۱۳۹۲ تیر ۲۵, سه‌شنبه

کمیسیون مستقل حقوق بشر و اعتماد سازی

1- وقتی می گویم مدیر یا حتی کارمند ترجیحن بومی یا منطقه ای باشد، منظورم این نیست که زاده آن منطقه باشد، منظور این است که ساکن آن منطقه باشد با خانواده اش در آنجا ساکن باشد به اصطلاح "مسافر یا مجرد" نباشد، یکی از فایده های این کار این است که آن فرد همیشه در دسترس خواهد بود؛ این تجربه را بارها دیده ایم که کارمندان یا مدیران مسافر با توجه به وضعیت خراب امنیت راهها، در ایام رخصتی اعیاد یا مناسبت های مذهبی ده روز قبل از آن روز بامیان را ترک می کنند و ده روز بعد از آن مناسبت اندک اندک به وظیفه شان باز می گردد و در این مدت کار خلق الله عملن تعطیل می ماند!
که متاسفانه می بینیم که اکثر روسای و کارمندان ارشد دوایر دولتی و غیر دولتی غیر بومی هستند و مشکل فوق دامنگیر مردم بامیان می باشد.

2- کارمندان کمیسیون حقوق بشر را مردم بامیان فکر می کردند همه شان از جاغوری یا غزنی هست و این ذهنیت وجود داشت که کمیسیون و به تبع آن داکتر سیما سمر منطقه گرایی می کند، اگرچه در سالهای افتتاح کمیسیون به علت نبود شناخت یا ظرفیت های محلی اکثر کارمندان از ولایت غزنی یا جاغوری بودند اما شواهد مستندی وجود نداشت که این موضوع به طور سیستماتیک همواره  اعمال می شود اما انتظار این هست که کمیسیون با روش هایی سازنده این ذهنیت را تغییر دهد و عملن به مردم و جامعه مدنی بامیان به اثبات رساند که چنین نیست!

3- این ذهنیت منطقه گرایی کمیسیون تا جایی که من اطلاع دارم در ذهن خیلی از فعالین بامیان هم ریشه دوانده است آنان بارها دیده اند یا شاهد بوده اند که خود شان یا دوستان شان در پست هایی که در کمیسیون اعلام شده است خود را کاندید کرده  و راه سفر دشوار به کابل را برای مصاحبه طی کرده اند ولی دیده شده که فرد دیگری (عمدتن از غزنی) برای این پست گزینش می شود.

4- متهم بودن کمیسیون و داکتر سیما سمر به منطقه گرایی هم برای کمیسیون و هم برای داکتر نتایج زیان باری را به بار می آورد از نتایج و موثریت کاری کمیسیون می کاهد و چهره آن بانوی فداکار را که با خدمات ارزنده خود برای مردم هزارستان به ویژه بامیان دهها مکتب، کلینیک، مرکز زنان، خانه های رهایشی، مرکز نگهداری اطفال بی سرپرست و ... ایجاد کرده است با هاله ای ابهام روبرو خواهد کرد و این دستاورد ها را خدشه دار خواهد ساخت.

5- اگرچه باور عمیق دارم و از نزدیک نیز شاهد بوده ام که شخصیت داکتر سیما سمر در سطح جهانی یک شخصیت جهانی است و در سطح ملی هم فعال حقوق بشر و حقوق زنان و در بین هزاره ها هم یک نماد پرافتخار می باشد روحیه اش از این بازی های بچه گانه به دور است و بارها از این موضوع رنج برده است که چرا انرژی جوانان و مردم ما در این راه مصرف می شود یا مصروف نگه داشته می شود اما اینجا حق خود می دانم که به عنوان یک کارمند جزء در آن مجموعه با کمال ادب به اطلاع ایشان برسانم که درست است که این موضوع یک ذهنیت است یا اتهام شاید هم ناروا اما کمیسیون هم باید فکر کند که چرا مردم این اتهام را به آنها وارد می سازد؟ خلا و اشتباه کار در درون سازمان چی هست که منجر به این نتایج می شود؟

6-  یکی از آن خلا ها را من ذکر می کنم حلقه کوچکی در درون دفتر مرکزی متشکل از جوانان عمدتن جاغوی یا ولایت غزنی در راس آن موسی محمودی آن جوانک مغرور و خود خواهی که حضرتعالی به ایشان اعتماد کافی دارید و وی را در بالاتری پست ها -ریاست اجرایوی- نگه داشته اید و حمایت کرده اید با رفتار و مدیریت سوء خویش این ذهنیت را تقویت کرده است، این تیم غیر از خود دیگران را اصلن آدم حساب نمی کنند و بها نمی دهند و حقوق بشر را عملن ملک خود حساب می کنند و آن را به گروگان گرفته اند.

7- برای مردم محروم هزاره و هزارستان که همواره تحت ظلم، تبعیض و نابرابری نگه داشته شده اند گسترش آگاهی آنها از حقوق شان و افزایش اعتماد به نفس به آنها که آنها انسان اند برابر با دیگران صاحب کرامت انسانی، حقوق و آزادی هایی برابر و مستحق یک زندگی آبرومند یگ گام مهم و ارزشمند است و اینکه چطور و چگونه این حقوق را جستجو و کسب کنند و برای بدست آوردن آن مبارزه کنند و چگونه از آن پاسداری کنند این کاری بود که کمیسیون مستقل حقوق بشر آن را در طی این چند سال انجام داد برای بهتر شدن آن بهتر است که آفات و انحرافاتی که در این مسیر هست از میان برداشته شود و دست تیکه داران دروغین حقوق بشر را کوتاه کرد، مدیریت و کارمندان را ترجین بومی انتخاب کرد تا اعتماد مردم به آن نهاد ارزشمند با اهدافی بزرگ باز برگردد.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

کاش مردم بامیان این را هم فکر میکردند که رییس عدلیه، سارنوالی، حج و اوقاف، رییس دارالعلوم اسلامی، مستوفی و...همه و همه تاجیک هستند و اصلا و ابدا نه بومی و نه هیچ آشنایی به مسایل بامیان ندارند.

.....کاش شما هم میتوانستید در این مورد دادخواهی کنید آقای نظری، نه اینکه فقط به چه میدانم به جاغوری و غزنی که اشتراک زیادی ما بامیانیها دارند،گیر بدهید.