۱۳۹۲ تیر ۹, یکشنبه

حاجی کاکا

با ذکی که بیش از یک دهه هست که در اینجا زندگی می کند چند روز پیش صحبت می کردم و از وی خواستم که در قسمت کار و بار مرا راهنمایی کند، پرسید چند ساله هستی؟ گفتم تقریبن چهل، باز پرسید سن حقیقی ات چند است؟


گفتم همان است که گفتم، خوش شدم که شاید فکر می کند که جوان تر هستم، بعد گفت فکر می کند بیش از 45 سال عمر دارم و ادامه داد که پدرش بیش از 55 سال عمر دارد جوان تر از من نشان می دهد و گفت وضعیت کار و بار امسال در اینجا خیلی خراب است و چون سن ات بالا است کمتر کسی حاضر است بهت کار دهد؛ حرفاشو زیاد جدی نگرفته ام و ناامید هم نشدم اما امشب در یک مهمانی دعوت بودم، بچه جوان های آن اتاق همه اش به من می گفتند حاجی کاکا! حاجی کاکا؛ حالا دیگه کم کم باورم می شه که ...

هیچ نظری موجود نیست: