۱۳۸۷ مرداد ۲, چهارشنبه

نمایشگاه عکس در بامیان

امروز صبح از سوی یوناما نمایشگاه عکسی در مرکز آموزشی میراث های فرهنگی افتتاح شد.
در این نمایشگاه بیست قطعه عکس از مظفر علی کارمند یوناما (15 قطعه) و سه عکاس دیگر با موضوع زندگی در مناطق مرتفع مرکزی (بامیان- دایکندی) دایر شده است.

مسئول دفتر یوناما در بامیان حمایت و حفظ فرهنگ مردم افغانستان را از وظایف جامعه جهانی خواند و برپایی این نمایشگاه را هم در همین راستا توصیف کرد، همایون خرم، یک کارمند دیگر یوناما، گام برداشتن برای وحدت ملی را از اهداف دیگر این نمایشگاه دانست.

وی افزود: انتظار می رود مردم با دیدن این عکس ها از زندگی، آداب و رسوم مناطق مختلف کشور بیشتر آشنا گردند.( هرچند که این عکس ها مربوط به بامیان و دایکندی بود)، رئیس یوناما به عکاسان محلی بامیان وعده همکاری داد.

والی بامیان نیز خواهان حفظ فرهنگ های غیر محسوس مانند خواندن های هزارگی، لباس پوشیدن و ... شد و از یونسکو خواست که ریاست اطلاعات و فرهنگ را یاری رساند.( هرچند که ریاست فرهنگ تاکنون در این باره گام بر نداشته است)

مظفر علی کارمند یوناما است و عکاس آماتور که ضمن مأموریت های اداری در ظرف سه سال از مشکلات و زندگی مردم خویش عکس گرفته و خوشحال است که آنرا به نمایش گذاشته است، وی افزود: مردم ما از لحاظ اقتصادی فقیر اند اما دارای فرهنگ غنی.

حلیمه رفعت عضو انجمن عکاسی افق، نفس برگزاری این نمایشگاه را برای حفظ فرهنگ مردم هزاره جات مفید می داند اما وی پیام برخی عکس ها در این قسمت ضعیف می داند، وی اشاره می کند که عکس بند امیر یا خزان در دایکندی هیچ ارتباطی با فرهنگ و زندگی مردم مناطق مرکزی ندارد.

بصیر سیرت فوتو ژورنالیست هزاره گی نیز در این مراسم حضور داشت، او خود از برگزار کنندگان این نمایشگاه می باشد.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

Its ok if the appearance of your blog is not good. The important thing is the topic or the content of your blog.

ناشناس گفت...

نظری صاحاب سلام. در مورد حماسه اول اسددرست نوشته اید، فقط یک نکته را خدمت تذکر دهم که گاهی مبالغه زیاد آن قسمت های واقعی را کم رنگ می کند.تعبیر "حضور ملیونی" بسیار سهل انگارانه است. شما که کلمات را به دقت انتخاب می کنید!
دیگر این که اگر تعداد راهپیمایان به صد هزار هم نرسد چیزی از بزرگی و عظمت آن نمی کاهد. با آن همه تهدید و ارعاب که از رسانه ها و زبان مقامات رسمی حکومت جاری شد تا بلکه از حضور مردم جلوگیری شود، مردم به واقع جان شان را به کف گرفتند و برای ابراز نظر و خواست های خود به شکل متمدنانه به خیابان ها ریختند. این نشان می دهد که مردم واقعا هم شجاع هستند و هم آگاه. ولی یک چیزی که می شود گفت کمی کاستی به نظر به می رسد مدیریت این خواسته ها است که بر می گردد به رهبران و مدیران جامعه. مردم نشان داد که هم رهبران دلسوز خود را دوست دارند و هم سرنوشت هم وطنان و سرنوشت سیاسی شان برای شان خیلی مهم است. به هر روی موفق باشید.

ناشناس گفت...

u will win if u want
if u want it u will win
bakhshi

ناشناس گفت...

تقدیم به سرابی عزیز..

پندنامه ي افلاطون:
و ياد كن كه چه بوده اي در اصل،
و چه خواهي شد بعد از مرگ،
و ?هيچكس? را ايذا (رنجور) مكن،
كه كارهاي عالم در معرض ِ تغير و زوال است.
و ?بدبخت? آن كس بُوَد كه از تذكر ِ عاقبت غافل بُوَد و از زَلـَت (لغزش) باز نـَه ايستد. (اين تعريف ِ بسيار علمي و دقيقي از معناي بدبخت است و فوق العاده اهميت دارد. پس بدبخت كسيست كه با وجوديكه به او تذكرات ِ مهمي داده مي شود، دست از تكرار ِ چيزي كه مي داند خطاست بر نمي دارد. جالب اين است كه كسي كه مي لغزد مي داند كه دارد مي لغزد.)


سرمايه ي خود را از چيزهايي كه از ذات ِ تو خارج بُوَد مساز.


و در فعل ِ خير با مستحقان، انتظار ِ سؤال مدار(منتظر نه ايست تا رنجوري از تو گدايي كند تا بعدش تو به او كمك كني)،
بلكه پيش از التماس افتتاح مكن. (قبل از اينكه التماس كند، شروع به كمك كن)



حكيم مشمار كسي را كه به لذتي از لذت هاي عالم شادمان بُوَد و يا از مصيبتي از مصائب ِ عالم جَزَع (ناله) كند و اندوهگين شود،
هميشه ياد ِ مرگ كن و به مردگان اعتبار گير.
(كسي كه به جايزه اي و مدالي تكيه مي كند و گرفتنش مغرور و شاد شده است و يا كسي كه مدالي را نگرفته و آه مي كشد و بر پشت ِ دست مي زند را دانا ندانيد. به مرگ نگاه كنيد كه به هيچ مدالي اهميت نمي دهد.)



خساست ِ مردم را از بسياري ِ سخن ِ بي فايده ي او،
و از اخباري كه كند به چيزي كه از آن مسؤول نبُوَد (مي گويد اين مشكل ِ شماست و مشكل ِ شما به او ربطي نيست)، بشناس. (اين نشانه هاي دقيقي از يك خسيس است.)
و بدان كه كسي كه در شر ِ غير از خود انديشه كند،
(كسي كه به فكر ِ ضرر رساندن به ديگريست، مثل ِ دانشجويي كه جواب ِ مسأله اي را مي داند اما به دانشجوي ديگري كه همان را ازو سؤال مي كند نمي گويد يا كاسبي كه مي خواهد كسي را ورشكست كند)
نفس ِ او قبول ِ شر كرده باشد و مذهب ِ او بر شر مشتمل شده. (يعني چنين كسي خيال مي كند كه زرنگ است ولي او در واقع ريسك ِ بزرگي كرده و شر را باور كرده است و آنرا در اعماق ِ وجودش راه داده. چنين كسي راهي كه در زندگي طي مي كند پر از شر خواهد بود زيرا راه ِ زندگي ِ ما پژواك ِ نيات ِ قلبي ِ ماست.)




بارها انديشه كن،
سپس در قول آر(حرف بزن)،
سپس در فعل آر (عمل كن) كه احوال گردان است(اين سه مرحله ي تصميم گيري است و اهميت ِ زيادي دارد.)،
و دوستدار ِ همه كس باش،
و زودخشم مباش كه غضب به عادت ِ تو گردد.