۱۳۸۷ مرداد ۱۳, یکشنبه

حکایت قربانیان بهسود -2

سهراب بیش از هشتاد سال سن دارد، از دامرده کجاب است و اینک مهاجر در مرکز بهسود است، با آنکه بیش از 40 گوسفند اش را در این منازعه از دست داده اما 6 تا بره برایش مانده او هر روز 4-5 ساعت را از مرکز تا قریه شان پیاده می رود تا برای بره هایش علف بیاورد، او یک پسر بیشتر ندارد، او را هم با خود می برد که هنگام درو کردن علف مواظب اش باشد.

او گفت: "خانه ره صاف کده اند و هیچ چیز نمانده، قبل از حمله سه بوری آرد و دو بوری گندم دشتوم که کوچی ها آنها را با کود گد(مخلوط) کده اند."

هیچ نظری موجود نیست: