۱۳۸۸ فروردین ۲۷, پنجشنبه

حمله بر معرفت

دیروز در کابل نمایشی بود از توهش و بربریت.
مدافعین سینه چاک حریم تشیع که در پی کسب کریدت و محبوبیت در بین جامعه عوام اند، عوام را بسیج کرده و بر علیه جمعی که با استفاده از حقوق سیاسی خویش و به شکل مدنی مظاهره آرام و با مجوز را به هدف تعدیل در قانون احوال شخصیه راه اندازی کرده بودند تحریک نمودند.

حمله بر گروهی از زنان، فحش و ناسزا، شعار های رکیک و غیر اخلاقی و حمله بر مکتب معرفت، شکستن شیشه ها، تهدید به آتش زدن مکتب و تهدید مدیران مکتب به ویژه معلم عزیز رویش.

آنان آنچه کمایی کردند رسوایی بود، به قرار گزارش ها یک نفر هم در مقابل مکتب معرفت کشته شده است!

آنها باز هم از هزاره بر علیه رهبر فکری هزاره ها استفاده کردند و خود پای تلویزیون ها نظاره کردند جدال هزاره ها را و چقدر هم خندیدند؛ برای آنها روز انتقام و عقده گشایی بود از عزیز رویش و دیگر نو اندیشان جامعه هزاره.

به هر حال مبارزه برای کسب حق برابری و علیه تبعیض برای زنان دشواری های خود را دارد، اما آنچه مهم است وضعیت نابسامان جامعه و مردم هزاره است که چنین آله دست عده ای ورشکسته می شوند تا به ریشه خود تیشه زنند.

۴ نظر:

انتظار گفت...

Hi dear
You are right. We are very vulnerabl to any risks.www.entezarworld.blogspot.com is waiting for your visit.

ناشناس گفت...

وقت بیانیه یافحش نامه آقای معلم عزیزرهبرشماراخواندم احتمال وقایع بدترازاین رانیزبایدانتظارمی کشیدیم نوشتارکه شبیه نوشته های ایشان درمجله امروزمایاعصربرای عدالت بود.متأسفم که روشنفکران ماهیچ وقت نمی تواندخودشان راباواقیعیات جامعه تطبیق داده نمیتواندوهمیشه درصف جدای ازمردم حرکت می کند.

ناشناس گفت...

من نمی دانم که چرا این شیخ دست از سر مردم ما بر نمی دارد. او یکی از بد ترین بندگان خداوند در روی زمین که من جدا در مسلمان بودن و شیعه بودنش شک دارم.

حمله بر مکتب کار طالبان است. این شیخ در گذشته ها هم خیانت های بسیار کرده است هم در حق مردم هزاره و هم در حق هم حزبی های خودش.

یک دوست گفت...

دوست ناشناس نخست
سلام
بر طبق گفته شما ، ممکن است که معلم عزیز از این مسئله استفاده شخصی کند . اما دوست من، این دلیل نمی شود که به مکتب حمله کنند. آقای معلم عزیز بی منطق ، محسنی که منطق دارد او چرا مردم را به حمله فیزیکی بر مکتب تشویق می کند. در ضمن همین آقای محسنی نبود که سال قبل در برابر حمله وحشیانه کوچی ها در بهسود سکوت اختیار کرد و حتی به اندازه تلویزیون کفرآمیز طلوع هم قضیه را افشا نکرد. آیا آنان شیعه نبودند یا نه شیعه بودند پشتون نبودند.
دوست من،
فکر نمی کنی که آقای محسنی در این قضیه ها و بازی ها می خواهد دوباره از آستین دین وارد سیاست شود و هزاره ها ره ابزار قرار دهد.
دوست من
چه کسی این حق ره به محسنی داده است که بگوید کسی حق ندارد این قانون ره بازنگری کند . در این کشور کار قانون گذاری به مجلس سپرده شده است و اگر کسی فکر می کند نماینده این مردم است در قانون گذاری بیاید خود را کاندید کند و قانون مورد دلخواه را تصویب کند .
دوست من
آیا واقعا اقای محسنی نمی داند که در فرصت امروز افغانستان برای شیعیان مسائلی مهمتر از چگونگی همبستر شدن زن و مرد شیعه وجود دارد. مگر محسنی نمی داند که اگر همین نیروهای ناتو نباشد کسی نمی تواند که اذان شیعگی را پخش کند . مگر محسنی زمان طالبان هم می توانست این گونه بر منبر برود .
دوست من ،
ناتو مثل مردم ما مغز خر نخورده است که هم خون بدهد و هم از مالیات و از جیب ملت خود خرج کند و هم بیاید از محسنی تمجید کند .
انها به قضیه از دید خودشان انسانی می نگرند و به مذهب هم کاری ندارد . اما ما باید هوشیار باشیم که فرصت های امروز را اهم و مهم کنیم و به مسایلی مهمتر از شب جمعه شیعیان بپردازیم .
حمله به مکتب و طفلهای بی گناه مکتب کاری سخت ابلهانه است هنوز زخم های عبدالرحمان خان از جان این مردم پاک نشده است . هنوز خون شهدای بهسود خشک نشده است . بگذارید این مردم با سواد شوند . بگذارین که بفهمند که در کجای این جهان ایستاد شده اند .

دوست من
از نظر من حمله به مکتب فقط یک دلیل می تواند داشته باشد و آن این که اگر این مردم با سواد شوند و آگاه شوند دیگه به هر کسی اجازه سوار شدن نمی دهد. معنایی غیر از این که در ذهن من یافت نمی شود .

البته من از شخصیت معلم عزیز خوشم نمی اید و نه هم قصد دفاع از ایشان را دارم اما همیشه سخنان ایشان را با دقت می خوانم چون بیشتر مواقع چیزی برای گفتن دارد و ما باید همیشه بشنویم که چه می گوید نه اینکه کی می گوید ، این از احادیث ما است .

باز هم من منتظرم که در این مورد بیشتر با هم گپ بزنیم .

شادمان باشید