۱۳۸۷ شهریور ۲۷, چهارشنبه

رسانه در کشورهای پسامنازعه

آقای ویلکو دیچونگ رئیس موسسه هالندی پرس نو در شروع کورس ژورنالیزم مدنی از تجربه موسسه خویش که در حین جنگ بالکان به هدف کاهش منازعات قومی در یوگسلاویا ایجاد شده صحبت کرد.
او گفت ژورنالستان یوگسلاوی و اروپایی تصمیم گرفتند که در گزارشات خویش بی طرفی خود را حفظ کنند و از نشر گزارشاتی که منجر به تشدید جنگ فرقه ای و قومی گردد خود داری کنند و به جای آن جامعه را به سوی پیشرفت و توسعه رهنمون کنند.

در گفتگویی از او پرسیدم که در کشورما حالت برعکس است، اینک رهبران، جنگ سالاران و ناقضین حقوق بشر هرکدام نشریه، رادیو و تلویزیون درست کرده اند و با رسانه خویش با همدیگر رقابت (منفی) می کنند، در این فضا ژورنالست و رسانه آزاد که قدرتی برای ابراز وجود ندارد چگونه می تواند به این مهم دست یابد؟ او در جواب گفت: همبستگی و عزم ژورنالستان، توبیخ و مجازات ژورنالستان و رسانه خاطی از سوی نهادهای ژورنالستی عواملی است که می شود با آن به هدف فوق دست یافت او در ادامه ما را به وب سایت موسسه خویش که تجربه یوگسلاوی در آن نشر شده راهنمایی کرد.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

روز بخیر...

بریش بگو که بچیم یو گو سلاویا خو تجزیه شد بعد از تجزیه بی فایده است که از ناملایمات قومی حرف زد چون وقت ضایع میکند..


ولی در افغانستان مسله فرق میکند و گذارش حق خواهی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تفرقه انداختن نیست بلکه کاملا یک حق مشروع و لازمی سایر اقوام این سرزمین است..این روند ادامه خواهد داشت تا عدالت با تمام ابعاد ان حاکم یابد یادر افغانستان یک حکومت فدرال بوجود اید..

تفرقه انداختن خاصیت افراد حریص ی که اضافه از حق خود میخواهند است نه عادت کسانیکه از حقوق اولیه انسانی خود بی بهره اند..

ایطور توصیه هارا اقای وبلکو به گوش کرزی ها و امثال اش زمزه نمایند تا به مردم شریف بامیان!!!!!

ناشناس گفت...

دوست ناشناس من سلام !

نمی دانم چرا با آقای وبلکو دیچونگ جنگ داری ! او خو گپ بدی نزده است. یک رقم توبیخ کدی که آدم فکر می کنه قصد زده شی ره داری ( لبخند !) .

اما گذشته از شوخی به نظر من شما و آقای دیچونگ یک گپ ره می زنید. یعنی هر دو می خواهید بگویید که باید حق گفته شود و ناحق نه .
مثلا من اگر گزارش گر باشم و بروم بهسود آنچه گزارش می دهم باید گزارش من دور از حس قومی من باشد و من باید حقایق ره بازگو کنم ( در لباس گزارشگر ). و من فکر می کنم این فورمول هم در افغانستان پاسخ گو باشد و هم در مثلا فرانسه یا آمریکا .
یادمان نرود که دفاع ما از هزاره ها به خاطر این نیست که مغز سر این ملت نیم کیلو از بقیه سنگین تر باشه یا مثلا خونشان رنگینتر .
بلکه دفاع ما از هزاره ها دفاع از عدالت و انسانیت هست . ما به این خاطر از هزاره ها دفاع می کنیم و احتمالا جان خود ره نیز دراین راه به خطر می اندازیم که اعلام کنیم ما حقوق برابر می خواهیم نه حقوق بیشتر و این یعنی بی طرفی .
در این حالت دفاع از هزاره ها دفاع از عدالت و انسانیت هست نه دفاع از نژاد ، دفاع از مظلوم است نه دفاع از نژاد.
ظرافت نکته در این است که اگر یک روزی یک هزاره به یک پشتون در بازار بامیان به ناحق زور بگوید من که مثلا مدافع هزاره ها هستم مدافع پشتون می شوم. یعنی من مدافع هیچکدام نیستم من نسبت به نژاد خود بی طرف هستم بلکه من طرفدار عدالت هستم . و در جامعه امروزین ما اگر عدالت برقرار شود باید فاجعه آفرینان بهسود ، غرب و شرق کابل و مزار شریف و ... به پیشگاه عدالت سپرده شوند.
یادم نمی رود که آقای روشن - رئیس سابق رایو تلویزیون ملی افغانستان - در آخرین کنفرانس مطبوعاتی خود که گفته بودند- در پاسخ به این سوال که چرا شما هزاره گرایی می کنید (در حالی که ایشان پشتون بود)- پاسخ داده بود :
اگر حق هزاره خورده شود من هزاره می شوم . اگر حق ازبک خورده شود من ازبک می شوم . اگر حق تاجیک خورده شود من تاجیک هستم و اگر حق پشتون خورده شود من پشتون می مانم .
یک انسان فقط وقتی می تواند این همه باشد که نژاد برایش فقط رنگ باشد نه بالاتر از آن .
اگر پدرت پیامبر خدا باشد یا یک دزد راهزن - از هر نژاد که هستی- . آنچه برای من مهم است این است که برای من دوست خوبی باشی ،رنگت اصلا برایم مهم نیست .

حسن غلامپور

ناشناس گفت...

ظاهر جان گپ اقای وبلکو تلاشگری برای احقاق حق انسانی یک ملت یا یک قوم را نفی نمیکند
"حمید"