پدرم مرد دهقانی بود، در سال 1358 توسط خلقی ها زندانی شد، از آن موقع تاکنون هیچ اطلاعی از وی نداریم، تا حالا فاتحه ای برایش نگرفته ایم. ما فقط می خواهیم بدانیم که سرنوشت پدر ما چی شد؟، آیا در زنده به گور شد، زیر شکنجه مرد، سیبری برده شد یا ...؟
این صدای یک بازمانده است که هیچ چیز جزء حقیقت آنچه بر پدرش رفته نمی خواهد، آیا این خواست قربانیان بر حق نیست؟
این در حالی است که عاملین آن رویدادها نه تنها به این خواسته کوچک جواب نمی دهند، بلکه هنوز در چوکی های قدرت تکیه کرده اند.
باید که اینگونه صداهای قربانیان بهم بپیوندند و قدرتمند گردند، تا هم به خواست گذشته شان برسند و هم زندگی آینده شان را به دور از گذشته های تلخ رقم زنند.
این است عدالت انتقالی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر