۱۳۹۲ تیر ۲۰, پنجشنبه

رئیس دفتر حقوق بشر بامیان-4

ناشناس گفت...
سلام آقای نظری
امیدوارم در آسترالیا خوش باشی و روزگار بکامت باشد. به این وبلاگ عادت کرده بودم زمانیکه در بیرون کشور بودم و بعد مهاجرت شما و سکتگی در کار این وبلاگ. خوشحال شدم دوباره و با قوت برگشتی.

درکل به نظر من معلومات شمادرمورد اشخاص مورد بحث کم بوده تعجب میکنم چطور قبل از مطمئن شدن از معلومات خود این نوشته را پست کردید, مثلن نوشتی" لیسانس ریاضی دارد و ماستری از هند"
فروغ لیسانس ادبیات فارسی از دانشگاه کابل داره و ماستری جامعه شناسی از دانشگاه حیدرآباد در ضمن از ولسوالی جیغتو است.

به نظر من اینکه ما بگوییم ریاست فلان بخش باید از فلان جای باشد درست نیست. دفتر کمیسیون در بامیان, دفتر زون مرکزی حقوق بشر است و چرا ما فکر کنیم که حتمن از بامیان باشد, درحالیکه غزنی, میدان و... نیز شامل آن است.

صرف نظر از انتخاب رییس دفتر حقوق بشر در بامیان و اینکه ایشان چقدر تجربه داشته و یا نداشته, اینکه ما باید شایسته سالاری را بجای گفتمان بومی سالاری پیشنهاد کنیم بهتر خواهد بود.

آقای علیار یک روحانی است و همین روحانی بودن اش بر حقوق بشری بودن اش میچربد. مواردی که به مذهب مربوط میشود ایشان چهره ضد حقوق بشری میگیرد.

و اما ما از دولتمردان توقع داشته باشیم که بطرف سیستم سازی پیش بروند تا اینکه مثلن در گذشته ترجمان سرمنشی ملل متحد را آورده اند و اتفاقا خوب از آب در آمده و بعد از گذشت چندین سال بازهم همان تجربه را تکرار کنیم؟ یقینا نه. اینکه رییس از مجرای رقابت آزاد انتخاب شود باید بدیده قدر نگریسته شود با وجود ایرادات ممکنه تا اینکه ما ضد آن جبهه بگیریم.

پیشنهاد میکنم در نوشته هایت قبل پست کردن کمی دقت کنید در غیر آن اعتبار این وبلاگ وزین مورد سوال قرار خواهد گرفت. تشکر "

دیدگاه فوق را یکی از خوانندگان وبلاگ برایم ارسال داشته است با هویت ناشناس کاش خود را معرفی می کرد اما فکر می کنم بدلیل معذوریت هایی معرفی نکرده است که پروا ندارد، در ابتدا از حسن نظرشان به این حقیر سپاسگزارم به دلیل مطالب در خور توجه این مطلب را اینجا دوباره منعکس کرده و توضیحاتی را ارایه می دارم.
1- یکبار بخاطر اشتباهی که در معرفی افراد پیش آمده بود عذرخواهی کردم و بازهم اینجا تکرار می کن.
2- من هم طرفدار گفتمان شایسته سالاری هستم تا بومی سالاری مطلق اما اگر انتخاب بین دو گزینه برابر باشد گزینه بومی ارجحیت دارد این مسئله ای که من در آن نوشته تاکید کرده ام که در کنار شایستگی، اهلیت و تجربه "ترجیحن بومی" باشد؛ 
3- شایسته سالاری را ذکر کرده اند اما تعریف دقیقی ارایه نداشته اند اما تعریفی که من از شایستگی دارم، اینکه فرد در شغل مربوطه توانمندی و مهارت های انجام آن شغل را داشته باشد، چندین سال در آن نهاد یا نهادهای مربوطه کار کرده باشد (سابقه یا تجربه کاری) و نیز در یک موسسه آکادمیک راجع به آن موضوع تحصیلات عالی را کسب کرده باشد و فکر می کنم این تعریف عام و در تمام جاها مروج می باشد.
4- با توجه به تعریفی که از شایستگی ارایه داشته ام شخص رئیس فعلی دفتر حقوق بشر بامیان واجد هیچ کدام از آن شرایط تخصصی برای این شغل نیست و شاید به گفته شما فرد شایسته ای باشد اما نه برای این شغل
5- اگر شرایط تخصصی فوق را کمی ساده تر بگیریم که مثلن هر رشته تحصیلی بود پروا ندارد، سابقه کاری هم در هر اداره و سازمان باشد خیر است و هر نوع مهارت هم یاد داشت مهم نیست؛ آیا این شایسته سالاری است؟ با این حساب خیلی ها در بامیان واجد شرایط بودند چرا آنها انتخاب نشدند؟ شاید بگویید آنها خود را کاندید نکردند، من فکر می کنم آنها تجربه تلخی از گذشته داشتند و به قولی هوشیار بودند که خود را مسخره نکردند؛ شاهد مدعایم عبدالله برات هست که نوشته اند منبعی پنج ماه پیش اطلاع داده که فرد مورد نظر برای این پست در نظر گرفته شده است و موضوع را به کارمندان دفتر بامیان و سرپرست آن گفته اند و مثال دیگری برایتان می آورم شاید حسن فیض را بشناسید، (آمر بخش حمایت از حقوق اطفال، رئیس دفتر ولایتی کمیسیون در دایکندی، مسول اجرایی موسسه شهدا و کارمند بخش حقوق بشر UNDP در کابل) داستان مربوط به چند سال پیش است مثل امروز برای پست ریاست دفتر بامیان گفته شد از طریق رقابت آزاد هر کس دوست دارد کاندید کند من به فیض گفتم استاد شما خود را چرا کاندید نمی کنی؟ (فیض، فوق العاده انسان توانمند و متواضعی هست و حق استادی هم دارد از همین رو به ایشان استاد می گویم) به من گفت خبر دارد که قضیه از چه قرار است، نفر مورد نظر انتخاب شده است، این کار ها نمایشی هست و چنین هم شد، دوستانی که دویدند و رفتند کابل ریشخند شده برگشتند، نتیجه آنکه پروسه رقابت آزاد نه تنها در کمیسیون که در اکثر ادارات دولتی با چنین وضعی روبر هست و البته  وضعیت کمیسیون در پست های با رتبه های پایین تر وضعیت اش خیلی بهتر از دیگر سازمان هاست و شفافیت در آن دیده می شود.
5-در خصوص آقای علی یاز ذکر کرده اید که وجهه روحانی بودن اش سبب می شود که در مواردی چهره ضد حقوق بشری به خود بگیرد، پس شما فکر می کنید دعوت کمیسیون از علی یار و استفاده از نظرات و ایده های ایشان در محافل حقوق بشر یک استفاده ابزاری بوده است؟ آنجا که ما به ایشان نیاز داشتیم از ایشان استفاده کردیم و آنجا ها که فکر می کردیم ایشان ممکن است چهره ضد حقوق بشری به خود بگیرد استفاده نکردیم؛ می خواهم توضیح دهم که دوست عزیز چنین نبوده است تا جایی که من در آن سالها در آن نهاد کار کردم و در جریان چنین برنامه ها بودیم چنین نبود، من با شما هم عقیده هستم که معیارهای جهانی حقوق بشر بسا که با دین و مذهب مغایرت دارد اما در افغانستانی که ما برای حقوق بشر کار می کردیم بنای ما بر این تفاوت ها نبود، هدف ترویج آن اشتراکات بود از سویی در کشوری اسلامی با فرهنگی شدیدن سنتی روبرو بودیم اولویت هم انگشت گذاشتن روی نقاط افتراق نبود ترویج اساسات و اصول حقوق بشر برای جامعه ما یک اصل بود و جدای از این نقاط تفریق اندک تفاوتی در اینک فرد هم مسلمان باشد وهم مدافع حقوق بشر باشد نمی دیدیم. آقای علی یار را که روحانی با اندیشه باز و اصلاح طلب یافتیم که می توانست ما را در رسیدن به اهداف کاری مان که همان آگاهی جامعه از حقوق حقه و اساسی شان بود یاری رساند که الحق بسیار کمک مان کرد.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

تشکرازآقای نظری که بازهم مطلب خوبی را مورد بحث قرارداده!
مطالب را که دوستان نوشته کاملا حقیقت دارد متاسفانه حقوق بشرفعلا درمسیرنقض حقوق بشری روان است.
شبه انتخاب ریس دفترحقوق بشردربامیان دردایکندی هم شده است بلکه خیلی بدترازین. زمان که پوست ریس دفترحقوق بشردردایکندی اعلان شد چند نفربسیارشایسته تحصیل کرده وباتجربه ازخود ولایت دایکندی شارد لیست شده بود اما یک ازکسانکه درانترویو شرکت کرده بود گفت ما درسالن انتظار مصاحبه نشسته بودیم که یک واسطه ازطرف همین ریس فعلی دفترحقوق بشردایکندی آمد پسری سن خام بود ازدروازه برای داکترسماسمر زنک زد که می خواهد بی بیند اپراتور موضوع ملاقات را سوال کرد گفت جهت همین انترویو امروزاست بعدا فهمیده شد که ازفامل داکتربوده چیزی شبه پسرخودش بابرادر... این چیزها بخاطرهمین ملاقات 8 نفردیگه که خیلی هم مناسب این پوست امد رد شد وهمین آدم با واسطه که کارمند دفتردایکندی هم بود انتخاب شدکه انهم ازجاغوری است.