دیروز روز جهانی کودک بود، برای تهیه گزارش به دو مکتب لیسه (دبیرستان) دخترانه و پسرانه مرکز بامیان رفته بودم.
وقتی که پای حرف های دل شان نشستم یک دنیا حرف داشتند:
مکتب در نزدیک خانه شان درست شود زیرا مسافه خانه تا مکتب زیاد است و آنها خسته می شوند.
مکتب شان کمبود صنف دارند، مجبورند زیر خیمه درس بخوانند، خیمه در اواخر بهار و فصل تابستان گرم است.
همه اطفال افغانستان از نعمت تعلیم برخوردار باشند.
پیشرفت، ترقی و آبادی افغانستان و بازسازی بامیان.
در انتخابات آینده رئیس جمهوری انتخاب شود که صلح و آرامی بیاورد و سرک ها را جور کنند.
کمک به بچه های فقرا تا آنها مجبور نشوند پشت هیزم به کوه بروند یا برای پول دار ها با مرکب شان آب حمل کنند.
خروج آمریکایی ها.
روی آوردن شاگردان به معارف دینی بجای کورس انگلیسی و ...
دست آخر هم سه تایشان چهاربیتی هایی را با لهجه شیرین هزارگی خواندند ( آخ خدایا کشکی ما بقال موبودی... سرکوه بلند فریاد و کردم ... ده پاکستان چطور غوباره به هر سو مینگروم مهاجرین قطاره ...) و دیگران هم چک چک و چک چک و ... کردند،
خداحافظی کردم، وقت تفریح آنها را ضایع کرده بودم، معذرت خواستم، اما آنها از این مصاحبت، بویژه آوازخوانی بسیار به هیجان آمده بودند.
بیاییم به خواسته کودکان گوش کرده، احترام گذاشته، زمینه مساعد برای رشد استعدادهایشان فراهم کنیم، آنها بر ما حق دارند، هرچند از این حق شان آگاهی ندارند.
بعد از طی تشریفات اداری وارد یک صنف پنجم لیسه دخترانه شده از آنها درباره حقوقشان پرسیدم یکی شان گفت: اطفال حق دارند درس بخوانند و دیگران هیچ نگفتند، درلیسه ذکور هم وارد صنف هفتم شدم، حدود 80 نفر در یک کلاس، آنجا هم یکی به حق تعلیم اشاره کرد و دیگری به حق محافظت اطفال در برابر خشونت، کار شاقه و تجاوز اشاره کرد و بقیه سکوت کردند،
آنها از روز جهانی کودک خبر نداشتند.
آنها از روز جهانی کودک خبر نداشتند.
از خواسته ها، آرزوها و رویاهایشان برای آینده وطن سئوال کردم، جواب ها متنوع بود و اکثرشان جور شدن سرک ها، صلح و امنیت و نبود جنگ از آرزوهایی اصلی شان برای وطن بود.
وقتی که پای حرف های دل شان نشستم یک دنیا حرف داشتند:
مکتب در نزدیک خانه شان درست شود زیرا مسافه خانه تا مکتب زیاد است و آنها خسته می شوند.
مکتب شان کمبود صنف دارند، مجبورند زیر خیمه درس بخوانند، خیمه در اواخر بهار و فصل تابستان گرم است.
همه اطفال افغانستان از نعمت تعلیم برخوردار باشند.
پیشرفت، ترقی و آبادی افغانستان و بازسازی بامیان.
در انتخابات آینده رئیس جمهوری انتخاب شود که صلح و آرامی بیاورد و سرک ها را جور کنند.
کمک به بچه های فقرا تا آنها مجبور نشوند پشت هیزم به کوه بروند یا برای پول دار ها با مرکب شان آب حمل کنند.
خروج آمریکایی ها.
روی آوردن شاگردان به معارف دینی بجای کورس انگلیسی و ...
دست آخر هم سه تایشان چهاربیتی هایی را با لهجه شیرین هزارگی خواندند ( آخ خدایا کشکی ما بقال موبودی... سرکوه بلند فریاد و کردم ... ده پاکستان چطور غوباره به هر سو مینگروم مهاجرین قطاره ...) و دیگران هم چک چک و چک چک و ... کردند،
خداحافظی کردم، وقت تفریح آنها را ضایع کرده بودم، معذرت خواستم، اما آنها از این مصاحبت، بویژه آوازخوانی بسیار به هیجان آمده بودند.
بیاییم به خواسته کودکان گوش کرده، احترام گذاشته، زمینه مساعد برای رشد استعدادهایشان فراهم کنیم، آنها بر ما حق دارند، هرچند از این حق شان آگاهی ندارند.
۲ نظر:
تمام خواسته ها خوب بود ولی نمی دانم جمله خروج امریکایا را کی در دهان انها انداخته که این خود حماقت مردم هزاره را نشان میدهد..
چون این به این معنی است که امدن طالبان را جشن میگیریم طالبان کی مردم هزاره را در نظر داشتند سر به نیست کنند...
خروج امریکایان مفکوره یک طفل نیست در پشت این حرف رازی خوابیده که مردم هزاره را از پشت به خنجر خواهد زد همانطور که تا حال ان را تجربه میکنند...
و این سرک و مکتب که ارزو اعمار شان دارند خداوند که فرشته را نمی فرستتد که جمع و جور کند و مردم بامیان از کدام دارایی پدری خود می سازند و این همین امریکایان است که باید درین مورد کمک کند و اگرنه پشتون و تاجیک که موجودیت ازره را هم اشتباه بزرگ خداوند میدانند...
پس بهتر بود که خواست اول شاگردان مکاتیب بامیان بیرون شدن از حالت حماقت و جهالت باشد تا انهمه ارزو های پوچ خالی که باین طرز مفکوره هرگز بروارده شدنی نخواهد بود..
مخاطبهم جاهلون قال سلاما
تفسیر-- خداوند کمک به انسان ها جاهل را حرام قرار داده است...
من شش مه در ایران با مردم بامیان هم کاسه بودم وای چقدر مردم ساده استند..
و مردم سید بامیان به حکومت اخندی ایران تمایل دارند حتی خود فروخته استند و شاید نیم کاسه اینطرف ها باشد وا..الاعلم..
وه!که چه کودکان و فرزندان نازنینی داریم!حقشان اینهمه فقر وبیچارگی نیست
"حمید"
ارسال یک نظر