۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

تحصن شورای ولایتی از دید جوادی

شنیدم که روز جمعه جمعی از نمایندگان پارلمان از مسیر غوربند به بامیان آمده اند، همان روزی که آن حادثه مرگبار بر موتر صحت عامه اتفاق افتاد.

مطلع شدم که آن نمایندگان سرور جوادی، صفدری، بهزاد و فهیمی بودند و ظاهرا" به هدف میانجیگری بین شورای ولایتی و والی آمده بودند، اما احتمالا" حادثه امنیتی فوق سبب شد که آنها خیلی زود بامیان را ترک کنند.

محترم سرور جوادی در لیگان تحلیل جالب و جامعی درباره تحصن و اعتراض شورای ولایتی نوشته اند که توصیه می کنم مطالعه نمایید.

۴ نظر:

جعفر گفت...

سلام نظری عزیز! نوشته آقای جوادی را خواندم. متاسفانه آنچه در بامیان است در هر جای دیگر هم که هزاره ها هستند همین وضعیت است. بعد از این در "وبنگار" می نویسم.

سلیمان احمدی گفت...

آقای نظری سلام!
روشن و روشنگر باشید!
نوشته های آقای جوادی که برخواسته از اندیشه های یک سو گرایانه ای ایشان میباشد ، نمیتواند تحلیل جامعه و بی نظیر باشد، ایشان نیز به درد سیاست مبتلاست و سیاسی می اندیشد.وضعیت موجود بامیان آنچنان که وی به تصویر کشیده نیست.

محمد ظاهر نظری گفت...

دوست عزیز، سلیمان جان احمدی!
خوشحالم که بالندگی جوانان ما به حدی رسیده است که می توانند اندیشه هرچند اندیشمند را به نقد بکشند و خوشحالتر خواهم شد که نقد، تحلیل وضعیت از زاویه دید شماهم نشر شود، اینجا یا جای دیگر، بدرود.

محمد کریمی گفت...

دید و رفت
مجمع راه نو آمد، راه کهنه دید ورفت
بین والی و وکیلان محرمانه دید و رفت
جمع یاران آمدند تا کار شایانه کنند
فاقد طرح و پلان مصلحانه دید و رفت
کارشناسانی در این وادی قدم بگذاشتند
مشکلات این ولا را عاجزانه دید و رفت
نقد و تحلیل جنابان تا ثریا مرسند
در عمل بر حل موضوعی بهانه دید و رفت
زان یکی وبلاگ لیگانش عجب تحریر داشت
معضلات بامیان را بدبینانه دید و رفت
از نوشتارش وکیلان ولایت خشمگین
گفته های آنیکی را مغرضانه دید و رفت
مردمان این ولایت، انتظار انکشاف
وعدهایی از بزرگان، کاذبانه دید و رفت
آنکه از ماستر پلان شهری می گوید سخن
آن وزیر برق، چندین بار آمد بامیان
وادی باستان ما را خاموشانه دید و رفت
بامیان اند بهاران، میزبان هر مقام
میله بند امیر و مصرفانه ید و رفت
این قلم حیران بود از حال و روز بامیان
قصه هایش را، به نظم شاعرانه دید و رفت
محمد کریمی- بامیان