۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

آزادی بیان و محرم

چند روز پیش دوستی نظرم را راجع به گفته های ملای قریه شان که  ارزش هایی چون دموکراسی، حقوق بشر و حقوق زنان را به باد تمسخر می گیرد، پرسید.
به او گفتم آزادی بیان را باید احترام کرد، نمی شود در برابر هر سخنی موضعی گرفت، شما ( نیروهای دموکرات، فعالین حقوق بشر و حقوق زن) فعالیت تان را انجام دهید، آنها هم فعالیت خود را؛ مردم هوشیار اند و قضاوت خواهند کرد.

چون محرم است و در هر کوی و منبر روضه خوانی جریان دارد، باز هم خبرهایی از این دست دریافت کردم.

ملای منبر سرآسیاب در جمع صدها عزادار گفته است: اینجیو یعنی فساد، یعنی فسق و فجور و ...
ملای سید آباد در حضور داکتر سرابی مرکز اجتماعی زنان آرزو در اژدر (که دو هفته پیش افتتاح شد) را مرکز فساد، تبلیغ مسیحیت خوانده و تهدید کرده است که آنرا خراب خواهند کرد.
و شورای علما هم گفته که فساد و فحشا بیشتر در "بعضی کارمندان موسسات" شایع است.


من فکر می کنم که این گفته ها سوء استفاده از آزادی بیان است، اصلا" افتراء است، اگر آقایان کدام اسنادی دارند بفرمایند در محکمه پیش کش کنند که جلوی چنین فساد ها و جرایم گرفته شود ورنه ایراد سخنان بی پایه و اساس و بدون مسئولیت سخنرانی کردن در منابر و تشویش اذهان صدها عزادار خود گناهی است بزرگ و قابل تعقیب!


دوستی نظر دارد که علمای فاضل، باسواد و دانشمند هزاره جات را ترک کرده و عرصه برای تاخت و تاز عده ای کم سواد، عقده ای و ناآگاه خالی مانده است و دوستی دیگر ضعف دولت در حراست از آزادی ها به ویژه آزادی بیان را عامل این کار می داند، شما چی فکر می کنید؟

۸ نظر:

West Kabul گفت...

Banazare man Mullah ziyatar drogh megoyan az degaran karda

لیاقتعلی افتخاری گفت...

با سلام آقای نظری! اینگونه حرفها و ادعاهای ملاهای سنتی در رابطه با فساد اخلاقی و دوری از دین و ... چندان بی سابقه نیست و همه اینرا میدانیم. زیرا جهان بینی آنها خیلی محدود و محصور بوده و هر آنچه که شامل جهان بینی آنها نباشد بر چسپ میخورد. اما در خصوص موسسه آرزو باید عرض کنم که این موسسه از مدتها قبل بدین سو بعضی برنامه های مرموزانه و شک و تردید بر انگیز دارد و زمانیکه در بامیان بودم عده ای بعضی حرفهای پیدا و پنهان از قبیل تبلیغ مسیحیت و تشویق بعضی افراد و خانواده ها به پذیرفتن مسیحیت را بر زبان می راندند. بقول معروف "تا نباشد چیزکی، مردم نگوید ...". آدمهائیکه در این موسسه کار می کنند مرموز اند و موقعیت این موسسه نیز سوال بر انگیز است. ممکن است این موسسه و بعضی موسسات دیگر رسما و مستقیما تبلیغات مسیحی را اجرا نکنند و میگویند دوزد یک قدم جلوتر از پولیس است، در غیر آن ریسک پذیری او احمقانه است. ولی باور این حقیر اینست که کم و بیش بطور غیر مستقیم و مرموزانه و هوشیارانه این عمل را انجام میدهند و همینقدر کافی است که مردم را متمایل سازند و جرقه فکری ایجاد کنند و سپس خود آنها سوراخ دعا را پیدا می کنند! همه ای ما این عمل آنها را در گذشته نیز شاهد بوده ایم و آمدن گروپ کوریائی همین چند سال قبل در بامیان و ... شاهد مثال ما است. مگرنه آقای نظری؟؟

ناشناس گفت...

در این مورد باید گفت که تعصب مذهبی بیش از حد جامعه ای هزاره به ملا و هر که به لباس مذهبی در آید فرصت خراب کاری و خیانت می دهد. مثلا اگر دولت بیاید یک ملای بی سواد فتنه گر را دستگیر همه خواهند گفت که دولت بر شیعه ظلم می کند.

از طرف دیگر در بعضی موارد فقط ملاهای شجاع در مقابل ظلم های دولت بر جامعه ای ما جرات کرده اند و سخن گفته اند.

اگر ملایی خلاف خیر عمومی تبلیغ کند باید از تبلیغ در مکانهای عمومی منع شود. نباید هیچ کس بالای قانون استاد شود.

ازره

ناشناس گفت...

فکر میکنم سخنان ملاها را بهتر است جدی نگیریم و مردم هم جدی نمی گیرند بلکه درحد گپ به آن گوش می کنند. تاجاییکه من ازمردم شناخت دارم اکثر سخنان روی منبررا به عنوان نظریه های غیر عملی وبه عنوان شعارهای رسمی درنظر می گیرند. اگر نهاد های مدنی عکس العما نشان بدهند ویاحکومت اقدامی کند نتیجه خوب ندارد.

ناشناس گفت...

جناب نظری صاحب! شماکه خودمدعی دموکراسی هستیدواشاعه دهنده ای آزادی بیان چرازودازکوره درمی روید؟شماخودکسی هستیدکه همیشه به بهانه های مختلف،علیه معتقدات مردم ونیزعلماوطلاب بامیان مطلب نوشته ایدحتی علیه بزرگ ترین مناسک عبادی مسلمانان یعنی اعمال حج وسفرحاجیان به مکه مطلب دارید.آزادی بیان موردنظرشماوامثال شمای که درموئسسات هستندچیزی جزشعاروفریب افکارعمومی نیست وبیشترازآن علیه معتقدات وباورهای دینی مردم استفاده می شود،آزادی بیان موردنظرشمافقط هنگام معنی پیدا می کندکه پای مخالفت باارزشهای اسلامی درمیان باشدویک کسی بیایدعلیه دین،مذهب،معتقدات وباورهای مردم سخن بگویندوشماهم ازآن قهرمان بسازید.امااگرکسی ازاین طرف سخن بگویندبلافاصله شعارسوءاستفاده ازآزادی بیان سرمیدهیدوانگ تحجروعقب ماندگی سرمیدهید.
همه آنان که چشم وگوش دارندمی فهمندکه موئسسات دربامیان چه کارمی کنندموئسسه "آرزو"،موسسه"نسل آینده"مرکزبه نام باغ زنانه و"باغ فامیلی" درشش پل و...امااینکه شمانمی بینیدونمی شنویدچون توجه نداریدویانمی خواهیدببنیدوبشنوید.همبن که آقای بشردوست خواهان تعطیلی نزدیک به دوهزارموئسسه گردیده بودوتاسرحدبرکناری اوونیزازمیان رفتن وزارت پلان گردیدخودشاهدفسادگسترده درموئسسات هست.اگرشماباورداریدکه موئسسات فعالیت های مثمرانجام میدهنددربامیان بیش از50موئسسه وجوددارندنشان دهیدکه اینهاچه قدرکارکرده اند؟وچه قدرموفق بوده اند؟بیشتراینها(نه همه شان)اهداف ضددینی ویابعضااقتصادی دارند وقت موئسسه میایدیک پروژه رابه 100هزاردالرمی گیردوبا20هزاردالرتحویل مردم میدهندشماچه قضاوت می کنید؟یک مقدارمنصف باشیدوبگذاریدمردم خودقضاوت کنند!

محمد ظاهر نظری گفت...

از این دوست بزرگوار بی نهایت تشکر می کنم، گرچه با بعضی از آنچه نوشته است هم عقیده نیستم و قصد دیالوگ هم ندارم، اما خود را در آیینه دیگران دیدن را دوست دارم و این عزیز با این نوشته خویش خدمت بزرگی را در حق اینجانب انجام داده است.
اگرچه خوب بود که خود را معرفی می کرد تا بیشتر از محضرشان استفاده ببرم اما به هرحال بر خود لازم می دانم بدینوسیله از ایشان سپاسگزاری کنم.

ناشناس گفت...

گپهای خودت هم به ملا ها می ماند بی خلته فیر می کنی.
ناشناس دوم

حسین عباسی گفت...

با خواندن این مطلب به یاد مردی افتادم که در زمان پیامبر به مکه آمده بود وکفار به او گفته بودند که گوشهایش پنبه بگذارد تا گفته های پیامبر را نشنود و تحت تأثیر آن قرار نگیرد.
من در بامیان یا افغانستان نیستم ولی فکر میکنم که اگر موسسه ی علنا تبلیغ مسیحیت را هم بکند اشکال ندارد ،اسلام دین تفقل وگفت وگو است ،باید شنید وتفکر کرد ،آیا ملا ها ومولویان از کم بودن برهان خود میترسند ؟