۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سه‌شنبه

سلامت صندوق رأی

درست هشت روز دیگر به روز انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی مانده است।
قرار است شمارش آرا بعد از ساعت چهار بعد از ظهر بیست و نه اسد در مراکز رأی گیری آغاز شود و قرار است تعداد زیادی مشاهد و ناظر داخلی و خارجی از این انتخابات نظارت کند।

کارمندان مراکز و محلات رأی گیری از بین مردم باسواد هر محل انتخاب شده اند.
ناظرین انتخابات هم از بین افراد معتمد محل انتخاب شده اند.

افغانستان مناطق کوهستانی و صعب العبور زیادی دارد، ناظرین و مشاهدین فقط در مراکز ولایات و ولسوالی ها را نظارت خواهند کرد।

با جمع داده های فوق (همه کارمندان بچه محل اند، منطقه صعب العبور است و ناظری وجود ندارد اگر هم باشند از همان محل است) ساعت رأی گیری تمام شده است فقط آنها اند و صندوق ها و برگه های سفید رأی و علاقه و گرایش شان به کاندید خاص.

چه تضمینی برای سلامت این صندوق وجود دارد؟
کمیسیون انتخابات: کارمندان انتخابات فرم تعهد نامه را امضاء کرده اند!

راه حل: کارمندان انتخابات را از یک ولسوالی یا منطقه به منطقه دیگر باید تبدیل کرد، ناظرین را هم همینطور، نهادهای جامعه مدنی و مستقل باید به تمام مراکز رأی دهی ناظر ارسال نمایند و ...

۱ نظر:

صحرا گفت...

در شرایط فعلی که طرز دید جامعه افغانی و جامعه بین المللی که علاقمند ماندن در افغانستان استند در برخورد های ملی و منطقه از وضع و زمان سابق خیلی فرق کرده است و بنا لازم است که جامعه هزاره بشکل خاص ان نیز به بعضی تغیر ات در طرز دید و برخورد برای حفظ و حصول حقوق سیاسی و اجتماعی خود در سطح ملی در پهلوی سایر اقوام باهم برادر مدنظر بگیرند!!!

که یکی از ان تغیرات اساسی تغیر نام حزب وحدت و تعین یک رهبر دلسوز و تحصیل یافته و با انرژی که درایت و کفایت رهبری را در زد و بند های سیاسی موجوده و اینده ولایتی و فرا ولایتی به شکل نیکو داشته باشد.

چرا حزب وحدت تغیر نام دهد؟

اول اینکه بنیان گذار این حزب زنده و موجود نیست. و بدتر اینکه اخلافش مانند خلیلی و محقق نیز اشخاص دزد وخاین و معامله گر از اب در امدند!!!

دوم حزب وحدت در زمان جهاد بنابر موجودیت احزاب چند گانه که در جامعه هزاره وجود داشت شکل گرفت. ولی در شرایط فعلی همچو نیاز بان احساس نمی شود.

سوم: موجودیت حزب وحدت برای جامعه ملی و بین المللی یاد اورنده جنگ و خشونت و نفرت های بین القومی و گروهی را در بر دارد که بعد ازین نباید به هیچ وجه ان خاطره ها با گرفتن نام حزب وحدت در ذهن ها زنده شود.

چارم > دوران جهاد گذشته و منطقا همچنان رهبران جهادی نباید جامعه هزاره را با مفکوره های چند دهه قبل که اصلا خریدار ندارد به رهبری بنیشنند.

بنا موجودیت حزب و مقام رهبری در جامعه هزاره از ضروریات مبرم است ولی ان حزب نمی تواند بیش ازین حزب نام نهاد وحدت باشد و نه اقای محقق که یک مهره سوخته است ان رهبر ایده ال و دلپسند جامعه هزاره خواهد بود!!!

به نظر من بیست و نه اسد هشتاد هشت یک سر اغاز خیلی امیدوار کننده برای تصمیم گیری ملیت هزاره در باره اینده رهبری و حزبی شان بنظر میرسد که خدا کند چنین باشد.خوب است که این خوشبینی را با ین شعر حضرت مولانا افتتاح کنیم:

شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد
خورشید درخشان شد تا باد چنین بادا
درویش فریدون شد هم کیسه قارون شد
همکاسه سلطان شد تا باد چنین بادا

فرعون بدان سختی با آن همه بدبختی
نک موسی عمران شد تا باد چنین بادا
آن گرگ بدان زشتی با جهل و فرامشتی
نک یوسف کنعان شد تا باد چنین بادا

عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد
عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا