۱۳۸۸ فروردین ۵, چهارشنبه

سفر به جلال آباد

روز قبل از نوروز دختر خردسال یکی از دوستان پیشنهاد کرد که برای سیاحت برویم به جلال آباد، پدر فوری واکنش نشان داد و یاد آور شد که اینجا افغانستان است و ما هزاره ایم، رفتن به مناطق دیگر خطرناک است.

پیشنهاد آن دخترک کنجکاو، مرا به فکر واداشت که چرا ما نمی توانیم به دیگر شهرهای زیبا و سرسبز افغانستان سفر کنیم، آن دوست را متقاعد کردم که حال که به مزار نرسیدیم به جلال آباد که هم نزدیک است و هم هوای خوبی دارد و هم سرک اش آسفالت است برویم، این کار برای پاک کردن ذهنیت های مان و همبستگی بین اقوام هم مفید است، بالاخره علی رغم میل باطنی آن دوست همراه خانواده به جلال آباد رفتیم.

جاده زیبا، مناظری چون بند برق ماهی پر، نغلو، سروبی، تفریح گاه ظاهر شاه، دوراهی لغمان، پارک جوانان و ... سرزمین پر آب، هوای ملایم، دشت های سر سبز، نیشکر فراوان و شهر تمیز و زیبا که رودخانه پر آب از درون اش می گذشت دیدنی هایی بود که در جلال آباد دیدیم.

در مسیر راه پسته های فراوان پلیس و اردوی ملی را هم مشاهده کردیم که سربازان جوان و غیور در حال پاسبانی بودند.
مکان های تفریحی پر بودند از مردانی که برای میله و چکر آمده بودند اما زنان و حتی دختران خردسال اصلا" دیده نمی شدند!


هیچ نظری موجود نیست: