۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

مدیریت افغانی

روز چهار شنبه هفته گذشته رفته بودم شفاخانه بخاطر انجام یک معاینه صحی، پشت پنجره خزانه دار منتظر بودم که دیدم داکتر ... با یکی از کارمندان اداری جر و بحث شدیدی دارند و آخر سر هم با عصبانیت از همدیگر جدا شدند، نفری که پیش از من در صف ایستاده بود لبخند زد و گفت هرچه کارمندای شفاخانه با هم ناساز شوند به نفع مریض ها تمام خواهد شد!

گلاب به روی تان از یکی از کارمندان سراغ دستشویی را گرفتم، مرا به دستشویی که در کنار حویلی بود (مخصوص مراجعین) آدرس داد، رفتم، دیدم که از بس که کثیف و ناپاک است دیگه نپرس و در در و دیوار شفاخانه نوشته بودند که دست های خود را بعد از تشناب با آب و صابون بشویید و...!

دم دروازه 4-5 نفر گارد یا پرسونل خدماتی نشسته بودند و مشغول تعریف کردن جوک و ریشخندی بودند و ...!

خوب این نمونه ای است از مدیریت ما افغان ها چکار باید کرد؟

هیچ نظری موجود نیست: