهم بیشتر در مورد آقای بشر دوست بنویسم تا همانند یکعده "بازی با کلیمات" نباشد.

لیاقتعلی افتخاری
غزنی- جاغوری

کلام اخر گفت...

اگر مردم جاغوری اینقدر خود خواه باشند که حرف و دیدگاه ..... تورا نادیده گیرند ولی مارا ملامت کنند بخدا قسم باندازه پشکلی ارزش برای مفکوره های شان اهمیت نخواهم داد. چون تو از خدا شرم نکردی و من هم حقیقت را پیش رویت گذاشتم.

سیصد هزار نفر نان خور ومفت خور کس چه کند که حداقل در مورد اینده سیاسی شان تصمیم گرفته نمی توانند این قداست نیست بنظر من وحشت محض است.

انا...و انا الیه راجعون

الهزاره گفت...

سلام:آقای یاسین محمدی، اگر کسی بخواهدیک نظری ویامقاله ویاحتی کاری را انجام بدهد.
اولآ: ازهمه باید بداندکه آیاوقت این حرفها(موضع گرفتن،وانتقادکردن،وتحلیل کردن)است.
ثانیآ:اهم ومهم،حداقل وحداکثر،رادرنظر داشته باشد.
ثالثآ: شماازچهل کاندید ریاست جمهوری به غیر از بشردوست نه دیدید، که بیائیدازایشان انتقادکنید،ویاعیب جوئی کنید ویانقطه ضعفهایش رابر ملاسازید.
پس شماآقای محمدی وهمجنان آقای علی امیری که درسایت جمهوری سکوت مقاله درباره بشردوست نوشته ، یا غرض دارید ویامرض.
والسلام

ازره گفت...

بیرار جانی که جاغوری را بد گفته ی. از خواب بیدار شو که جهان را اب گرفته است. شما زن به زن بسیار توهین کرده اید. سیماثمر افتخار تمام افغانستان است. سیما ثمر نور چشم هزاره ها است. ببین که رهبر حزب وحدت با آن کب کبه و دبدبه معاون رییس جمهور شده است. خلیلی برای این کار همه چیز را قمار زده است. سیما ثمر قبل از او معاون رییس جمهور بود. سیما ثمر گزارشگر مخصوص ملل متحد در سودان است. او بنیان گذار وزارت زنان بود. او بنیان گزار کمسیون مستقل حقوق بشر افغانستان است. در مکتب های که سیما ثمر ساخته است بیشتر از سی هزار دختر هزاره و افغانستانی درس می خواند. در شفاخانه های او هزاران نفر معالجه می شود. او آن قدر در هزاره جات کار کرده است که دولت افغانستان در تمام عمرش کار نکرده است. بیاییم یک کمی از خود انصاف نشان بدهیم. در جرگه ای مردان که تو گفته ای همه دزدان و بی سوادان و طالبان نشسته اند. جاغوری وقتی آدم درست می کرد که من و تو هنوز در برگ گیاهان بودیم.

ایت الله مدرس بچه جاغوری بود. او یکی از مطرح ترین ایت الله های شیعه است.
جنرال موسی خان بچه ای جاغوری بود. او قوماندان عمومی ارتش پاکستان و حاکم بلوچستان بود.
اکرم یاری بنیانگزار چپ مایویست افغانستان بچه جاغوری بود که چهل سال قبل در تظاهرات های حزب اش دهها هزار نفر از هر قوم به سرکهای شهرهای وطن می ریختند.
شهید ابوذر بچه جاغوری بود که جانش را برای من و تو کرد.
شهید یوسفی از جاغوری بود که رهبری حزب هزاره دموکراتیک پارتی را داشت.
شیخ شریفی از جاغوری بود که دانایی و استدلال هایش طرح افتادن زبان دری از زبان رسمی بودن را در مجلس ملی شکست داد.

در حادثه ای جواری مردم جاغوری ریشه ای قوم جواری را کندند که تا امروز از شر کوچی راحت هستند. همه هزاره یک قوم است جاغور از هزاره جات است. نماینده نداشتن در شورای ولایتی دروغ است. نماینده دارد اما کم دارد. این برای من و تو ماتم است. این را به روی مردم جاغوری نکش. خود ما مردم می فهمیم که کار خراب شد. اما یادت باشد که به بر اساس نظرات خارجی ها سطح سواد در جاغوری از میزان متوسط سواد در تمام کشور بالاتر است. دانشجویان جاغوری برای هزاره ها سرمایه ای بسیار کلان است. غم و شادی همه هزاره ها یکی است. ما یک ملت استیم. جاغوری برای هزاره جات یک سرمایه بسیار مهم است. هر منطقه هزاره جات نور چشم ما است. من و تو باید تلاش کنیم که جاغوری و ولسوالی های کلان هزاره جات که نفوس زیاد دارد ولایت شود. جاغوری از بسیاری ولایات افغانستان هم نفوس زیاد دارد. هم در آمد بیشتر دارد. هم امکانات ولایت بودن دارد.

این خوب نیست که ما و شما مناطق را مورد حمله قرار بدهیم. اینکه یک فرد کلان مثل اکبری و یا خلیلی و یا کرزی از یک جای است دلیلی این نمی شود که آن جای بهتر از متباقی جاها است. نورمحمد تره کی از ناوه غزنی بود. ناوه غزنی نظر به جاغوری یک صحرا و یک کاه دان است. خلیلی خودش از بهسود است اما مردم شریف بهسود از دست کوچی ها ظلم می کشند. خلیلی چه به درد این قسمت هزاره جات خورد است؟ مهم این که مردم عادی یک منطقه رفاه و سواد داشته باشد. حتی که جاغوری ضعیف باشد ما و شما باید برای کمک کردن به ان فکر کنیم نه برای طعنه زدن به ان منطقه.
مردم خود ره کم نزو که بد استه بیرار مه

جمال گفت...

صحیح است که بشردوست قوما است اما او بیش از اندازه احمق است. در جلال اباد گفته که من از ان هزاره ها نیستم که میخ بر سر مردم می زد. من از همچو هزاره های کودن و احمق حمایت به کلی نمی کنم. از این قسم احمق های خود فروخته در هزارستان پر است.

ناشناس گفت...

حمال جان! فکر می کنم این حرف که "من از هزاره های نیستم که میخ بر سر می کوبد" توطئه ای از سوی مخالفین و دشمنان هزاره است که بنا بر اهداف ذیل طرح شده است:

1- این حرف را طوری طرح نموده اند تا از لحاظی چنین جلوه کند که گویا میخ زدن بر سر واقعیت دارد.

2- هزاره هارا از رای دادن به بشر دوست منصرف سازند.

برادران! آگاه باشید و دشمنان دست به توطئه های گوناگون می زنند و ما نباید همه چیز را به آسانی و بدون تحقیق باور کنیم. متوجه باشید! متوجه باشید!!

عیسی جاغوری گفت...

هر کس که به بشردوست رای ندهد نه هزاره است نه اهل جاغوری است بشردوست برای من یک نه تنها یک رهبر است بلکه یک پیغمبر است. لعنت به ان هزاره که رای خود را به یک انسان پاک و با سواد هم سرنوشت خود نمی دهد. من از همین جا به هزاره ها و به مردم جاغوری مخصوصا می گویم که بشردوست را اگر رای ندهید نه خدا شما را می بخشد نه ارواح اجداد ما از شما راضی می شوند و نه سرنوشت و زندگی شما فرق می کند. برای من اکبری و خلیلی و کرزی و عبدالله و اشرف غنی کوچی ارزش چپلق بشردوست را ندارد. مردم افغانستان باید بدانند که فقط یک چانس دارند که خود را از شر گرگها نجات بدهند و او همین بشردوست است. او برای افغانستان افتخار و ابروی است.

ناشناس گفت...

حقیقت را بگو جمال گل جان چقدر پول گرفته ایی ازین حرفها.

اول نام تو به نام مردم هزاره نمی ماند.

دوم باین حرف غلط و دروغت بشردوست مجبور نکن که یک میخ در پاس پای تو هم بزند تا دلت خوب یخ کند.

ناشناس گفت...

برادران عزیز!
سیاست یک مسلک کثیف است .دست و اثل تان را کسیف نکنید.

ناشناس گفت...

من فکر می کنم که جناب بشر دوست در هنګام سخن ګفتن ، کنترول احساسات خود را از دست می دهد و همین امر باعث می شود که وی کلمات وجملاتی را به کار برد که مفهوم سخنانش و اهداف آنها را به کلی تغییر می دهد .

ناشناس گفت...

البته من به ظاهر جان ، دوست و برادر خوب خودم هم سلام می رسانم و آرزوی موفقیت دارم .