۱۳۸۷ شهریور ۲۱, پنجشنبه

چهارده کیلومتر پیاده روی

دیروز ساعت یک بعدالظهر که هوا خیلی گرم بود، از زیر کوتل چونی با موتر تونس (تویوتا مستعمل جاپانی) ام داشتم بطرف خانه می رفتم، ده دوازده نفر از دختر خانم های دانشجوی دانشگاه بامیان خسته و کوفته در کنار سرک مرا ایستاد کردند، حدود ده نفر شان را که جای می شد سوار کردم، گفتم کجا می روید؟ پاسخ دادند: لیلیه
با آنکه لیلیه شان دور بود حرفی نزدم، آنها را رساندم، دو مرتبه آمده و گروه دیگرشان را که باقی مانده بودند نیز رساندم، آنها گفتند: تشکر خلیفه صاحب!

روزهای دیگر یک کاستر شبیه مینی بوس دانشگاه آنها را حمل و نقل می کرد، پرسیدم موترتان کجاست؟ گفتند: حدود یک هفته است که کمانی شکستانده است، آنها (حدود سی نفر) ساکنین لیله، لیله ای که از برکت بنیاد بیات ساخته شده گفتند: مجبورند صبح ها فاصله هفت کیلومتری لیلیه تا دانشگاه را که دو کوتل در مسیر داشته در مدت دو ساعت و چهل دقیقه بروند و و ظهر ها همین فاصله را در همان مدت برگردند.

بامیان سرویس حمل نقل عمومی درون شهری ندارد، چون ساختار شهر مانند ندارد، نه قریه است و نه شهر چیزی مابین این دو، چند موتر شخصی در بازار هست که برای رفتن به این مسافت حد اقل یکهزار افغانی مطالبه خواهند کرد، چنین پولی برای دانشجوی دختر هزاره اصلا" قابل پرداخت نیست.

دختران دانشجو که بنام بامیان و هزاره جات بامیان را انتخاب کرده اند، چه گناهی کرده اند که روزانه آنهم در ماه مبارک رمضان در هوای گرم چهارده کیلومتر در پنج و نیم ساعت پیاده روی کنند؟ شاید گفته شود که موقت است، سئوال این است که حتی نباید یک روز چنین اتفاقی بیفتد، اگر آن موتر خراب می شود، موتر که در بازار کم نیست و بودجه سمینار و کنفرانس و ورکشاپ و فند دونران هم که کم نیست! اگر دختر رئیس دانشگاه یا یکی دیگر از مسئولین بود او هم مجبور بود همین کار را کند؟ چرا ما چیزی که برای خود می خواهیم برای دیگران نمی خواهیم؟، دختران جوان دانشجو آنهم در شهری سنتی روزانه چهارده کیلومتر پیش چشمان همه ما پیاده روی می کنند و ما همچنان ناظریم، این درحالی است که روزانه دهها موتر موسسات در شهر بامیان بدنبال یک کیلو کچالو، یک دانه ساجق یا کارت تلفن در رفت و آمدند؟ و بنا به پالیسی شان حق ندارند کسی را سوار کنند.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

آقای نظری سلام

یادم می آید وقتی انجینیر بیات دست خانم سرابی را گرفت تا از روی گودالی بگذرد که برای پایه سنگ لیله بیات ساخته شده بود.

بیات در لحظه کمک به سرابی گفت خانم سرابی مرد بزرگی هست ( منظورش انسان بزرگی بود !) خانم سرابی در این وقت زود واکنش نشان داد که زن بزرگی هستم ( یعنی خواست حس فمینیستی خود را به نمایش بگذارد). اما نمی دانم حس فمینیستی ایشان در این روزها به کجا شده است.
اولا که چرا به بنیاد بیات این زمین دور افتاد را داده است. مگر یک جریب زمین در نزدیک شهر پیدا نمی شد. - همین روزا هم شاهد افتتاح دانشگاه بامیان در یک جای نا مناسب هستیم.

ثانیا تعداد دختران دانشگاه آن قدر زیاد است که بتوانند با تظاهرات و همچنین تشویق دیگر دانشجویان پسر برای شرکت در تظاهرات خواستار حق خود شوند.

البته زیاد تقصیر خانم سرابی هم نیست . در این مملکت همه سر در سوراخ خود کرده است و به فقط به فکر جیب خودشان است . در بامیانی که یک جوان متاهل نمی تواند در کنار خانم خود به راحتی راه برود این بندگان خدا چندین کیلومتر پیاده طی می کنند آن هم در ماه رمضان

تف بر روی مسئولان دانشگاه و دیگر حاکمان ولایت که با این وجود بر چوکی قدرت به صورت خفت بار چسبیده اند.

ناشناس گفت...

نظری صاحب سلام

از خواندن این گزارش بسیار متاسفم شدم و برای چندمین بار از اینکه هزاره ام شرم کردم. وقتی خودمان به حال خود رحم نمی کنیم چه توقعی باید از کرسی نشینان کابل داشته باشیم.

چند وقت پیش شنیده بودم که موتر کرایه ای که خود دانشجویان دختر کرایه گرفته بودند چپه شده بود و هیچ واکنشی از سوی مسئولان رخ نداده بود.
بسیار جای تاسف است که ما وقتی به قدرت رسیدم فاقد احساس می شویم و خون خود ره رنگین تر از مردم تصور می کنیم.

عملا تنها دستاورد هزاره ها بعد از سقوط طالبان دانشگاه بامیان بوده است ، غیر از این چه دستاورد دیگری ما داشته ایم ؟ خوب فکر کنید ،
هیچ .....

چهارده کیلومتر پیاده روی در زیر آفتاب سوزاناک و زیر نور چشمان هوس آلود شهری که به قول دوست ناشناس بالا زن و شوهر ره در کنار هم تاب نمی آورد.

چهارده کیلومتر پیاده روی در حالی که سال قبل 2 میلیون دلار بودجه انکشافی برگشت خورد.

چهارده کیلومتر پیاده روی در حالی که ان جو ها فقط ورکشاپ می گیرن و نامش ره هم « جندر » می مانه و با مسخره سوار بر موترهای لوکس از کنار دخترکان رنگ پریده مکاتب تیر می شود، که چطور فاصله ملاغلام تا سید آباد ره پیاده طی می کنند. و در دل خود به ریش مردم بامیان می خندند که چقدر خودشان دوست دارند تا تحقیر شوند.

چهارده کیلومتر پیاده روی با دهان روزه و در حالی که سال گذشته تقریبا 40 میلیون دالر از بودجه انکشافی بامیان برگشت خورد.

وقتی با خودم فکر می کنم سرم گیج می شود. واقعا اگر دنیای دیگری باشد که در آن هر کسی باید در مقابل عملکردهای خود پاسخ دهد ما چه داریم که جواب دهیم. مسئولانی که این مسایل به آنها ارتباط می گیرد چه دارند در برابر خداوندگار عدالت .

بسیار جای شرم است. بسیار ...

حسن غلامپور

ناشناس گفت...

تصیح :

سال گذشته 2 میلیون دلار از بودجه انکشافی - توسعه ای - دانشگاه بامیان برگشت خورده بود.

حسن غلامپور

ناشناس گفت...

روز بخیر..

عجیب است لیلیه در پهلوی دانشگاه ساخته میشود تا محصل به امن و راحتی به تحصیل خود رسیدگی بتاند یعنی در محوطه ی campus موقیعت داشته باشد..

از قدیم گفته اند صرفه جویی درست مصرف کردن است..اما در ینجا هیچ این مقوله رعایت نشده حتی مصارف بیشتر را دامنگیر تمامی اهالی ساخته است..
واقعا رنج اور است والی صاحب درین مورد حتما حتما توجه کنند..و با درایت خود از مصارف اضافی جلو گیری کنند..بزرگان جه خوب گفته اند:

معبود ِ خويش را بشناس و حق ِ او را نگه دار،

و هميشه با آموزش دادن و آموزش گرفتن باش،
و توجه بر طلب ِ علم را مقدم دار.

اهل ِ علم را به كثرت ِ علم امتحان مكن،
بلكه اعتبار ِ حال ِ ايشان به دوري از شر و فساد كن.

ایا دوری محصلین از لیله زمینه فساد ره اماده نخواهد کرد؟؟؟..ایا کسی است که از بروز فساد احتمالی مادی و روحی که متوجه حال محصلین است جلو گیری کند ویا حساسیت موضوع ره درک کند؟؟؟؟؟
ایا والی صاحب نمیداند که جامعه زن چقدر اسیب پذیر است؟؟؟
ایا والی صاحب نمیخواهند که در بامیان مسولین با درایت از جامعه زنان در اینده داشته باشیم؟؟؟
از طرف دیگر مسولین شورای ولایتی کجا هستند..و صد سوال دیگر..

اکبر ح ج

ناشناس گفت...

ظاهرجان در این وانفسا خدا حداقل ترا نگهدارد خیر ببینی.
"حمید"