۱۳۹۲ تیر ۹, یکشنبه

یک عمر مسافر!

در مهمانی امشب یک حاجی کاکای دیگر هم بود (هم سن و سال خودم) قصه اش مرا اندوهگین کرد، او در سال 2001 با کشتی به استرالیا آمد سه و نیم سال را سپری کرد اما از قبولی خبری نبود داوطلبانه خود را به افغانستان دیپورت کرد (و آنانی که مقاومت کردند بعد از چند سالی پالیسی دولت استرالیا تغییر کرد و قبول شدند) بعد 2008 دوباره تصمیم می گیرد  با کشتی بیاید در اندونزی چندین بار گیر می افتد و زندان می شود بالاخره باز به دریا می زند و یکی دوبار کشتی شان غرق می شود و در نهایت بعد از بیست شبانه روز به استرالیا می رسد و اکنون بعد از چهار سال هنوز وضعیت اش مشخص نیست سه مصاحبه را رد شده است و در معرض اخراج قرار دارد؛ گفت بیش از صد و پنجاه نفر هزاره در کل استرالیا در چنین وضعیتی به سر می برند؛ فقط چند وکیل و فعالین حقوق مهاجرین است که از حقوق این ها دفاع می کند او می گفت سراسر عمرش در مسافری گذشته است و بچه هایش جوان شده اند و ...

هیچ نظری موجود نیست: