حق تکلم به زبان مادری یکی از حقوق انسانی هر فرد است، هیچ کس را نمی توان مجبور کرد به زبان غیر از زبان مادری اش حرف بزند، بنویسد، تحصیل کند، گوش فرا دهد و ...
در حالی که این حق در سایر جوامع مسلم و شناخته شده به نظر می رسد در افغانستان ما، سردمداران و مدعیان دموکراسی و حقوق بشر و ... نمی خواهند این حق را احترام نموده و به رسمیت بشناسند.
پوهنتون و دانشگاه از همین نوع است، در ظاهر امر شاید یک دعوای الکی، سر هیچ باشد، ای بابا مملکتی که هزار و یک مشکل دارد آن وقت ما بیاییم روی دو واژه دعوا کنیم، حکایت انگور و عنب است؛ اما من فکر می کنم، قضیه خیلی هم جدی است و باید جدی گرفته شود، پوهنتون و دانشگاه روی و سطح قضیه است، پشت قضیه خیلی عمیق تر است، دنیایی از تحقیر یک فرهنگ، تبعیض و تعصب و غرور و تمامیت خواهی و ... مسایل را می توان در پشت سر این قضیه دید و خواند.
ترمینولوژی مشترک، سرود ملی، وحدت ملی، واژه های فارسی- ایرانی - بیگانه، قانون اساسی، زبان رسمی و ... توجیه روی آوردن به این گد ودی ادبیات است خبر اول فارسی دوم پشتو، بخشی از سخنرانی فارسی بخشی پشتو، من اول فکر می کردم که تنها ما ایرانی گگ ها نمی فهمیم، بیشتر از 13 ولسوالی هزاره نشین را تاکنون سفر کرده ام معدود کسانی را دیده ام که با زبان پشتو آشنایی دارند، مدیران دولتی و تحصیل کردگان در افغانستان را هم پرسیده ام، گفته اند، پول داده ایم و نمره کامیابی از مضمون پشتو گرفته ایم،
خوب این است حکایت هزاره ها، وضع تاجیک ها و ازبک هم در خصوص آشنایی با زبان پشتو به همین قیاس است، پس چرا ما اصرار داشته باشیم که زبان مادری من را همه باید بفهمند و همه بدان صحبت نمایند و همه ملت بدان گوش دهند، ترجمه سخنرانی پشتو به فارسی اهانت است و ...( منازعه روی لوحه دروازه دانشگاه بلخ و کابل- البته دانشگاه بامیان فارسی اش تحت شعاع پوهنتون قرار گرفته، یعنی پوهنتون با فونت درشت و در مرکز قرار گرفته و دانشگاه خرد و در گوشه سمت راست و انگلیسی اش در گوشه سمت چپ- بیشتر از روی ترس)
می توان به تبلیغات یا پیام بازرگانی رادیو ها و تلویزیون ها گوش داد، جایی که پای افهام و تفهیم پیام و منافع در میان است پشتو و فارسی از هم جدا شده است، به نظر من راه حل هم همین است، به زبان فارسی و گویش دری هم باید احترام قایل شد و به زبان پشتو هم احترام قایل شد به فارسی زبان ها اجازه دهیم از حق تکلم به زبان مادری شد بهره مند شوند و به پشتو زبانان هم شرایط و سهولت دسترسی به حق تکلم به زبان مادری شان فراهم شود، هیچ بهانه ای نباید سبب گردد که تکلم، نگارش یا استماع به زبان مادری را تحت شعاع قرار دهد.
خوب این است حکایت هزاره ها، وضع تاجیک ها و ازبک هم در خصوص آشنایی با زبان پشتو به همین قیاس است، پس چرا ما اصرار داشته باشیم که زبان مادری من را همه باید بفهمند و همه بدان صحبت نمایند و همه ملت بدان گوش دهند، ترجمه سخنرانی پشتو به فارسی اهانت است و ...( منازعه روی لوحه دروازه دانشگاه بلخ و کابل- البته دانشگاه بامیان فارسی اش تحت شعاع پوهنتون قرار گرفته، یعنی پوهنتون با فونت درشت و در مرکز قرار گرفته و دانشگاه خرد و در گوشه سمت راست و انگلیسی اش در گوشه سمت چپ- بیشتر از روی ترس)
می توان به تبلیغات یا پیام بازرگانی رادیو ها و تلویزیون ها گوش داد، جایی که پای افهام و تفهیم پیام و منافع در میان است پشتو و فارسی از هم جدا شده است، به نظر من راه حل هم همین است، به زبان فارسی و گویش دری هم باید احترام قایل شد و به زبان پشتو هم احترام قایل شد به فارسی زبان ها اجازه دهیم از حق تکلم به زبان مادری شد بهره مند شوند و به پشتو زبانان هم شرایط و سهولت دسترسی به حق تکلم به زبان مادری شان فراهم شود، هیچ بهانه ای نباید سبب گردد که تکلم، نگارش یا استماع به زبان مادری را تحت شعاع قرار دهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر