۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

جشنواره هنر سنتی یا سخنرانی

دیروز مانده و ذله از سفری خسته کن به بامیان رسیدم، برای آنکه از حال و هوای جشنواره دوم (راه ابریشم) هم خبری بگیرم راهی استادیوم فوتبال شدم، موترهای شخصی را از سرک خراب و تنگ کنار دریا که منتهی به استادیوم می شود راه نمی دادند، از پشت بازار که مقابل استادیوم می باشد، راهی آنجا شدم و برای عبور از آب رودخانه، پاها را بر زده و عرفان را بر پشت نشانده، گویا که از هلمند گذشته و به استادیوم رسیدم.

دورتادور استادیوم خیمه های مربوط به صنایع دستی چیده شده بود و روبرو هم جایگاهی بود برای محفل افتتاحیه جشنواره.
هوا کمی طوفانی بود و سیستم صوتی هم خراب (مشکل دایمی یا بومی) و مقامات کوچک و بزرگ هم در حال ایراد بیانیه؛ گویا مردم آمده اند، بیانیه حضرات را گوش کنند و آنها نیز فرصت پیدا کرده بودند که شکم سیر از سخنوری در آورند، خسته بودم و محل را ترک کردم و بعدا" از دوستان شنیدم که در انتهای خودنمایی حضرات بالاخره دمبوره های اساتید هم ساز شده بودند.

دوستان خبرنگار و وبلاگ نویس هم در محل بودند، اگر اینترنتی پیدا کنند، شاید آنها گزارش ها و عکس های بیشتری برای شما نشر کنند.

هیچ نظری موجود نیست: